بسم الله الرحمن الرحیم



  1. هدف اصلی از بنا شدن ولی فقیه پیاده سازی حکومت اسلامی است. در این نوع حکومت است که امکان بندگی خداوند و هدف خلقت انسان تحقق پیدا خواهد کرد.
  2. از وظایف ولی فقیه آن نیست که تمامی موضوعات و مشکلات جامعه را در سخنرانی‌های خود عنوان نماید.
  3. نظیر داستان حضرت مسلم ع در کوفه که حضرت مسلم نمی‌توانست تمامی موازین جامعه اسلامی را(به درخواست خود کوفیان) در کوفه به اجرا درآورد و نیاز به حضور امام حسین ع بود تا ایشان مصادیق حکومت اسلامی را در جامعه کوفه پیاده سازی نماید. حضرت مسلم نماینده (ولی فقیه) و الگو بود و حتما باید توسط معصوم پیاده سازی شود.
  4. ولی فقیه معصوم نیست(عصمت ندارد). همانند فرستاده‌ای است که باید شرایط پیش از حضورت معصوم را حد خود مهیا نماید تا شخص اصلی که امام زمان ع هست(معصوم) حضور پیدا کند و حکومت اسلامی را پیاده سازی نماید
  5. طبق آیه شریفه 59 سوره نساء و55 سوره مائده و دیگر آیات نظیر آن ، ولایت اولا مختص خداوند است و پس از آن به رسول و پس از آن به امامان ختم می‌شود. می‌شود ولایت قطع شود
  6. مثل ولی فقیه نظیر داستان تیر چراغ برق است: بچه‌های یک کوچه بارها لامپ تیر را می‌شکنند و سازمان برق آن را دوباره عوض می‌کرد. پس از گذشت چندین نوبت سازمان برق دیگر لامپ شکسته شده را عوض نکرد. بزرگان کوچه به سازمان برق مراجعه کردند و درخواست دوباره لامپ دادند. با ریش گرو گذاشتن بزرگان کوچه سازمان برق یک لامپ ساده و کم نور  در محل لامپ شکسته شده نصب کرد. کفته شد لامپ کم نور نشانه شایستگی شما خواهد بود. اگر تامدتی سالم ماند دراین صورت سازمان یک لامپ جدید پرنور جایگزین خواهد کردو در غیر این صورت که شکسته شود نشان از اصلاح نشدن شما خواهد بود. در موضوع ولی فقیه هم همینطور است ولی فقیه همان لامپ کم نور است تا شایستگی مان را نشان بدهیم و لامپ پر نور (معصوم ع) قیام کند.

صوت

خلاصه صوت:

  •   بهترین طب اجرای دستورات وحی است ومطالبی که خداوند از طریق وحی به رسول او آموزش داده است.
  • در کلام معصومین سلامتی یک پایه اساسی در زندگی بشر است.
  • شاید مهمترین نعمت بعد از ایمان به دین ، نعمت سلامتی است.
  • روایت: اگر پنج چیز برای شخصی نباشد او زندگی آرام وسعادتمند و خوش نخواهد داشت:1-صحت (سلامتی) ۲-امن (امنیت) ۳-غنا (بی نیازی باشد و نیازمند به دیگران نباشد) 4-قناعت ۵-انیس موافق(همسر و یا دوست و رفیق موافق و همراه)
  • روایت از امام علی ع: یکی از بلاها فقر است. و از فقر سخت‌تر، بیماری بدن است. از بیماری بدن سخت‌تر بیماری قلب است و یکی از نعمت ها زیادی اموال است(فراخی زندگی و عیش) و از این بهتر سلامتی بدن است و بهتر از سلامتی بدن تقوای الهی است.
  • روایت از رسول خدا ص: دونوع نعمت هست که مردم از آن غافل اند: 1-صحت(سلامتی) ۲-امنیت
  • روایت از رسول خدا ص: علم دوتا هست(و غیر از این دو علم دیگر علمی نیست): علم دین‌ها(یعنی فقه، علمی که با دین در ارتباط باشد) دوم علم طب(علمی که در رابطه با بدن باشد نظیر شیمی و فیزیک و هسته‌ای و غیره)
  • روایت از حضرت علی ع: علوم 4تا هست(محدود نکرده که فقط این 4 تا علم وجود دارد): 1-فقه ادیان 2-علم طب 3-علم نحو و قواعد عربی 4-علم ستارگان برای شناخت زمان‌ها

سخنرانی آقای حجه‌الاسلام و المسلمین ضیائی:  

دانلود 

  1. حضرت علی ع:هرکس که پرخوری او زیاد و معده و شکمش پر شود، امتلاء معده او را فرا می‌گیرد و هرکسی امتلاء معده گرفت و یا شکمو شد،‌از هوشمندی و هوشیاری لازم بازداشته خواهد شد.(یعنی بین پرخوری و هوشمندی رابطه عکس برقرار است)-مستدرک -جلد ۲۱  ص۲۲۱
  2. حضرت علی ع:هوشیاری و هوشمندی با امتلاء معده یک جا جمع نمی‌شود.
  3. لقمان علیه السلام به فرزندش فرمود: هنگامی که معده از خوراکی و نوشیدنی پر شد فکر خوب و متمرکز به خواب می رود و حقیقت بین بودن و باطن بینی نابود می شود و اعضای بدن از عبادت باز می ماند.
  4. رسول خدا ص: هرکسی که عادت زشت خوردن زیاد خوراکی و نوشیدنی را داشته باشد قساوت قلب می‌گیرد. کتاب رمز الصحه ص۹
  5. رسول خدا ص: برحذر باشید از زیادی خوراکی مصرف کردن (زیادی خوردن) زیرا مصرف زیادی خوراکی‌ها سم قلب آدمی است و اعضا و جوارح را ازانجام طاعت اللهی کند می‌کند و کر می‌کند گوش انسان را از گرفتن موعظه و پند گرفتن و برطبق موعظه عمل کردن-صفحه 37 طب المعصوم-بهار الطب الاسلامیه جلد ۷۹ ص ۷۹
  6. رسول خدا ص: قلب آدمی و مرکز فکر واندیشه و تعقل صحیح هنگامی که شکم آدمی از غذا تهی باشد قابلیت پذیرش صحیح دارد، اما هنگامی که شکم پر باشد حکمت را درهم می‌ریزد و علم باطن را کنار می‌ریزد.

صوت سخنرانی آقای حجت‌الاسلام و المسلمین ضیائی: 

دانلود

خلاصه این صوت:

  1. سحر خیزی بسیاری از بیماری های مربوط به عقل را پیشگیری می کند
  2. نماز شب بخوانند
  3. خلال دندان بعد از غذا (نخ دندان یا چوب خلال)
  4. مسواک
    1. قبل از وضو
    2. قبل از خواب
    3. هنگام سحر‌ها
  5. غذای مانده خوردن
  6. فست فودها یا غذای صنعتی
  7. نخوردن غذای خیلی داغ یا غذای خیلی سرد
  8. خوردن غذای داغ در ظروف پلاستیکی و همچنین آلمینیومی و سربی
  • عوارض: بیماری گوارشی
  • استمناء
    1. عوارض‌ها: فراموشی شدید
    2. آایمر
    3. رعشه 
    4. بیقراری زیاد
    5. به سرانجام نرساندن کارها
    6. از یک شاخه به یک شاخه دیگر پریدن
    7. تصمیم گیری ضعیف
    8. خیال‌پروری بسیار زیاد

    دانلود

    صوت جلسه سوم

    خلاصه جلسه سوم:

    1. منشاء علم طب از زمان حضرت آدم بوده است.
    2. روایت: طبیب هر نفسی کسی است که او را خلق کرده است»
    3. گسترش علم طب از تجربه بشر و اطباء بدست آمده است
    4. اصول علم طب از وحی بوده و فروعش به دست بشر بوده است.
    5. از حدیث‌های زیر بر می‌آید که انسان در مورد دارو و درمان بشر هم نقش دارد.
    6. روایت اول-امام صادق ع در کتاب توحید مفضل:‌ ای مفضل عبرت بگیر از چیزهایی که برای نیازهای انسان خلق شده و این انسان باید چه تدبیری برای آن نیازهای خلق شده‌اش بکار ببندد.
      1. دانه‌ها(حبوبات) برای غذا خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این غذا و دانه‌ها را آسیا کند و خمیر کند و نان تهیه کند
      2. پشم شتر برای پوشش انسان خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این پشم را به نخ تبدیل کند وبریسد
      3. درختان برای انسان خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که آن را کاشت نماید و مواظبت کند و از آن استفاده نماید
      4. گیاهان دارویی برای بشر خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این گیاهان را جمع کند و با هم مخلوط نماید و دارو بسازد و همین‌طور ادامه حدیث
    7. روایت دوم: سحر وجوه(انواع) متعددی دارد که یکی از آن همانند طب هست. همانطور که طبیبان برای هر بیماری دارویی قرار دادند، علم سحر هم برای هر سلامتی یک آفتی قرار داده(برای هر معنایی یک وسیله‌ای ابتکار کرده) سحر توسط شیاطین و ملائکه(آیه قرآن) آموخته شده است. در اینجا راوی می‌پرسد که شیاطین از کجا علم سحر را آموخته‌اند. معصوم می‌گوید از همان راهی که اطباء علم طب را بدست آورده‌اند که بعضی از راه تجربه و بعضی از راه امتحان است. نزدیک‌ترین حقیقت سحر این است که به منزله طب باشد، یعنی اگر ساحر کاری کرده که انسان نتواند با همسر خود همبستر شود، طبیب هم درمانی می‌دهد که بتواند این کار را انجام دهد.(سحر و طب مقابل هم است)
    8. این طور نیست که تمام علم انبیاء از راه وحی بوده است. مثلا رسول خدا ص اگر بخواهد بداند که افتاب طلوع کرده یا خیر می‌رود و نگاه می‌کند به آسمان و متوجه می‌شود.
    9. این طور نیست که اگر به انبیاء وحی می‌شود روش علم آموزی عادی را نداشته باشند(نیاز به بررسی دقیق دارد و به راحتی نمی‌توان در مورد آن اظهار نظر کرد-نکته‌ای مهم نظیر مثلا آموختن حضرت خضر ع به موسی ع).
    10. روایت حضرت رسول ص: از زکام (سرماخوردگی) بدتون نیاد، این خودش درمان است و ژن جذام را سرکوب می‌‌کند.تحلیل و بررسی حدیث:
      1. علت سرماخوردگی ویروس است
      2. مشکلی که از ژن و ژنتیک بوجود می‌آید نتیجه جهش ژن است.
      3. ژن به حالت عادی ضرر ندارد و اگر جهش پیدا کرد و حرکت کرد سبب بیماری می‌شود.
      4. امروزه تعدیل ژنتیکی را به وسیله ویروس انجام می‌دهند.
      5. هیچ چیزی، دارویی، ماده‌ای قدرت نفوذ در داخل ژن را ندارد و تنها ویروس هست که این قابلیت را بخاطر کوچکی خود دارد.
      6. این ویروس زکام وارد ژن می‌شود و مواردی از آن خارج می‌کند و آن را از جهش می‌اندازد(در حدیث عبارت سرکوب آورده شده)
      7. ژن در حالت عادی اگر باشد هیچ ایرادی ندارد ولی اگر جهش یافت و حرکت کرد آنوقت مشکل ساز و بیماری زا است.
      8. ویروس سرماخوردگی می‌آید و آن‌را سرکوب می‌کند و اورا به حالت عادی برمی‌گرداند و از جهش می‌اندازد.
    11. علم ژنتیک در اسلام و روایات بسیار مطرح شده است. 
    12. همانند موضوع محمد بن الحنفیه در جنگ جمل که امام علی ع وقتی فرمان جنگ داد ایشان اولین نفری بود که طرف دشمن حمله کرد و وقتی باران تیر به سمت سپاه اسلام آمد او کمی صبر و مکث کرد و در این حین امام علی ع از پشت سر به ایشان رسید و گفت، یک ژنی از مادر تو به تو رسیده، هیچ وقت پدرت بخاطر تیر و یا چیز دیگری در جنگ مکث نکرده است.
    13. آیا درمان مانند احکام شرعی توقیفی است یعنی باید از راه وحی به دست ما برسد؟ به نظر آقای تبریزیان در اصول بله اما در فروع و تطبیقات تجربی است. میتوانیم تجربه نماییم و اینطور نیست که همه چیز او وحی رسیده باشد (تولد از انبیا و وحی بوده اما تجربه هم عامل افزایش طب و درمان است)
    14. روایت از امام صادق ع: حضرت داوود ع در محراب خود هر روز یک گیاهی می‌رویید و این گیاه به حضرت داوود عرض می‌کرد که منو بگیر که من برای فلان چیز صلاحیت دارم(درمان هستم).
    15. روایت-سیوطی در درالمنثور: وقتی انگشتر سلیمان به او برگردانده شد، در وقت نماز صبح در پشت سر خودش یک گیاهی سبز که دارد تکان می‌خورد را می‌بیند، به او می‌گوید ای گیاه آیا انسانی یا حیوانی یا کبوتری یا جنبنده‌ای تورا نمی‌خورد و او جواب می‌دهد من روزی چیزی از این‌ها نیستم و من داروی فلان بیماری‌ام که انس و جن می‌آیند این گیاه را قطع می‌کنند و آن را بعنوان دارو قرار می‌دهند.
    16. در مورد گیاهان دارویی هر گیاهی که می‌خواهیم از آن بعنوان دارو استفاده نماییم باید مجوز استفاده از آن توسط وحی یا کلام معصوم صادر شده باشد. چون اصل استفاده از گیاه که مشکل دارد یا خیر توسط روایت مشخص می‌شود.
    17. شیرین بیان هرچند در کل دنیا از آن استفاده می‌کنند اما مجوز آن در آیات و روایات صادر نشده است. چون در روایت وارد نشده است. آقای تبریزیان نقل میکند که تازگی برای گیاه شیرین بیان عوارض خطرناکی نقل شده است.
    18. وقتی ائمه ما گیاهی را تجویز نکرده اند حتما مشکلی دارد که بعدا معلوم خواهد شد.
    19. گل گاو زبان در روایات اسلامی وارد نشده است و روایتی برای استفاده از آن نداریم.
    20. امام کاظم ع: به اطباء گفتند که شرق و غرب نروید، کجاها می‌روید؟ آن چیزی که ما گفتیم را عمل کنید.
    21. در روایت‌ها از اسفند مدح شده اما گفته نشده که برای چه چیزی مفید است.
    22. روایت-امام رضا ع: قرص خون برای بسیاری از بیماری‌ها مفید است. امام موارد زیادی سفارش می‌کرد ولی نگفته است که برای چه بیماری مفید است تا اینکه طب متوجه این موارد شده است.
    23. قرص خون یا مرکب6 برای درمانی بسیاری از بیماری‌های سخت است. مانند کم‌خونی به هر میزان-خون‌ریزی به هر شکل و میزان-تالاسمی و هموفیلی و سست شدن دریچه قلب و سوراخ شدن قلب و بیماری‌های خطرناک، کمبود پلاکت و درمان سرطان خون.
    24. روایت از حضرت رسول ص: خداوند بیماری نازل نکرده است مگر اینکه برای آن درمان و شفایی نازل کرده باشد.
    25. روایت از امام علی ع: رسول خدا ص علم تمامی پیامبران را داشته است.
    26. روایت : حضرت آدم 15 حرف از علم را داشت و حضرت نوح 8 حرف از علم را داشت و حضرت عیسی 2 حرف از علم را داشت و رسول خدا ص 72 حرف از علم را داشت.
    27. حضرت داوود و حضرت سلیمان نقش مهمی در گسترش علم طب داشته‌اند.
    28. تقریبا نود درصد از مکروهات برای حفظ سلامتی است.
    29. روایت: با آب گرم شده در آفتاب غسل نکنید که سبب پیسی می‌شود
    30. روایت: ماهی را با شیر نخورید که سبب وهک می‌شود
    31. حضرت رسول ص: حضرت جبرئیل دارویی به من آموخت.
    32. رسول خدا ص بسیار به حجامت سفارش کرده اما خودش هیچگاه حجامت نمی‌کرده است.
    33. پیامبر خیلی چیزها نظیر کهانت (کاهن شدن) و سحر و غیره را منع کرد.
    34. در جاهلیت طبیب همان کاهن بوده است و چون حضرت رسول کهانت را منع کرد، بسیار سوال می‌شده که آیا طبابت هم منع شده است یا خیر.

    دانلود

    صوت جلسه دوم

    خلاصه جلسه دوم:

    1. یکی از عوامل بروز بیماری‌ها در کنار هم قرار گرفتن حیوانات و جمعیت مردم است. هنگامی که حیوانات از صحرا و بیابان‌ها به داخل جمعیت انسان وارد شدند بیماری‌ها رشد کردند.
    2. برخی بیماری‌ها بخاطر مهاجرت انسان از روستا به شهر است. در کشورهای توسعه یافته مهاجرت مع از شهر به روستای ارگانیک آغاز شده است (دور از فرهنگ شهری نوین) تا مصارف زندگی را بصورت طبیعی استفاده نمایند. مثلا غذای طبیعی، آب طبیعی، زندگی طبیعی، غذای دستکاری نشده توسط بشر، عدم استفاده از کود شیمیایی،  ه کش و غیره.
    3. بصورت طبیعی مقاومت بدن انسان‌هایی که در صحرا زندگی می‌کنند از انسان‌هایی که در شهر زندگی می‌کنند بیشتر است. همانند حدیث حضرت علی ع :درخت صحرایی سخت‌تر و سفت تر است و آتش‌ آن هم بیشتر است. (افرادی که در صحرا زندگی می‌کنند از آب راکد مصرف می‌کنند ولی اگر ما آب راکد بخوریم زود بیمار می‌شویم).
    4. درست است که علم نوین جلوی مرگ انسان را گرفته است اما این علم نیاز به دارو را زیاد کرده و طول عمر را کم کرده است.
    5. می‌توانیم با عدم استفاده از داروها مقاومت بدن را در برابر بیماری‌ها افزایش دهیم.
    6. مصرف دارو، نیاز بدن به دارو را زیاد می‌کند. اگر امروز یک قرص مصرف کنیم دو ماه دیگر باید دو قرص مصرف نماییم.
    7. شرکت هایی که دارو تولید می‌کنند این دارو‌ها را با هدف تجاری تولید می‌کنند تا نیاز بدن به دارو روز به روز افزایش پیدا کند و موجب درآمد بیشتر شود.
    8. یک شرکت دارویی (نقل از یک پزشک از آشنایان آقای تبریزیان) درآمد بیشتر از در آمد نفت ایران دارد
    9. نقل از یکی از دوستان آقای تبریزیان: ایشان هرگاه به آلمان می‌روند از آنجا آسپرین تهیه میکنند و به ایران می‌آورند. ایشان می‌گوید که آسپرین موجود در آلمان اثر می‌کند ولی آسپرین موجود در ایران اثر ندارد و باید چندین نوبت مصرف شود تا اثر نماید.
    10. در روایت آمده که حضرت آدم وقتی به زمین آمد آب بدن‌ش را از دست داد. پژمرده شد و قدش کوتاه‌تر شد. بدنش جمع‌تر شده. بخاطراین که شرایط زمین برای او سخت تر شده. 
    11. انسان شهری اگر برود در صحرا مریض می‌شود چون از یک محل راحتی به یک محل سخت می‌رود.
    12. انسان از روز اول که حضرت آدم به زمین آمده نیاز به درمان داشته است.
    13. برخی درمان‌ها ترکیبی است یعنی از ترکیب ساقه یک گیاه با ریشه یک گیاه دیگر با برگ یک گیاه دیگر وغیره تشکیل می‌شود. همچنین مقادیر آن مهم است. یک مثقال از یکی بیشتر باشد ممکن است مشکل‌ساز باشد و اثر منفی بگذارد.
    14. گیاه حلیقه در هندوستان یافت می‌شود. 
    15. گیاه مسلکی در روم یافت می‌شود
    16. گیاه افیون در مصر یافت می‌شود
    17. صبر زرد در یمن یافت می‌شود
    18. تاتن برای جلوگیری از خرابی معده مفید است.
    19. سلو برای جلوگیری از خرابی روده مفید است.
    20. یک ماده درمانی همانطور که در قسمتی از بدن شفا دارد برای قسمتی دیگر ممکن است ضرر داشته باشد. نه یک ضرر بلکه ده‌ها ضرر به اقسام نقاط بدن می‌رساند.
    21. وقتی متوجه شدیم یک ماده برای فلان بیماری مفید است نباید تنها آن را مصرف کنیم برای اینکه ماده دوم(ترکیب شده) نقش محافظی برای اثر سوء ماده درمانی اول  ایفا نماید.
    22. منشا ظهور علم طب: از راه مستقیم وحی آسمانی و انبیاء و پیامبران بوده است.
    23. روایت: خداوند حضرت آدم را از بهشت نازل کرد وعلم همه چیز را به او آموخت و از جمله مواردی که به او آموخت علم نجوم و علم طب است.
    24. علم طب در ابتدا از راه وحی و انبیاء و علمایی که وارثان انبیاء هستد به مردم منتقل شده است.
    25. گسترش علم طب از راه تجربه نیز بوده است ولی اصل منشا از راه وحی آسمانی بوده است.
    26. کل علم طب شامل بهداشت، تغذیه، موارد پیشگیری، تهیه غذاهای خوراکی و غیره می‌شود.
    27. بهشت جایی است که همه چیز در حد اعلاء هست و علم هم در آنجا هست. تنها و خوردن و خوابیدن نیست.
    28. یک احتمال وجود دارد که حضرت آدم علم طب را در بهشت گسترش داده و هرآنچه که از خداوند آموخته بود را به سطح بالاتری ارتقاء داده باشد.

    از سنت رسول اللّه در تاریخ اسلام ، حتی یک نمونه نمی‌توان پیدا کرد که در آن مسلمان‌ها سر یک آدم زنده را که به زبان اسلام و توحید است بریده باشند و رسول اللّه هم از این کار راضی بوده باشند.

    نمی‌توان حتی یک مورد پیدا کردکه رسول اللّه یا دستور به این کار داده باشند ویا به این کار راضی باشند. حتی رسول اللّه این کار را نسبت به کسی که مدعی علنی کفر بوده و خدا را باور نداشته هم روانمی‌دانست چه برسد به مسلمانی که زنده است و دارد نفس می‌کشد.

    این کار مطابق سنت رسول الله نیست.

    سؤال اینجاست، که چطور سلفی‌ها و وهابیت و تکفیری ها مدعی هستن شیعیان کافِر بوده و آنها پیرو سنت رسول الله هستند؟


    برای اظهار نظر پیرامون آیین وهابیت و سلفی ابتدا فرض می‌کنیم تمام کتابهای عقیدتی شیعه و دیگر مذاهب غیر قابل استناد بوده و  تمام توجه را معطوف به کتاب‌های حدیثی فرقه وهابیت و سلفی خواهیم کرد

    ابتدا اظهار می‌کنیم که اقای اسماعیل بخاری شخص کم دانشی نبوده که بخواهیم ایشان را رد کنیم و بگوییم از نظر علمی صلاحیت نداشته است.  اما نکات‌ بسیاری پیرامون کتاب‌های ایشان وجود دارد که جای تعجب و تأمل دارد

    1. .اولین سؤال: چرا باوجود  همه کتاب‌های عامه روایی و حدیثی فرقه وهابیت، فقط کتاب صحیح بخاری مرکز توجه قرار دارد؟و چرا همه تبلیغات سلفی‌ها و وهابیت و پیروان شیخین باید حول این کتاب و اثبات حقانیت این کتاب باشد؟ چه رمز و راضی در این کتاب نهفته است که در کتاب‌های دیگر عامه نیست؟ این همه احترامی که علمای داعشی برای کتاب صحیح بخاری قائل‌اند برای کتاب احمد بن حنبل یا کتاب حاکم نیشابوری قائل نیستد؟ این دو نفر هم از علمای بسیار بزرگ و معتبر و درجه یک عامه‌اند و کاملا هم عقیده و هم مسلک سلفی‌اند، پس چرا فقط صحیح بخاری و فقط آقای اسماعیل بخاری باید مورد توجه قرار بگیرد (۱) ؟
    2. چرا در صحیح بخاری ذره‌ای از محبت خاندان رسول خدا ص و اهل بیت وجود ندارد و هیچ حدیثی در فضیلت این خاندان نیست در عوض حاکم نیشابوری و احمد بن حنبل کتاب‌هایی دارند که ذکر فضایل اهل بیت و تبلیغ محبت این خاندان عنوان شده است
    3. گفته می‌شود که آقای اسماعیل بخاری برای نوشتن کتاب خود، غسل می‌کرده و وضو می‌گرفته و پیش از شروع کارش رو به قبله ایستاده و نماز می‌خوانده. اما سوال اینجاست که چرا  روایات مربوط به تاریح اسلام و خلفا را طوری مهندسی کرده و به نحوی آنها را کنار هم چیده که وقتی مردم عامه (زمان خود) این کتاب را به دست می‌گیرند و مطالعه می‌کنند دل آزرده نباشند! چرا احادیث خاص (اهل بیت رسول خدا) اصلا در آن عنوان نشده ؟
    4. سلفی ها و وهابیت و پیروان شیخین بعد از قرآن فقط و فقط در برابر صحیح بخاری تعظیم می‌کنند. آیا در برابر این همه ارزش و ارجعیت دادن به یک کتاب، بهتر نیست از پیروین عقیده داعش و سلفی پرسیده شود که تا بحال صحیح بخاری را خوانده اید؟ گاها خواهند گفت که نه ولی  حدیث‌های زیادی ار آن شنیده‌ایم. در اینجا باید به ایشان گفته شود که شنیدن ملاک ایمان آوردن نیست. منظور دقیقا (دیدن) و (خواندن) از روی کتاب است.اگر قرار است میان مذهب شیعه و پیروان مذاهب دیگر قضاوتی صورت گیرد و آن قضاوت منصفانه باشد باید کتابها خوانده شود!  نگاه منصفانه به کتاب صحیح بخاری در اصل نگاه منصفانه به عقاید پیروان شیخین! (سلفی و داعش) است.
    5. در کتاب صحیح بخاری 446 حدیث از آقای ابوهریره (2) و 19 حدیث از امیرالمومنین علی نقل شده است. 446 حدیث در برابر 19 حدیث. کدام یک ازین دوطرف یه رسول الله نزدک‌ترند ؟  آقای ابو هریره و یا علی بن‌ ابی‌ طالب ؟
    6. بعنوان یک مسلمان منصف و بی‌طرف قضاوت شود که علی بن‌ ابی‌ طالب کیست؟ آیا همان کسی نیست که در کتابهای عامه بوضوح آمده که رسول اللّه به او لقب دروازه شهر علم را داده و گفته من شهر علم هستم و علی دروازه آن شهراست؟!(3) آیا این لقب را به کس دیگری دیگری هم بغیر از ایشان هم داده است؟
    7. پرسش این است که چرا آقای اسماعیل بخاری نویسنده کتاب صحیح بخاری همه سعی و تلاشش را کرده است تا به دروازه شهر و علم نبی بی اعتنا باشد؟ چرا به این دروازه پشت کرده است؟!  کسی که به دروازه شهری پشت کند در اصل به آن شهر پشت کرده!  اینطور نیست؟ سوال مهمتر این بی اعتنایی از جانب اسماعیل بخاری سهو و اتفاقی بوده یا از روی عمد؟؟
    8. اگر از روی عمد بوده باشد که توجیهی ندارد. برخی از شیخین لااقل علی بن‌ ابی‌ طالب را جزء صحابه بارز و خلیفه چهارم می‌دانند و یک پژوهشگر تاریخی و حدیثی حق ندارد به قسمتی از تاریخ به عمد ،عداوت و کوتاهی داشته باشد!
    9. اما اگر سهوی بوده باشد . . . باید گفت آیا یک پژوهشگر تاریخی و حدیثی می‌تواند در کار بزرگی مثل جمع آوری بنیادی‌ترین و مهم‌ترین کتاب یک مذهب دچار چنین اشتباه فاحشی شود و باز نتیجه کارش به عنوان یک کتاب مرجع مورد احترام و تقدیس قرار گیرد؟
    10. سلفی‌ها معتقدند صحیح بخاری بدون  هیچ شکی صحیح‌ترین کتاب موجود در میان دنیای اسلام است: در صورتی که این کتاب 446 حدیث از کسی نقل کرده است که به اعتراف تمام عامه اصلا مسلمان نبوده و در اواخر عمر رسول الله مسلمان شده و در عوض 19 حدیث از کسی نقل کرده است که از شاخص ترین و بی نظیر ترین و مهم ترین چهره های اسلام بوده است.کسیکه درون کعبه به دنیا آمده، کسی که پسر عموی رسول اللّه بوده و کسی که از 13 سالگی درون منزل رسول‌اللّه بوده و تربیت شده و پرورش یافته مستقیم رسول اللّه بوده، کسی که با رسوال اللّه هم‌کلام و از رسول اللّه کسب علم کرده و حافظ قرآن وعالم به تفسیر پنهان قرآن و شاهد نزول قرآن بوده و اولین کسانی است که مسلمان شده و اولین مردی بوده که نماز خوانده و داماد و برادر ومحرم اسرار رسول‌اللّه بوده! طبق آیه تطهیر معصوم و طبق آیه ولایت مورد تأیید خدا و طبق ماجرای مباهله نفس و جان رول اللّه بوده است! کسی که در شب لیل‌المبیت در جای رسول اللّه خوابیده وهزارویک فضیلت دیگر داشته، بااین حال جناب آقای اسماعیل بخاری نویسنده مقدس سلفی همه تلاشش را کرده که تا احادیث امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) را نبیند.
    11. البته عجیب‌تر از کار اسماعیل بخاری کار پیروان شیخین است که این کتاب را با وجود این همه تناقض بزرگ(که گفته خواهد شد) و این ضعف آشکار توی ذهن سلفی به اندازه قرآن مقام و ارزش و رتبه داند.
    12. درتاریخ آمده که از خود آقای ابوهریره پرسیدند چرا به تو میگویند ابو هریره؟ یعنی پدر گربه؟ گفت: من گوسفندان اقوامم را برای چرا  به دشت و صحرا می‌بردم و یک گربه کوچک هم داشتم که شب برروی درختی می‌خوابید وروزها من باهاش بازی می‌کردم. بخاطر همین اسمم را گذاشنتند پدر گربه. شخصیت این مرد را مقایسه کنید با‌ شخصیت امیرالمؤمنین علی!(علیه‌السلام) 
    13. هرچند که ابوهریره در تاریخ اسلام نه به جهاد و مجاهدت مشهور بوده و نه به اندیشمندی و تحقیق، همه کتابهای عامه اعتراف دارند که فقیه خوش حافظه ای هم نبوده، نه سواد خواندن داشته و نه نوشتن، شاید باورکردنی نباشد اما نه اسم ونه کنیه و نه خانواده و نه دوران رشد ابوهریره هیچ یک برای علمه مشخصی نیست. از خود هریره روایت شده که گفته من با رسول اللّه بخاطر سیرکردن شکمم همراه ومسلمان شدم.(۴)
    14. ابوهریره پشت سر امیرالمومنین علی نماز می‌خواند و برسر سفره معاویه می‌نشست و از جنگ هم فراری بود، می‌گفت نماز پشت سرعلی کامل‌ترین نماز و غذای سر سفره معاویه چرب‌ترین غذا و دوری از جنگ هم برای سلامتی بهتر و مفیدتر است.
    15. عایشه دختر ابابکر بارها ابوهریره را دروغگو خطاب می‌کرد و خلیفه دوم هم او را به تبعید تهدیدش کرد، عثمان تا زمان مرگش اجاره نداد ابوهریره راوی حدیث باشد. جالب اینجاست که وقتی اصحاب دربرابر محتوی احادیث نقلی به ابوهریره اعتراض می‌کردند با طعنه می‌گفت این روایات را زمانی شنیده ام که شما در بازار مشغول خرید و فروش بودید. یکبارهم عایشه به صحت احادیث او اعتراض کرد. ابوهریره هم در جوابش گفت:من این روایات را زمانی شنیدم که تو مشغول بازی با سرمه، آینه وآرایش بودی.
    16. وقتی بیشتر علمای بزرگ پیرو مکتب خلفا ابوهریره را قبول ندارند، چطور اسماعیل بخاری 446 حدیث ازین شخص روایت می‌کند؟ (5)
    17. بین عایشه و ابوهریره چه کسی را بهتر و برتر عنوان می‌شود؟ بین عمربن خطاب و ابوهریره چه کسی را اعلم و بالاتر یاد می‌شود؟ چرا اسماعیل بخاری باید از کسی که در نظر عایشه و عمربن خطاب دروغگویی بیش نبوده 446 حدیث نقل کند؟! این دهن کجی به عایشه وخلیفه دوم نیست؟! اگر کسی ازمیان شیعیان به این دونفر دهن کجی کند (کافر) معرفی می‌شود پس تکلیف دهن کجی اسماعیل بخاری نسبت به این دونفر چیست.
    18. اسماعیل بخاری از فاطمه زهرا سلام الله علیها فقط و فقط یک حدیث در کتابش آورده (او دختر رسول خداست) بنظراین مسئله عجیب ومشکوک نیست؟
    19. خانه حضرت فاطمه خانه وحی بوده، جبرئیل در خانه حضرت فاطمه رفت وآمد داشته، به امر خداوند همه درهای خانه‌های صحابه بروی مسجد بسته شد جز درب خانه حضرت فاطمه، به گواه همه کتاب‌های عامه و حتی به شهادت خود اسماعیل بخاری حضرت فاطمه سرور ن اهل بهشت است، حالا واقعا این بانو از پدرش که رسول اللّه بود فقط وفقط یک حدیث نقل کرده و هیچ حرفی از پدرش نداشته تا بیان کند؟ که آقای اسماعیل بخاری در کتابش بیاورد؟
    20. اما شاید دلیل دیگری داشته، شاید از حضرت فاطمه احادیث زیادی بدست اسماعیل بخاری رسیده و او نخواسته آن احادیث را در کتابش بیاورد. اگر بواقع این جور باشد باید سوال کرد که مگرمحتوای آن احادیث چه بوده که آقای اسماعیل بخاری راضی به نوشتن و نشر آن احادیث نبوده؟ این فقط محدود به حضرت فاطمه نیست، ازهیچ کدام از اهل بیت رسول‌الله و ائمه شیعه حدیثی در صحیح بخاری نیست.(6)
    21. البته دست‌های آقای اسماعیل بخاری زمانی رو می‌شود که از امام هادی هیچ حدیثی نقل نمی‌کند،می‌دانید چرا؟ چون امام هادی هم عصر و دوره اسماعیل بخاری زندگی می کرده واگر بنابرادعای سلفی اسماعیل بخاری عالم ودانشمند بزرگی باشد، باید پرسید کدام شخص بوده که در دوره امام هادی زندگی می‌کرده و ازعظمت دانش این امام بی خبر بوده تا حتی یک حدیث علمی در کتابش ننویسد. مگر می‌شود کسی در دوره امام معصومی زندگی کند و مسلمان باشد واز شهرت جلال علم آن امام بی‌خبر باشد؟ اگر اسماعیل بخاری ازین عظمت و شهرت باخبر بوده پس چرا حدیثی از امام هادی ع در کتابش نیست(نه حتی اعتقادی بلکه علمی)؟ اما درعوض ازعمران بن حطان که از دشمنان معروف امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) است و در مدح ابن ملجم مرادی شعر گفته است حدیث نقل کرده! بنظر تو این دشمنی علنی با اهل بیت نیست؟
    22. شیعه چهار کتاب اصلی و روایی بنام کتب اربعه(7) دارد و هرگز هیچ کتاب حدیث و روایی را 100٪ ندانسته و ادعایی هم ندارند، هرچند دلایل زیادی هست که این کتاب‌ها پر از احادیث صحیح السند است که از طرف ائمه معصوم صادر شده‌اند. هرکتابی ممکن است در طول گذر زمان بر اثر اشتباه یک راوی یا یک مورخ یا اهمال یک عالم دچار اشتباه بشود. برای شیعه فقط قرآن صحیح مطلق به حساب می‌آید و بعد از آن شیعه مطیع محض آن حدیثی هست که ثابت بشود راوی آن حدیث یکی از 14 معصوم باشند. ادولف هیتلر هم آدم معتقدی بود، در آن خیلی قوی بود اما هیتلر معتقد به یک عقیده باطل بود، توی عقیده باطل تو هرچقدر معتقد تر باشی گمراهتری!
    23. بپرسید گه اگر مؤسس مذهب تشیع شخصی به نام عبداللّه بن سباء است چرا در هیچ کتابی از کتابهای تشیع مدحی ازین شخص وجود ندارد. در عوض در لعن و رد این شخص روایات زیادی نقل شده است؟
    24. در کتاب‌های سلفی نظیر کتاب اسماعیل بخاری که ستون اصلی مذهب سلفی است از کعب الاحبار یهودی روایت های زیادی نقل شده است و حتی در مدح و ستایش این شخص یهودی بسیار و بسیار نوشته شده است. آیا طبق منطق همین موضوع  برنمی‌آید که گفته شودسلفی‌ها دست پرورده یهود هستند؟ 
    25. در این که شیعیان پیروان امیرالمومنین علی ع هستند شکی نیست،‌ نکته اینجاست که سایر مسلمانان ازامیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) جدا شدند. شکی نیست که بین شیعیان و سلفی‌ تکفیری فاصله عقیدیتی و تفرقه بوجود آمده، اما وقتی شیعیان با سایر مسلمانان جداتر شدند به رسول اللّه نزدیک تر شدند یا دورتر؟
    26. ملاک بر حق بودن یکی ازین دو گروه، نزدیکی با سنت و سیره و روش رسول اللّه ص است.
    27. باید دید که سنت رسول‌اللّه ص جمع شدن دورعلی بوده یا جمع شدن دور خلافای دیگر؟ شیعیان دنبال کسی جمع شدند که در غدیر خم رسول الله ص دستش را بالا برد و فرمود هرکس که من مولای او هستم این علی هم مولای اوست. حال با وجود سند غدیرخم (که برای اثبات آن کتاب بسیار کامل الغدیر نوشته شده) و کلام رسول لله ص چگونه ازکنارعلی پراکنده شوند؟
    28. شیعیان پیروان امامی هستند که نزدیک‌ ترین شخص به رسول‌اللّه بوده، رسول‌اللّه ص سرش را بر زانوی علی می‌گذارد و ازدنیا میرود. غسل و کفن و دفن خودش را به علی واگذار می‌کند. علی با دستان خودش رسول‌اللّه ص ا در قبر قرار میدهد، حال سوال این است که آیا در زمان رسول‌اللّه ص ، ابو حنیفه و مذهبی حنفی وجود داشته؟ آیا مالک بن انس و یا مذهب انسی وجود داشته؟ محمد ادیس شافعی چطور؟ آیا مؤسس مذهب شافعی در آن روزگار بوده؟  احمد بن حنبل مذهب حنبلی چطور؟ 
    29. شیعیان پیرو کسی هستند که در خانه رسول‌اللّه ص بزرگ و تربیت شد و در عوض رهابیت و سلفی ها  پیرو کسی هستند که هرگز رسول‌اللّه ص را ندیده است. در روزگاری که علی  وشیعیانش بوده‌اند خبری از هیچیک از مذاهب نیود. اما ابن ابی‌الحدید که یک دانشمند بزرگ از مخالفان مذهب تشیع است در کتاب خودش در شرح حال سلمان فارسی نوشته که سلمان از شعیان و پیروان و اصحاب خاص امیرالمؤمنین علی بوده و این نشان می‌دهد که واژه و کلمه شیعه درآن روزگار وجود داشته و یک چیز ساختگی نیست.(8)
    30. دقیقا به همین دلیل است که مسلمانان عامه شیعیان را رافضی خطاب می‌کنند.دلیلش این است که شیعیان مکتب ثقیفه را ترک کرده وبه سراغ مکتب اهل بیت رفتند.
    31. ادعا می‌شود که شیعه باعث تفرقه در اسلام شده، آیا بین مذاهب چهارگانه اهل سلفی و رهابی و تکفیری تفرقه نیست ؟ آیا نظر علمای اهل سنت درباره وهابیت و ابن تیمیه جایی بازگو شده؛ ابو حنیفه از رهبران مذهبی است که سخت مورد احترام اکثر عامه بوده و کمتر کسی است که برای ابوحنیفه احترام قائل نباشد. تنها دلیل گفتن این حرف این است که باور شود تفرقه‌ای که از آن در رسانه های دنیا  وحشت‌گزاری شده، دریشه مذهب چهارگانه اهل سنت هم وجود دارد و آن فرق های منحرف شده از تشیع اصیل هیچ ارتباطی با شیعه و پیروان امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) ندارند.
    32. یک روز امام مالک وارد شهری می‌شود و از شخصی سوال می‌کند که آیا در شهر شما نامی از ابوحنیفه برده میشود؟ شخصی که آنجا بوده می‌گوید: شهری که درآن نام ابوحنیفه برده بشود شایسته ست نیست (خطیب بغدادی).(9) - بیشتر کسانیکه شرح حال ابوحنیفه را نوشته‌اند بر علم فراوان او بویژه در حدیث تأکید کردند و همچنین معتقد بودند در تمام اسلام فرزندی شوم‌تر از ابوحنیفه به دنیا نیامده. وقتی ابوحنیفه از دنیا رفت گفتند خدراشکر که ابوحنیفه مرد، چون او اسلام را پاره پاره کرده بود.
    33. امام حنبل می‌گوید: حرف ابوحنیفه و فضله چهارپایان پیش من فرقی باهم ندارد. معروفترین جمله‌ای که درباره ابوحنیفه گفته شده این است که اگر درمیان انسان‌ها یک شراب فروش وجود داشته باشد، بهتر ازین است که فردی ازاصحاب ابوحنیفه در میان آنها باشد.(10)
    34. اگر قرار است کسی برای ایجاد تفرقه و جدایی سرزنش بشود باید اول از فرقه اهل سنت و وهابی و سلفی شروع شود. حال همین ابوحنیفه جوری با امام صادق دشمن بود که در تاریخ آمده که هرچی که امام صادق می‌فرمود ابوحنیفه سعی می‌کرد برخلاف آن فتوا بدهد. به نظریک مسلمان (اصلا فارغ از این که چه فرقه دارد) رضا و خوشنود خداوند در چه چیزی است؟ در تفرقه یا در وحدت؟ این که با وحدت مسلمانان نزدیکتر شوند یا این که با تقرقه هر روز از هم دور تر شوند؟
    35. هر آدم عاقلی می‌داند که وحدت یک صفت پسندیده است. وحدت مسلمانان یعنی نزدیک شدن فرقه ها به هم که در پرتو آن، هدایت و راه درست‌تربه آرامی رو خواهد نمایاند.
    36. سوال: مرکز اتحاد جهان اسلام فقط یک عنوان است(حقیقت ایمان) و آن نشانه هایش در قرآن است، اگراین نشانه‌ها درمیان آیه‌های قرآن قرآن قرار دارد پس چرا احادیث دارند حواس مردم را به خودشان پرت میکنند؟ وقتی خداوند کتابی به استواری قرآن در دستان ما قرار داده چرا ما قرآن را رها کنیم و به سراغ احادیث برویم و با همین احادیث بر تن مذاهب مختلف ضربه بزنیم(در بین این احادیث بسیار شک و شبهه وجود دارد)؟
    37. نکته اینجاست که قرآن به تنهایی برای هدایت مسلمانان کافی نیست! قرآن کامل‌ترین کتاب برای هدایت است اما کافی نیست. بیان قرآن بیان خداوند است. خداوند با الفاظی که برای بشر قابل درک و فهم باشد قرآن را نازل کرده، یعنی بیان و ظاهر قرآن محدود شده به ترکیب 26 حرف زبان عربی، اما این واژه‌ها و کلمات عربی فقط قلب ظاهری قرآن‌اند و همه قرآن چیزی که ما میبینیم نیست. ترکیب هر آیه و هر کلمه ازاین کتاب دریایی از معارف و معانی درخودش پنهان دارد. عظمت قرآن به همین پنهانی مفاهیم در کوچکی واژه هاست.
    38. یک دریا به خودی خود و به تنهایی معجزه نیست و یک فنجان هم به تنهایی و به خودی خود معجزه نیست، اما اگر بتوان از یک فنجان به اندازه یک دریا آب بیرون کشید آنوقت این معجزه است.
    39. پس قرآن معانی و معارف پنهانی دارد، معانی و معارف حقیقی قرآن در پشت واژه‌ها و کلمات قرآن پنهان شده است و در دسترس اسناسنها به راحتی نیست.
    40. سوال: آیا خداوند مرتکب کوتاهی شده و انسان‌ها را از معانی و معارف قرآن محروم کرده؟ اگر خداوند قصد داشت انسان‌ها را از معارف قرآن محروم کند، خب از همان ابتدا قرآن را با این همه معارف برای انسان نازل نمی‌کرد. چرا باید قرآنی را بفرستد که کامل نباشد یا اگر کامل است ما به معنا و مفهوم و معانی آن دسترسی نداشته باشیم؟
    41. بشر برای یادگیری معارف قرآن به یک معلم نیاز دارد و رسول اللّه اولین معلم قرآن بود. تمام مسلمان‌ها صبح‌ها نماز می‌خوانند. دلیل انکه مسلمانان نماز می‌خوانند این است که دستور خداست و نقطه رجوع این دستور در متن قرآن است. حال کسی هست که به مسلمانان بگوید که نماز صبح چند رکعت است؟ در کجای قرآن آمده است که نماز صبح باید 2 رکعت داشته باشد؟ یعنی چنین چیزی در قرآن نیست. پس می‌شود ادعا کرد که قرآن ناقص است، آیا؟ نماز یکی از مهم‌ترین ارکان دین اسلام است، چطور ممکن است خداوند احکام نماز را بصورت کامل در قرآن نیاورده باشد! آیا خداوند فراموش کرده!
    42. قرآن هرگز ناقص نیست، هدف قرآن چیز دیگری است(هدف قرآن جدای از تبیین احکام است).جزییات نماز توسط رسول اللّه دستور داده شده، یعنی رسول‌الله اولین معلم قرأن رسول اللّه بوده.
    43. دین اسلام دو منبع دارد، 1-کلام قرآن 2-کلام رسول خدا ص
    44. اگر قرآن می‌گوید نماز بخوانید این رسول خدا ص است که میگوید چند رکعت و چه وقت و به کدام طرف خوانده شود. قرآن دو نوع  نازل شده،  یکبار متن ظاهری قرآن که به شکل کتاب که در دست مسلمانان است و یکبار هم معانی و  توضیح و تفسیر آن بر قلب رسول خدا ص نازل شده است، مسلمانان در کنار آیات قرآن به تفسیر و تأویل و معانی پنهان آیات هم نیازمندند که همه‌ی آن معانی پنهان، نزد رسول خدا ص موجود بوده و حضرت یک به یک آن معانی را برای مردم بازگو می‌کرده و بازگو کردن رسول خدا یعنی حدیث.
    45. اما احادیث دلیل و آغاز اختلاف بین مذاهب مسلمانان است، همان جایی که راه شیعیان با سلفی ها و وهابیت جدا می‌شود. احادیث آشکار کننده دین خدا هستند، یک حدیث غلط می‌تواند عقیده مسلمانان را منحرف کند، پس برای شیعیان خیلی اهمیت دارد که این حدیث از دست چه کسی بدست برسد. از دست اسماعیل بخاری که بزرگترین راوی آن ابوهریره است (که شیفته گربه‌اش بوده و از فرط گرسنگی و نیاز به رسول خدا ص پناه آورده بوده و به شهادت اکثر علمای عامه کم حافظه و دروغگو بوده) یا از دست علی بن ابی طالب که پرچم دار جنگ های رسول خدا ص و داماد رسول‌اللّه و پسر عموی رسول خدا ص و برادر رسول خدا ص بوده. اینجاست که راه شیعیان از سلفی ها جدا می‌شود.
    46. سوال: آیا عمر رسول خدا ص برای بیان همه معانی و تفاسیر پنهان قرآن کافی بوده؟ چون پیامبر درگیر جنگ‌ها و مشکلات بزرگی بوده و هرگز مجال این را پیدا نکرده که تمام و کمال حقایق قرآن را به مردم انتقال بدهد، پس چه بر سر باقی آن معارف آمد؟ آیا آن معارف با پیامبر دفن شد؟ اگر این طور باشد پس تدبیر خداوند چه می‌شود؟ چرا خداوند معارفی با این ظمت را برای کسی نازل کرده که فقط چند سال از عمرش باقی مانده و قادر نیست همه معارف را به مردم انتقال بدهد؟ چرا خداوند به رسول خدا ص طول عمر بیشتری نداده تا بتواند همه معرف الهی را به مردم برساند؟ شاید خداوند بعد از رسول اللّه معلم تازه‌ای برای قرآن انتخاب کرده!
    47. ایه 59 سوره نساء:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ۵۹
    48. این اولوالامر که خداوند اطاعت از آنها را واجب دانسته چه کسانی هستند؟ 
    49. وقتی رسول اللّه زنده بود خودش معنای پنهان قرآن را برای مردم تشریح می‌کرد.اما وقتی رسول الله ازدنیا رفت چه؟ تکلیف آن همه معارف ومعانی باقی‌مانده چه شد؟ گمان نمی‌شود که تمام معارف و معانی قرآن تا آن روزگار به مردم آموخته شده باشد! پس اگر همه معارف قرآن به دست مردم نرسیده، چگونه باید به دست مردم برسد؟ به وسیله چه کسی؟ ابابکر؟ عمربن خطاب؟ عثمان؟ علی بن ابیطالب؟ یا شاید کس دیگری؟ آیا رسول‌اللّه نباید آن شخص را به مردم معرفی می‌کرد تا مردم دچار اشتباه نشوند؟
    50. شیعیان چطور برای محسن پسری که به دنیا نیامده و فقط یک جنین در شکم مادرش بوده عزاداری می‌کنند؟ (از نظر سلفی‌ها این موضوع مضحک است)
    51. برای کسیکه به حقیقت مقام و منزلت و عصمت حضرت فاطمه س وامیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) پی نبرده باشد این مسئله مضحک و خنده دار خواهد بود. اما برای آنهایی که از داغ اهل بیت داغدارند این مسئله بسیار مهم و با ارزش است! نطفه ذات مقدس حضرت محسن از وجود نورانی دو معصوم سرچشمه گرفته است. کسیکه برای وجود مبارک و به دنیا نیامده حضرت محسن ارزش حیات وقداست قائل نیست چطور میتواند برای عیسی نوزادی که در گهواره است ارزش قائل باشد؟ حضرت محسن سند مظلومیت حضرت فاطمه است. نادیده گرفتن او و عزای او نادیده گرفتن قسمت بزرگی از تاریخ مظلومیت شیعه است. فقط یک تفکر وهابی می‌تواند با بزرگداشت نام حضرت محسن عداوت داشته باشد.
    52. در کتاب‌های وهابی آمده در روز قیامت ابوبکر رو بخدا می گوید ای خدا: امت محمد گناهان زیادی دارند گناهان این مردم را برگردن من بگزار و مردم را به بهشت بفرست (11)
    53. این حدیث نشان می‌دهد که در آیین وهابی هم دلایل بر شفاعت وجود دارد. حال سوال درباره این حدیث چنین است که اگر حدیث صحیح باشد و خداون درخواست ابوبکر را اجابت کند و گناهان امت رسول اللّه بر دوش ابوبکر بگزارد، برای خود ابوبکر چه اتفاقی می‌افتد؟ ایا کسی که گناهان تمام امت رسول اللّه را برگردن دار به بهشت می‌رود؟
    54. اگر شیعه به شفاعت معتقد است برای این شفاعت شرایط زیادی قائل شده. امام ششم شیعیان می‌گوید کسی که نمازش را سبک بشمارد مورد شفاعت ما قرار نمی‌گیرد. این مسئله نشان می‌دهد که شفاعت نقض کننده عدالت نیست. در اکثر کتاب‌های حدیثی آمده که دست کشیدن روی حجر الاسود باعث شفاعت این سنگ در روز قیامت می‌شود. اگر وهابیون به شفاعت معتقدند، پس چرا به شیعه تهمت کفر می‌زنند؟ اگر هم معتقد نیستند، پس احادیث مربوط به شفاعت در کتاب‌های ایشان چه می‌کند؟
    55. درصحیح بخاری به صراحت آمده که پیامبران و فرشتگان و مومنان در روز قیامت از شفاعت کنندگان‌اند. اگر ایشان صحیح بخاری را کتابی 100 درصد صحیح میدانند، پس باید به این حدیث هم احترام بگذارند.(12) در کتاب‌های وهابی آمده اگر مسلمانی از دنیا برود و40 مرد که مشرک نیستند بر جنازه او نماز بخوانند، خداوند شفاعت این عده را درباره شخص میت می‌پذیرد.(13) آیا اینها شفاعت نیستند؟ و فقط شیعیان معتقد به شفاعت هستند؟
    56. سوال: چرا از صدر اسلام تا پیش از ظهور فرقه وهابیت، شفاعت گناه نبوده ویا باعث ارتداد نمیشده و یک دفعه با ظهور سلفی‌ها ووهابیون این عقده به کفر منجر شد؟
    57. همچنین بوسیدن ودست کشیدن مسلمانان بر روی ضریح مقبره امامانشان را محکوم میکنند و سالها برای این کار متهم هستند؟ ادعا می‌شود این کار باعث ارتداد و کفر است! پس چرا اسماعیل بخاری در صحیح بخاری حدیثی آورده که رسول‌اللّه در موقع طواف خانه خدا حجر الاسود را میبوسید و با دست لمس می‌کرد(14)
    58. همچنین سر گذاشتن روی مهر را هم سلفی های شرک میدانند.
    59. سوال: آیا واقعا سلفی‌ها فکر میکنند شیعیان سنگ‌ها را خدا میدانند؟ شیعه معتقد است مسلمان فقط باید بر سنگ یا گیاهی که خوردنی نیست و خاک و چوب واینجور چیزها سجده کند. به نظر یک نفرعادل که از او پرسیده شود آیا رسول اللّه ص روی فرش‌هایی  پهن بر مساجد نماز میخواندند یا نه، چه میگوید؟  رسول‌اللّه ص اصرار داشت مسلمانان روی خاک سجده کنند. آیا مهر جامد شده شیعیان به خاک نزدیکتر است یا فرش های پهن شده در مساجد سلفی ها؟شیعیان معتقدند نمی‌شود بر فرشی که از پشم ویا پلاستیک و مواد نفتی ساخته شده سجده کرد. مسلمانان مشتی خاک را بصورت قطعه ای خشک درآوردند و برآن سجده می‌کنند
    60. معصوم میفزمایند:سجده جایز نیست جایز نیست مگر بر زمین وآنچه از زمین می‌روید الا آنچه پوشیدنی و خوردنی است(15)
    61. در کتاب‌های معتبر سلفی‌ها آمده که یکی از اصحاب بر پارچه پیچ عمامه‌اش سجده می‌کرد. وقتی چشم رسول اللّه به او افتاد به طرفش رفت و با دست خودش عمامه را از زیر پیشانی مرد برداشت.(16) آیا جنس عمامه که پارچه است به جنس فرشی که بر آن سجده می‌کنند نزدیک‌تر نیست؟
    62. گریه کردن بر مرده‌ها هم یک تهمت در کنار تهمت‌های دیگر است زیرا وقتی یکی از دختران رسول اللّه ص قبل از حضرت فاطم س از دنیا رفت رسول اللّه ص کودک را به آغوش گرفت و سخت گریه کرد.(17) یا بعد از جنگ احد رسول اللّه ص وقتی صدای گریه ن انصار را در سوگ شهدای خودشان در جنگ شنیدند با اندوه گفتند: عمویم حمزه گریه کننده‌ای ندارد و بعد از چند لحظه صدای گریه و ناله ن انصار شنیده شد که داشتند برای حمزه گریه می‌کردند ، سلفی‌ها از عایشه حدیث دارند که می‌گوید: بعد از مرگ رسول اللّه ص ایشان به همراه بقیه ن به صورت و سینه زده و گریه می‌کرده.(18) آیا عایشه برای وهابیون محل رجوع نیست؟ وقتی خبر مرگ نعمان را به عمربن خطاب دادند، او دست‌های خویش را بر سر خودش گذاشت و شروع به گریه کردن کرد.(19)
    63. در کتاب‌های وهابیون آمده که رسول اللّه پس از بعثت در نبوت خودش شک کرده؟!! و دچار یک حالت ترس و اضطراب شدید شده و نوشته شده که رسول اللّه ص به این دلیل دچار ترس شده بود که احتمال می‌داد شاید کاهن یا دیوانه شده باشد(20)
    64. در صحیح بخاری و صحیح مسلم احادیث زیادی آمده که می‌گوید رسول اللّه گاه در نماز خواندن دچار اشتباه می شده و گاهی تعداد رکعات نماز را کم یا زیاد می‌خوانده و گاهی نماز چهار رکعتی را فقط دو رکعت می خوانده! (21) آیا این نوع نگاه به پیامبری که برای هدایت تمام بشریت فرستاده شده درست است؟ پیامبری که هنوز در تعداد رکعات نمازش مدیریت و کنترل ندارد، چطور می‌تواند مهندس ایمان و روح و فکر ذهن و تمام بشر باشد؟ آیا خداوند نباید پاسخگو باشد که چرا ااین شخص را باید با وجود این همه ناتوانی برای هدایت بشر بفرستد؟ سلفی‌ها‌ دارند این پیامبر را به جهان معرفی می‌کنند و جهانیان رسول‌الله و اسلام را با این صفات کم حواسی و پراز شک و تردید و اضطراب بودن، می‌شناسند. دیگران چطور می‌توانند به  به این پیامبر ایمان بیاورند؟
    65. ابوهریره می‌گوید: یک روز در مسجد، صف‌های جماعت تشکیل شد و همه منتظررسول اللّه ص بودند تا ایشان بیایند و نمازش را شروع کنند.پس ایشان وارد مسجد شدند و وقتی در محراب نماز ایستادند مکث کرده و به خانه برگشتند.ابوهریره میگوید: دلیلش این بوده که ایشان جنب شده بودند وباید غسل می‌کردند!(22) در کتاب‌های وهابیون به صراحت آمده که رسول‌اللّه درست مثل آدم‌های بی بندبار دوران جاهلی، در کنار آشغال ها و پشت دیواره‌ها سرپا می‌ایستاد و قضای حاجت میکردند.(23)
    66.  حدیث جالب دیگر: گفتند که عده‌ای از مهاجران حبشی در مسجد مشغول بازی بودند و رسول اللّه ص عایشه را دعوت کرد تا به اتفاق هم به تماشای رقص و بازی آنها بروند(24)
    67. باز هم نوشته شده که رسول اللّه ص به خوانندگی و آلات موسیقی در مجالس عروسی سخت علاقه داشته و اگر در یک مجلس عروسی از غنا و موسیقی و خوانندگی خبری نپود حضرت مداخله کرده و اعتراض خودشان را نشان میداد.(25)
    68. حدیثی درباره علی بن ابی طالب: در کتابهای معتبر وهابیون آمده که مردی درحال طواف کعبه بود و در همان حال زن نامحرمی از کنارش عبور کرد و آن مرد از روی عمد مزاحمتی برای زن ایجاد کرد، از قضا علی هم آنجا بود و آن مرد را در حال گناه در آنجا دید و با دست، ضربه‌ای بعنوان تنبیه به او زده و او را مجازات کرد. مرد درحالی که سخت ترسیده بود همانطور که دستش بر روی صورتش بود برای شکایت از علی به سراغ عمربن خطاب رفت. عمربن خطاب جریان را پرسیده و مرد همه جریان را برای او تعریف کرد. آنگاه عمر سری تکان داده و گفتند: شکایتی نکن چرا که چشم خدا تورا دیده و دست خدا تورا زده(26)
    69. طبق عقیده وهابون، عمربن خطاب باید مرتد یا کافر باشد.
    70. طبق فتوای وهابیون، اگر کسی یکی از خلفا را لعن کند، کافر است و از دین خارج شده.
    71. افراد زیر جزو صحابه مهم رسول خدا بودند:علی و ابابکر و عمر و عثمان و معاویه و ابوسفیان و عایشه و طلهه و زبیر
    72. حال فکر کنید برای معاویه که سال‌های سال کارگزاران و خطیبانش را دستور می‌داده تا علی را لعن کنند(27) چه حکمی می‌توان داد؟ آیا سلفی ها معاویه را هم طبق عقیده خود کافر و فاسد و دجال میدانند؟ یا خلیفه سوم (عثمان) را که در تاریخ آمده عثمان نسبت به عایشه جسارت کرده و به عایشه ناسزا گفته (28)
    73. یا طلحه و زبیر که نسبت به عثمان سابقه ناسزا گویی داشته‌اند(29). آیا این حکم شامل آنها هم می‌شود.(30)
    74. قطعا جنگیدن به مراتب بدتر از لعن است و طبق فتوای سلفی ها اگر کسی یکی از خلفا را  لعن کند کافر است و از دین خارج شده. حال اگر کسی به جنگ با یک خلیفه برآی، چه حکمی دارد؟ اگر کسی علیه خلیفه ای لشکر کشی کند و بر آن خلیفه شمشیر بکشد چه حکمی دارد؟
    75. جنگ جمل از واضح ترین رویداد های تاریخی است که نشان از این موضوع دارد(علی خلیفه بوده است).
    76. سلفی‌ها حسین بن علی را خارجی می‌دانند چون معتقداند بر خلیفه وقت خروج کرده! پس تکلیف صحابه و هسمر رسول اللّه که برامیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) یعنی خلیفه وقت خروج کردند چگونه است؟ ایشان علیه علی، سپاه جمع کردند و با او جنگیدند.
    77. صحبت کردن درباره صحابه را ممنوع و خط قرمز میدانند. چرا؟ چرا افراد حق ندارند درباره صحابه حرف بزنند؟ معتقدند، چون مقام و منزلت صحابه بالاتر از انسان های عادی است.(31) یعنی فقط به این دلیل که صحابه اند مورد احترام اند و نباید کسی چیزی درباره این عده بگوید؟ مگر صحابه بودن یک امر اختیاری بوده که مورد ارزش تقدیر قرار بگیرد. یعنی ولید بن عقبه که شرابخوار بوده و علنی شراب می خورده، چون رسول خدا را فقط دیده است در نظر سلفی‌ها جزو صحابه قرار میگیرد و عادل است؟ آیا شرابخواری نافرمانی از فرمان خدا نیست.(32)
    78. شیعیان نیز همانند داعشی‌ها موظف هستند از علمای دین تبعیت کنند، اما نکته اینجاست که اگر یک عالم دین و یا یک فقیه فتوایی داد که صد عالم دین آن را مخالف و ضد شریعت اسلام دانستند در آن صورت باید چه کرد؟سوال مهمتر این است که علمای دین از کدام منبع حکم صادر می‌کنند ؟احکام دین از قرآن از کتابهای معتبر حدیث استنباط می‌شود؟
    79. داعشی‌ها شش کتاب حدیث بزرگ و مهم دارند که معتقدند، مهمترین و صحیح ترین کتاب اسلام اند(شش کتاب از کتب معتبر حدیث نزد سلفی ها و وهابیت که آن‌ها معتقد اند پس از قرآن کریم این ها معتبر ترین منابع دینی است که در دسترس آنها قرار دارد عبارتند از صحیح بخاری و صحیح مسلم-سنن ابو داوود و سنن ترمذی-سنن نسائی- سنن ابن ماجه) ستون اصلی سلفی گری و وهابیت دو کتاب است یکی صحیح بخاری (صحیح بخاری نه جزء و بیش از 100 کتاب و 3450 باب دارد و همانگونه که گذشت-تعداد احادیث آن با مکررات7275 و با حذف آن‌ها به‌به 4000 حدیث دانسته اند.) و دیگری صحیح مسلم


    پی نوشت:
    (۱): احمد حنبل صاحب کتاب مسند و تفسیر قرآن است و محمد بن عبدالله حاکن نیشابوری نیز پیشوای علم حدیث، قاضی، کورخ، و از یاران صحاح سته است گه غالباً وی را امام المحدثین می‌گویند. از آثار او می‌توان به مستدرک علی الصحیحین و فضایل فاطمه اهرا اشاره کرد.)
    (2): درباره نسب ابوهریره و لقب او مراجعه کنید به الاصابه فی تمییز‌الصحابه، ج 7، ص 426 ، از کتاب‌های مورد اعتماد عامّه
    (۳): پینوشت:صحیح ترمذی جلد دوم ص 214 این حدیث را آورده و بزرگانی همچون ابو جعفر محمدبن جریر طبری و ابن حجر عسقلانی و … از علمای مورد تکریم وهابیت و سلفی‌گری صحت این حدیث را تأیید کردند.
    (4): صحیح بخاری، ج 5 ، ص2071
    (5): مخالفت و عدم مقبولیت ابوهریره در این کتاب‌ها عامّه آمده: تاریخ ابن کثیر، ج 8 ص 109-البدایه و‌النهایه، ج 8، ص 108- تاریخ مدینه دمشق ج 67، ص 353-سیرأعلام النبلا ج2 ص 604 – الإصابه فی تمییز الصحابه ج ۷ ص ۴۴۰ – المعرفه و التاریخ ج ۱ ص ۲۶۲- المستدرک علی الصحیحین ج۳ ص ۵۸۲-ش۶۱۶۰ – شرح نهج‌البلاغه ابن آبی الحدید ج 4 ص 68
    (6): در صحیح بخاری از امام حسن (علیه‌السلام) تا امامان بعد هچ حدیثی وجود ندارد-حتی یک حدیث کوتاه
    (7): کتاب اول کافی:نوشته ثقه الاسلام شیخ المحدثین، ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی; کتاب کافی یک دوره حدیث شیعه است; از اصول عقاید گرفته تا اخلاقیات و فروع و در حدود 16000 حدیث در این کتاب جمع آوری شده ات.این کتاب معتبر ترین کتاب احادیث شیعه است. کتاب دوم: من لا یحضر الفقیه تألیف رئیس المحدثین ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق که مشتمل بر 5920 حدیث- کتاب سوم تهذیب الاحکام، تألیف شیخ الطائفه ابوجعفر محمدبن الحسن طوسی معروف یه شیخ طویسی ، به تعداد 13590 حدیث در فروع .-- کتاب چهارم:استبصار باز هم از شیخ طوسی مشتمل بر 5511 حدیث
    (8): شرح نهج‌البلاغه ابن آبی الحدید ،ج 18، ص 39
    (9): احمد‌بن علی ‌بن ثابت معروف به خطیب بغدادی مورخ و حدیث شناس عرب و نویسنده کتاب معروف و مشهور تاریهخ بغداد
    (10): تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج 13 ، ص 417، ج15، ص 551، ج15 ، ص 549، ج 15، ص 548، ج 13 ، ص 439،.این کتاب از کتاب‌های مورد وثوق مکتب مخالفان است.
    (11): السواد الاعظم سمرقندی
    (12):  صحیح بخاری، ج 9 ، ص790 . کتاب توحید
    (13): صحیح ملم ج 3، ص ۵۴
    (14): صحیح بخاری، ج 2 ،کتاب الحج
    (15): وسائل الشیعه، ج۳، باب 1 من ابواب ما یسجد علیه»، حدیث اول ص 591 امام صادق
    (16): مسند احمد، ج3 ص 327; حدیث جابر سنن بیهقی ج1 ص 439; کنزالاعمال ج7 ص 465، حدیث شماره 19810; سنن بیهقی ج2 ص 105; مسند احمد ج6 ص179 ص 309 ص 331 ص 377 و جلد 2 صفحه 192 و 198
    (17): سنن نسائی ج 4 ص22--صحیح بخاری، ج 1 ، ص223
    (18): السیره النبویه ج 4 ، ص ۳۰۵
    (19): المنصف ابن أبی شیبه ج ۳ ص ۱۷۵
    (20): تاریخ طبری ج 3 ص 1141
    (21): صحیح بخاری، کتاب الصلات صحیح مسلم ج 2
    (22): صحیح بخاری کتاب الغسل
    (23): صحیح بخاری، ج 1، باب ابول عند صاحبه - صحیح مسلم ، باب المسح علی الخفین
    (24): صحیح بخاری، ج 1، باب اصحاب فی الحراب فی المسجد- صحیح مسلم ،ج ۳
    (25): صحیح بخاری ، ج5، کتاب فضایل اصحاب النجا; صحیح مسلم ج۷ باب فضایل انصار
    (26): این ماجرا را علامه امنی در کتاب الغدیر آورده که در این کتاب‌های عامه سندش موجود است.النهایه ابن اثیر عبد الرزاق ج 10 ص 410-کنز العمال ج5 ص 462-تاریخ مدینه دمشق ج17 ص 42-جواهر المطالبج1 ص 199-جامع الاحادیث ج 26 ص 29 – جامع معمر بن الراشد ج 1 ص 144-لسان العرب ج 13 ص 309
    (27): طبری، تاریخ نویس معروف عامه، در کتاب تاریخ طبری، ج 4 ص 188 مینویسد:معاویه وقتی که در سال 41 ه.ق مغیربن شعبه را والی کوفه قرارداد، به وی دستور داد و گفت یک مطلب را فراموش نکن و بر آن پافشاری کن و آن فحش وناسزاگویی به علی ع است.و در مقابل از عثمان به عظمت یاد کن و همیشه برای وی طلب آمرزش نما و از یاران علی ع بد گویی کن و آنان را تبعید نما و به خنانشان گوش نکن.
    (28): ماجرای ناسزای عثمان بن عفان به عایشه در الجامع معمربن راشد، ج 11 ص 355-مصنف عبدالرزاق ج 11 ص 356 و دیگر کتاب‌ها سلفی ها آمده است
    (29): ماجرای ناسزای عثمان بن عفان به عایشه در الجامع معمربن راشد، ج 11 ص 355-مصنف عبدالرزاق ج 11 ص 356 و دیگر کتاب‌ها سلفی ها آمده است
    (30): طبق نقل جمهور علمای عامّه طلحه شدیدترین صحابه نسبت به عثمان بن عفان بوده است.-تاریخ المدینه، ج4 ص 1169 -قدس المعارف ص228-انساب الاشراف ج5 ص80.
    (31): از نظر سلفی ها و وهابیون صحابه معنای بسیار گسترده و وسیعی دارد که البته دلیل و ت خاصی پشت سر این نوع دیدگاه و جود دارد. از نظر آنان صحابه کسی است که پیامبر را در زمان بلوغ و یا بعد از آن دیده باشد. برخی حتی فراتر رفته و مثلا محمدبن ابی بکر را که در زمان شهادت رسول اللّه ص سه ماه بوده نیز از صحابه می‌دانند. بنظر محققان عامه کسی که پیامبر را در زان حیاتش ملاقات کرده و در زمان حیات او به اسلام گرویده باشد و همچنین مسلمان از دنیا رفته باشد از صحابه است. بنابر این همان کسانی که مصاحبت آنها با پیامبر طولانی بوده و هم آن کسانی که مصاحبت آنان کوتا بوده چه از رسول اللّه حدیثی روایت کرده بااشند و چه حدیثی روایت نکرده اند باشند جزء صحابه اند.اشخاصی هم که با رسول اللّه ص در حنگ همراهی داشته اند یا آنها که در هیچ جنگی رسول اللّه ص را همراهی نکرده اند هر دو گروه صحابه اند.چه کسانی که رسول اللّه ص را دیده ایند و چه انان که هیچ مجالستی با رسول اللّه ص نداشته اند صحابه اند.
    (32): درباره شرابخواری ولی بن عقبه در صحیح بخاری – کتاب فضایل اصحاب النبی باب مناقب عثمان بن عفان، 5 ، 75، طبع دارالقلم ، بیروت آمده است.

    دانلود 

    صوت این جلسه:

    خلاصه جلسه یکم :

    •   بهترین طب اجرای دستورات وحی است ومطالبی که خداوند از طریق وحی به رسول او آموزش داده است.
    • در کلام معصومین سلامتی یک پایه اساسی در زندگی بشر است.
    • شاید مهمترین نعمت بعد از ایمان به دین ، نعمت سلامتی است.
    • روایت: اگر پنج چیز برای شخصی نباشد او زندگی آرام وسعادتمند و خوش نخواهد داشت:1-صحت (سلامتی) ۲-امن (امنیت) ۳-غنا (بی نیازی باشد و نیازمند به دیگران نباشد) 4-قناعت ۵-انیس موافق(همسر و یا دوست و رفیق موافق و همراه)
    • روایت از امام علی ع: یکی از بلاها فقر است. و از فقر سخت‌تر، بیماری بدن است. از بیماری بدن سخت‌تر بیماری قلب است و یکی از نعمت ها زیادی اموال است(فراخی زندگی و عیش) و از این بهتر سلامتی بدن است و بهتر از سلامتی بدن تقوای الهی است.
    • روایت از رسول خدا ص: دونوع نعمت هست که مردم از آن غافل اند: 1-صحت(سلامتی) ۲-امنیت
    • روایت از رسول خدا ص: علم دوتا هست(و غیر از این دو علم دیگر علمی نیست): علم دین‌ها(یعنی فقه، علمی که با دین در ارتباط باشد) دوم علم طب(علمی که در رابطه با بدن باشد نظیر شیمی و فیزیک و هسته‌ای و غیره)
    • روایت از حضرت علی ع: علوم 4تا هست(محدود نکرده که فقط این 4 تا علم وجود دارد): 1-فقه ادیان 2-علم طب 3-علم نحو و قواعد عربی 4-علم ستارگان برای شناخت زمان‌ها

    دانلود

    صوت جلسه سوم

    خلاصه جلسه سوم:

    1. منشاء علم طب از زمان حضرت آدم بوده است.
    2. روایت: طبیب هر نفسی کسی است که او را خلق کرده است»
    3. گسترش علم طب از تجربه بشر و اطباء بدست آمده است
    4. اصول علم طب از وحی بوده و فروعش به دست بشر بوده است.
    5. از حدیث‌های زیر بر می‌آید که انسان در مورد دارو و درمان بشر هم نقش دارد.
    6. روایت اول-امام صادق ع در کتاب توحید مفضل:‌ ای مفضل عبرت بگیر از چیزهایی که برای نیازهای انسان خلق شده و این انسان باید چه تدبیری برای آن نیازهای خلق شده‌اش بکار ببندد.
      1. دانه‌ها(حبوبات) برای غذا خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این غذا و دانه‌ها را آسیا کند و خمیر کند و نان تهیه کند
      2. پشم شتر برای پوشش انسان خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این پشم را به نخ تبدیل کند وبریسد
      3. درختان برای انسان خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که آن را کاشت نماید و مواظبت کند و از آن استفاده نماید
      4. گیاهان دارویی برای بشر خلق شده و در برابر آن از او هم خواسته شده که این گیاهان را جمع کند و با هم مخلوط نماید و دارو بسازد و همین‌طور ادامه حدیث
    7. روایت دوم: سحر وجوه(انواع) متعددی دارد که یکی از آن همانند طب هست. همانطور که طبیبان برای هر بیماری دارویی قرار دادند، علم سحر هم برای هر سلامتی یک آفتی قرار داده(برای هر معنایی یک وسیله‌ای ابتکار کرده) سحر توسط شیاطین و ملائکه(آیه قرآن) آموخته شده است. در اینجا راوی می‌پرسد که شیاطین از کجا علم سحر را آموخته‌اند. معصوم می‌گوید از همان راهی که اطباء علم طب را بدست آورده‌اند که بعضی از راه تجربه و بعضی از راه امتحان است. نزدیک‌ترین حقیقت سحر این است که به منزله طب باشد، یعنی اگر ساحر کاری کرده که انسان نتواند با همسر خود همبستر شود، طبیب هم درمانی می‌دهد که بتواند این کار را انجام دهد.(سحر و طب مقابل هم است)
    8. این طور نیست که تمام علم انبیاء از راه وحی بوده است. مثلا رسول خدا ص اگر بخواهد بداند که افتاب طلوع کرده یا خیر می‌رود و نگاه می‌کند به آسمان و متوجه می‌شود.
    9. این طور نیست که اگر به انبیاء وحی می‌شود روش علم آموزی عادی را نداشته باشند(نیاز به بررسی دقیق دارد و به راحتی نمی‌توان در مورد آن اظهار نظر کرد-نکته‌ای مهم نظیر مثلا آموختن حضرت خضر ع به موسی ع).
    10. روایت حضرت رسول ص: از زکام (سرماخوردگی) بدتون نیاد، این خودش درمان است و ژن جذام را سرکوب می‌‌کند.تحلیل و بررسی حدیث:
      1. علت سرماخوردگی ویروس است
      2. مشکلی که از ژن و ژنتیک بوجود می‌آید نتیجه جهش ژن است.
      3. ژن به حالت عادی ضرر ندارد و اگر جهش پیدا کرد و حرکت کرد سبب بیماری می‌شود.
      4. امروزه تعدیل ژنتیکی را به وسیله ویروس انجام می‌دهند.
      5. هیچ چیزی، دارویی، ماده‌ای قدرت نفوذ در داخل ژن را ندارد و تنها ویروس هست که این قابلیت را بخاطر کوچکی خود دارد.
      6. این ویروس زکام وارد ژن می‌شود و مواردی از آن خارج می‌کند و آن را از جهش می‌اندازد(در حدیث عبارت سرکوب آورده شده)
      7. ژن در حالت عادی اگر باشد هیچ ایرادی ندارد ولی اگر جهش یافت و حرکت کرد آنوقت مشکل ساز و بیماری زا است.
      8. ویروس سرماخوردگی می‌آید و آن‌را سرکوب می‌کند و اورا به حالت عادی برمی‌گرداند و از جهش می‌اندازد.
    11. علم ژنتیک در اسلام و روایات بسیار مطرح شده است. 
    12. همانند موضوع محمد بن الحنفیه در جنگ جمل که امام علی ع وقتی فرمان جنگ داد ایشان اولین نفری بود که به طرف دشمن حمله کرد و وقتی باران تیر به سمت سپاه اسلام آمد او کمی صبر و مکث کرد و در این حین امام علی ع از پشت سر به ایشان رسید و گفت، یک ژنی از مادر تو به تو رسیده، هیچ وقت پدرت بخاطر تیر و یا چیز دیگری در جنگ مکث نکرده بود.
    13. آیا درمان مانند احکام شرعی توقیفی است یعنی باید از راه وحی به دست ما برسد؟ به نظر آقای تبریزیان در اصول بله اما در فروع و تطبیقات تجربی است. میتوانیم تجربه نماییم و اینطور نیست که همه چیز او وحی رسیده باشد (تولد از انبیا و وحی بوده اما تجربه هم عامل افزایش طب و درمان است)
    14. روایت از امام صادق ع: حضرت داوود ع در محراب خود هر روز یک گیاهی می‌رویید و این گیاه به حضرت داوود عرض می‌کرد که منو بگیر که من برای فلان چیز صلاحیت دارم(درمان هستم).
    15. روایت-سیوطی در درالمنثور: وقتی انگشتر سلیمان به او برگردانده شد، در وقت نماز صبح در پشت سر خودش یک گیاهی سبز که دارد تکان می‌خورد را می‌بیند، به او می‌گوید ای گیاه آیا انسانی یا حیوانی یا کبوتری یا جنبنده‌ای تورا نمی‌خورد و او جواب می‌دهد من روزی چیزی از این‌ها نیستم و من داروی فلان بیماری‌ام که انس و جن می‌آیند این گیاه را قطع می‌کنند و آن را بعنوان دارو قرار می‌دهند.
    16. در مورد گیاهان دارویی هر گیاهی که می‌خواهیم از آن بعنوان دارو استفاده نماییم باید مجوز استفاده از آن توسط وحی یا کلام معصوم صادر شده باشد. چون اصل استفاده از گیاه که مشکل دارد یا خیر توسط روایت مشخص می‌شود.
    17. شیرین بیان هرچند در کل دنیا از آن استفاده می‌کنند اما مجوز آن در آیات و روایات صادر نشده است. چون در روایت وارد نشده است. آقای تبریزیان نقل میکند که تازگی برای گیاه شیرین بیان عوارض خطرناکی نقل شده است.
    18. وقتی ائمه ما گیاهی را تجویز نکرده اند حتما مشکلی دارد که بعدا معلوم خواهد شد.
    19. گل گاو زبان در روایات اسلامی وارد نشده است و روایتی برای استفاده از آن نداریم.
    20. امام کاظم ع: به اطباء گفتند که شرق و غرب نروید، کجاها می‌روید؟ آن چیزی که ما گفتیم را عمل کنید.
    21. در روایت‌ها از اسفند مدح شده اما گفته نشده که برای چه چیزی مفید است.
    22. روایت-امام رضا ع: قرص خون برای بسیاری از بیماری‌ها مفید است. امام موارد زیادی سفارش می‌کرد ولی نگفته است که برای چه بیماری مفید است تا اینکه طب متوجه این موارد شده است.
    23. قرص خون یا مرکب6 برای درمانی بسیاری از بیماری‌های سخت است. مانند کم‌خونی به هر میزان-خون‌ریزی به هر شکل و میزان-تالاسمی و هموفیلی و سست شدن دریچه قلب و سوراخ شدن قلب و بیماری‌های خطرناک، کمبود پلاکت و درمان سرطان خون.
    24. روایت از حضرت رسول ص: خداوند بیماری نازل نکرده است مگر اینکه برای آن درمان و شفایی نازل کرده باشد.
    25. روایت از امام علی ع: رسول خدا ص علم تمامی پیامبران را داشته است.
    26. روایت : حضرت آدم 15 حرف از علم را داشت و حضرت نوح 8 حرف از علم را داشت و حضرت عیسی 2 حرف از علم را داشت و رسول خدا ص 72 حرف از علم را داشت.
    27. حضرت داوود و حضرت سلیمان نقش مهمی در گسترش علم طب داشته‌اند.
    28. تقریبا نود درصد از مکروهات برای حفظ سلامتی است.
    29. روایت: با آب گرم شده در آفتاب غسل نکنید که سبب پیسی می‌شود
    30. روایت: ماهی را با شیر نخورید که سبب وهک می‌شود
    31. حضرت رسول ص: حضرت جبرئیل دارویی به من آموخت.
    32. رسول خدا ص بسیار به حجامت سفارش کرده اما خودش هیچگاه حجامت نمی‌کرده است.
    33. پیامبر خیلی چیزها نظیر کهانت (کاهن شدن) و سحر و غیره را منع کرد.
    34. در جاهلیت طبیب همان کاهن بوده است و چون حضرت رسول کهانت را منع کرد، بسیار سوال می‌شده که آیا طبابت هم منع شده است یا خیر.

    دانلود

    صوت جلسه دوم

    خلاصه جلسه دوم:

    1. یکی از عوامل بروز بیماری‌ها در کنار هم قرار گرفتن حیوانات و جمعیت مردم است. هنگامی که حیوانات از صحرا و بیابان‌ها به داخل جمعیت انسان وارد شدند بیماری‌ها رشد کردند.
    2. برخی بیماری‌ها بخاطر مهاجرت انسان از روستا به شهر است. در کشورهای توسعه یافته مهاجرت مع از شهر به روستای ارگانیک آغاز شده است (دور از فرهنگ شهری نوین) تا مصارف زندگی را بصورت طبیعی استفاده نمایند. مثلا غذای طبیعی، آب طبیعی، زندگی طبیعی، غذای دستکاری نشده توسط بشر، عدم استفاده از کود شیمیایی،  ه کش و غیره.
    3. بصورت طبیعی مقاومت بدن انسان‌هایی که در صحرا زندگی می‌کنند از انسان‌هایی که در شهر زندگی می‌کنند بیشتر است. همانند حدیث حضرت علی ع :درخت صحرایی سخت‌تر و سفت تر است و آتش‌ آن هم بیشتر است. (افرادی که در صحرا زندگی می‌کنند از آب راکد مصرف می‌کنند ولی اگر ما آب راکد بخوریم زود بیمار می‌شویم).
    4. درست است که علم نوین جلوی مرگ انسان را گرفته است اما این علم نیاز به دارو را زیاد کرده و طول عمر را کم کرده است.
    5. می‌توانیم با عدم استفاده از داروها مقاومت بدن را در برابر بیماری‌ها افزایش دهیم.
    6. مصرف دارو، نیاز بدن به دارو را زیاد می‌کند. اگر امروز یک قرص مصرف کنیم دو ماه دیگر باید دو قرص مصرف نماییم.
    7. شرکت هایی که دارو تولید می‌کنند این دارو‌ها را با هدف تجاری تولید می‌کنند تا نیاز بدن به دارو روز به روز افزایش پیدا کند و موجب درآمد بیشتر شود.
    8. یک شرکت دارویی (نقل از یک پزشک از آشنایان آقای تبریزیان) درآمد بیشتر از در آمد نفت ایران دارد
    9. نقل از یکی از دوستان آقای تبریزیان: ایشان هرگاه به آلمان می‌روند از آنجا آسپرین تهیه میکنند و به ایران می‌آورند. ایشان می‌گوید که آسپرین موجود در آلمان اثر می‌کند ولی آسپرین موجود در ایران اثر ندارد و باید چندین نوبت مصرف شود تا اثر نماید.
    10. در روایت آمده که حضرت آدم وقتی به زمین آمد آب بدن‌ش را از دست داد. پژمرده شد و قدش کوتاه‌تر شد. بدنش جمع‌تر شده. بخاطراین که شرایط زمین برای او سخت تر شده. 
    11. انسان شهری اگر برود در صحرا مریض می‌شود چون از یک محل راحتی به یک محل سخت می‌رود.
    12. انسان از روز اول که حضرت آدم به زمین آمده نیاز به درمان داشته است.
    13. برخی درمان‌ها ترکیبی است یعنی از ترکیب ساقه یک گیاه با ریشه یک گیاه دیگر با برگ یک گیاه دیگر وغیره تشکیل می‌شود. همچنین مقادیر آن مهم است. یک مثقال از یکی بیشتر باشد ممکن است مشکل‌ساز باشد و اثر منفی بگذارد.
    14. گیاه هلیله در هندوستان یافت می‌شود. 
    15. گیاه مصطکی در روم یافت می‌شود
    16. گیاه افیون در مصر یافت می‌شود
    17. صبر زرد در یمن یافت می‌شود
    18. تاتن برای جلوگیری از خرابی معده مفید است.
    19. سلو برای جلوگیری از خرابی روده مفید است.
    20. یک ماده درمانی همانطور که در قسمتی از بدن شفا دارد برای قسمتی دیگر ممکن است ضرر داشته باشد. نه یک ضرر بلکه ده‌ها ضرر به اقسام نقاط بدن می‌رساند.
    21. وقتی متوجه شدیم یک ماده برای فلان بیماری مفید است نباید تنها آن را مصرف کنیم برای اینکه ماده دوم(ترکیب شده) نقش محافظی برای اثر سوء ماده درمانی اول  ایفا نماید.
    22. منشا ظهور علم طب: از راه مستقیم وحی آسمانی و انبیاء و پیامبران بوده است.
    23. روایت: خداوند حضرت آدم را از بهشت نازل کرد وعلم همه چیز را به او آموخت و از جمله مواردی که به او آموخت علم نجوم و علم طب است.
    24. علم طب در ابتدا از راه وحی و انبیاء و علمایی که وارثان انبیاء هستد به مردم منتقل شده است.
    25. گسترش علم طب از راه تجربه نیز بوده است ولی اصل منشا از راه وحی آسمانی بوده است.
    26. کل علم طب شامل بهداشت، تغذیه، موارد پیشگیری، تهیه غذاهای خوراکی و غیره می‌شود.
    27. بهشت جایی است که همه چیز در حد اعلاء هست و علم هم در آنجا هست. تنها و خوردن و خوابیدن نیست.
    28. یک احتمال وجود دارد که حضرت آدم علم طب را در بهشت گسترش داده و هرآنچه که از خداوند آموخته بود را به سطح بالاتری ارتقاء داده باشد.

    دانلود 

    صوت جلسه چهارم

    خلاصه جلسه چهارم:


    • گیاهان اگرچه نفع دارند اما می‌توانند ضرر هم داشته باشند. وقتی یک گیاه توسط معصوم تایید شده باشد، آنوقت دیگر نیاز نیست نگران ضررهای آن گیاه باشیم(زیرا تأیید شده است).
    • با گذشت زمان از حیات انسان، تعداد گیاهان کم‌تر شده‌اند و نه اینکه گیاهان زیادتر شده باشند.
    • هیچ بماری جود ندارد مگر اینکه طب اسلامی برای آن درمانی دارد.
    • از مجموعه کتب پزشکی که مورد تأیید است، کتاب پزشکی کتاب قانون از ابوعلی سینا است.
    • نسبت گیاهان دارویی نسبت به کل گیاهان عالم، خیلی نسبت کمی هست. تقریبا از 5000 کیاه 300 گیاه درمانی هستند.
    • داروهای شیمیایی از گیاهان دارویی نشأت گرفته‌اند. در صنعت  داروسازی  بررسی می‌کنند که کدام ماده گیاه خاص باعث رفع مرض خاص شده است، سپس فلان ماده از این گیاه را استخراج کردند و بعنوان قرص به مردم می‌دهند.
    • داروی جامع امام رضا ع درمان بسیاری از بیماری ها می‌باشد. مثلا درمان هم سودا و هم در مان صفرا هست (اگر چه این دو متضاد یکدیگر هستند).  درمان یا نکته ایکه وحی معین می‌کند بسیاری بهره در آن نهفته است.
    • اعتقاد خودش اصل درمان هست.
    • داستان افلاطون و سقراط: افلاطون شاگرد سقراط بود و داشت شهرت مهمی کسب می کرد که سقراط توسط پادشاه به افلاطون سم داد. افلاطون قبل تر به مادرش سفارش کرده بود که اگر به من سم خوراندند من را در حوض شیر بیاندازید. این اتفاق افتاد و ایشان را در حوض شیر انداختند و افلاطون بسیار شیر خورد و استفراغ کرد و سم از بدنش خارج شد. بعدا آمد پیش پادشاه و تقاضای قصاص کرد. آنوقت  افلاطون گفت که سه ماه دیکر من به او سم خواهم داد. دو نفر اجیر کرد و این دو نفر در بین مسیر و راه خانه‌ی سقراط آب در هونگ می‌کوبیدند. سقراط هر روز این دونفر که در حال درست کردن سم برای سقراط بودن را نظاره می‌کرد(ظاهر سازی بود و اصلا سمی در کار نبود)  و در روز موعود وقتی آب به ظاهر سم را که به سقراط خوراندند، او با فکر اینکه سم خورده است فوت می‌شود و می‌میرد.
    • یک مسیحی بنام جالینوس از یکی از دانشمندان مسلمان(علی بن عاقد) که زیر نظر امام معصوم ع بوده(زمان هارون الرشید) می‌پرسد: در قرآن شما از طب خبری نیست درحالی که پیامبر شما گفته: علم دوتا هست 1-طب  2- فقه . ایشان جواب دادند: خداوند تمامی علوم پزشکی را در یک جمله جمع کرده است. این آیه که بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید». همچنین  پیامبر ص هم این موضوع را در این جمله جمع کرد: معده خانه بیماری هست و پرهیز راس(افضل) هر درمان و دارو هست همچنین: بدن به هرچیزی که عادت کرده به همان عادت خودش ادامه بدهد.
    • بیمارانی که مدتها درحال مصرف یک دارو هستند نباید یکباره آن را رها کنند و باید به تدریج این عادت را کنار بگذارند
    • امام علی ع: به امام حسن ع فرمودند: اگر چهار مورد را رعایت نمایی، آنگاه از طب بی نیاز خواهی شد
      1. وقتی در سر سفره بنشین که گرسنه باشی
      2. زمانی دست از عذا خوردن بکش که هنوز به غذا میل داشته باشی
      3. عذا را خوب بجو 
      4. زمان خواب به دستشویی برو
    • امام علی ع: در قرآن آیه‌ای هست که تمام علم طب را جمع می‌کند : بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید.
    • قرآن کریم مراحل خلقت بشر را بدرستی تشریح کرده است و اگر قرآن این نکات را نمی‌گفت بشر نمی‌توانست این مراحل را درک نماید:
    • قرآن می‌فرماید: آب منی از کمر خارج می‌شود، یعنی همان طرائب که به معنی دنده‌ها است
    • قرآن می‌فرماید: نطفه را به علقه تبدیل کردیم: 
    • قرآن می‌فرماید: سپس علقه را به تبدیل کردیم به غضروف
    • قرآن می‌فرماید: سپس غضروف را به استخوان تبدیل کردیم
    • قرآن می‌فرماید: سپس روی این استخوان هم گوشت رویاندیم
    • نکته: تازگی بشر فهمیده است که خون در دنده ها تولید می‌شود 
    • نکته:گلوبول قرمز در دنده ها تولید می‌شود.
    • نکته: انسان در این چهار مرحله مطرح شده در قرآن روح ندارد و بعد از این چهار مرحله (4ماهگی) روح در بدن دمیده می‌شود.
    • قرآن می‌فرماید: انسان ضعیف آفریده شده است. انسان در مرحله اول ضعیف آفریده شده است و پس قوی میشود و بعد دوباره پیر میوشد و ضعیف می‌شود.
    • انسان تقریبا به سه هزار بیماری می‌تواند مبتلا شود. همین سلولهای بدن میتواند جهش پیدا کنند و به سلول سرطانی تبدیل شوند
    • همین خون می‌تواند منعقد شود و ه شود و سکته صورت گیرد. هرجیزی میواند بهره منفی بدهد.
    • قرآن:عوامل بیماری را موارد زیر معرفی کرده است:
      1. زیادی خوردن
      2. زیادی نوشیدن
      3. شیطان یا همان میکروب:در داستان حضرت ایوب ایشان فرمودند که من بخاطر شیطان بیماری شده‌ام
      4. خوردن خبائث
      5. نوع عذا: انسان چه چیزی میخورد
      6. گناهان: نیست مصیبتی که به شما اصابت کند مگر بخاطر کارهای تان و خیلی از موارد را هم می‌بخشد
      7. هم و غم(حزن): حضرت بعقوب بخاطر حزن و اندوه مبتلا به آب مروارید شده است و سفید شده است چشم او بخاطر اندوه
    • قرآن می‌فرماید: اگر خداوند ضرری به شما رساند، آنگاه هیچ کس نمی‌تواند این ضرر را درمان کند مگر خود خداوند
    • روایت: کار طبیب دلخوش کردن انسان است.
    • نکته: طبابت عرب با رقیه خواندن بود.
    • راههای درمان که درقرآن بیان شده است:
      1. دعا: آیه می‌فرماید: وقتی به انسان ضرری می‌رسد (در حالت های متفاوت مریضی) درحال خوابیده و نشسته و ایستاده، خدا را می‌خواند و وقتی مرض برطرف شد فراموش می‌کند که خداوند را خوانده است.- ایوب دعا کرد و  ما بیماری را از او برطرف کردیم. - آیه شریفه: امن یجیب مضظر اذا دعا و یکشف السو» - نکته: کلمه سوء یعنی بیماری (ممکن است معنی هم بدی هم بدهد)
      2. قرآن خود را درمان معرفی می‌کند: شفا برای مومنین - سوره حمد و اخلاص و لو انزلنا هذا قرآن علی حبل. و معوضتین(به اینها می‌گویند قوارع قرآن ) که مخصوص مومنین است. یعنی کسانی که قرآن را قبول دارند - بیماری قلب و سینه: قرآن درمان قلب است
      3. عسل درمان جامع برای درمان عموم بیماری ها
      4. آب آسمان:  آبی از آسمان برای شما نازل می‌کند تا شما را پاک کند و از شما رجس شیطان را رفع کند(رجس شیطان یکی از عوامل بیماری است)
    • آب آسمان برای همه درمان کافی است: چون آب باران است که سبب رویش گیاهان می‌شود و گیاهان دارویی می‌روید و  عسل هم از همان گل های  بیابانی است که زنبور شهد این گل ها را استفاده می‌کند.
    • نکته: داروها از قدر اللهی است
    • رسول خدا ص: خدا بیماری را نازل نکرد مگر اینکه برای آن درمان نازل کرده پس بروید و خود را درمان کنید.
    • معصوم ع می‌فرماید: خداوند بیماری را نازل کرده و درمان را هم نازل کرده و خود را درمان کنید و خود را با حرام درمان نکنید.
    • رسول خدا ص: خود را درمان کنید و خود را رها و واگذار نکنید و خداوندی که انسان را بیمار کرده پس خودش هم داروهایی که بوسبله آن درمان می‌شود را نیز خلق کرده و بعضی گیاهان و چوب‌ها و سنگ‌ها و صمغ‌ها عللی هستند برای درمان بیماری‌ها و شفا و این دلالت دارد بر بزرگی قدرت خداوند و رحمت واسعه خداوند
    • خداوند بیماری را نازل کرده اسباب در مان را هم نازل کرده. خداوند قوانینی دارد که قوانین را به هم نمی‌ریزد و با این قوانین باید خود را درمان کنیم
    • آیا رسول خداوند طب های دیگر را نیز تایید کرده است یا خیر: پیامبر طب های دیگر را نیز نفی نکرده است و به طب‌های دیگر نیز می‌توان رجوع کرد
    • طب‌های دیگر نیز درمان است ولی مترقی‌ترین نوع طب، طب از نوع طب اسلامی است.
    • یکی از اصحاب با کی (داغ کردن) یکی از بیماران را درمان کرد  و رسول خدا که در آنجا حضور داشت این درمان را با سکوت خویش تایید کرد.
    • در زمان رسول خدا ص شخصی به ایشان مراجعه کرد و گفت که یک یهودی می‌خواهد آپاندیس یک مسلمان را درمان کند آیا این کار را می‌تواند انجام دهد یا خیر؟ رسول خدا ص با کراهت با این قضیه برخورد کرد (سه نوبت شخص مراجعه نمود و هرسه نوبت همین رفتار صورت گرفت). رسول خدا در مراجعه سوم فرمودند که باشد به ایشان بگویید این کار را انجام دهد. آن طبیب یهودی شکم  مسلمان بیمار را پاره و آپاندیس را خارج نمود و آن را دوخت و بعد از گذشت زمان شخص مسلمان خوب شد.
    • انواع شفا وجود دارد ولی دوای برتر نزد اهل بیت است . مواردی که ایشان توصیه نمودند: نظیر حجامت، فسد، سیاه دانه، عسل و این گونه موارد 
    • کسانی که مبتلا به آپاندیس می‌شوند می‌توانند با میل نمودن 100 گرم عسل خود را معالجه نمایند.
    • درکل در طب اصلا نیازی به عمل جراحی نیست. 
    • بلکه درمانی که با عمل جراحی صورت می‌گیرد همان خارج کردن خون (محل  وقوع مریض) است که با خارج شدن آن خون پلید، درمان صورت میگیرد.این کار را با حجامت نیز می‌توانیم انجام دهیم.

    دانلود صوت جلسه پنجم


    خلاصه جلسه پنجم:

    • حضرت رسول ص دیگر طب‌های نظام‌مند دیگر (غیر از طب اسلامی) مانند طب یهود و طب نصارا و طب عرب(طب ساده‌ای بود) را تأیید کردند و مردم را به این طبیبان ارجاع داده است. دلیل آن هم در دسترس نبودن حضرت رسول ص در همه مکان‌ها هست. 
    • مردم باید بیماری خود را درمان نمایند و نباید منتظر بمانند به امید این که روزی حضرت رسول را ببینند و خود را درمان نمایند. دلیل دوم اینکه تجربیات طب‌های دیگر از بین نرود.
    • درست است که این طب‌ها بهترین شفا نیست اما درمان محسوب می‌شود.
    • شونیز همان سیاه دانه است.
    • هیچگاه نیاز به عمل جراحی نیست و بشر روزی به این درک خواهد رسید که برای شفای بیماری نیازی به عمل جراحی نیست.
    • در گذشته در طب هندی بیماری بنام عُذره» وجود داشت که باعث گلو درد در کودکان می‌شد که برای درمان مادر انگشت خود را در گلوی بچه فرو می‌کرد و پیامبر فرمود: چرا فرزندان خود را اذیت می‌کنید.
    • لدود یعنی ریختن دارو در یک طرف دهان (یا سمت راست دهان یا سمت چپ دهان)
    • عذره یعنی گلودرد.
    • [قسط هندی] یا [عود هندی]  یا [چوب هندی] درمان هفت بیماری هست:۱-ریختن در بینی برای درمان گلودرد ۲-لدود کردن برای بیماری اتُ‌الجَنْب
    • کسی از طبیبان عرب به امام صادق ع رجوع می‌کند و می‌گوید که ما برای درمان مردم از سم‌هایی از قبیل اِسْمیحه‌قُن» و قاریعِ‌قُنْ» استفاده میکنیم چه حکمی دارد و امام می‌فرماید اشکالی ندارد و ایشان می‌گوید چه بسا آن بیمار بمیرد و باز امام می‌فرماید اشکالی ندارد.
    • امام صادق ع : در حرام شفا نیست(در حرام درمان نیست).
    • طب عرب طب ساده ای است و  پنج و شش درمان بیشتر ندارد: حمام و تنقیه و .
    • یکی از اموری است که عرب خود را با آن درمان می‌کردند کِی» هست یعنی اینکه قسمتی از بدن را داغ می‌گذاشتند(با فی داغ می‌سوزاندن) مثلا اگر سر درد میکرد آنگاه کف پا را داغ می‌گذاشتند و فرد خوب می‌شد. البته اعراب هم اذعان داشتند که این درمان ازنوع ضرب العجلی و ناچاری و اضطراری و آخرین درمان بحساب می‌آید.
    • حضرت رسول ص: درمان با کی» را ممنوع کرده است و علت این است که چهره و اندام انسان را زشت می‌نماید.
    • حضرت رسول ص درمان با حرام را ممنوع کرده است و بخصوص درمان با خمر را نهی کرده است.
    • حضرت رسول ص  درمان با بول را نهی کرده است.(خبائثی نظیر بول و غائط و مشابه)
    • سرمه کشیدن با خمر نهی شده است. 
    • حضرت رسول ص گیاهی بنام شِبِرم» را نهی کرده است. این گیاه ملین و مسهل هست و این گیاه طبع گرم دارد.
    • حضرت رسول ص : اصرار داشتند که خود را با سوره حمد درمان کنید. درمانی که هیچ ضرر  ندارد و بلکه عبادتی هم هست.
    • حضرت رسول ص: شرق و غرب نروید و بیماری‌ها را برای خودتان پیچیده نکنید و بیماری سه تاست و درمان سه تاست:
      • بیماری:1-دم 2-مُرَّةُ(صفرا و سودا) 3-بلغم -یک سوم یا یک چهارم بیماری‌ها منشأ آن دم هست  و نصب بیماری‌ها منشأ آن مره هست و بقیه منشأ آن بلغم هست.
      • درمان: ۱-درمان دم همان حجامت است(یعنی حجامت یک چهارم بیماری‌ها را درمان می‌کند) 2-درمان بلغم هم حمام و اتاق گرم هست(1/4 بیماری‌هاست) 3-درمان مره ملین و مسهل است.
    • هر چیزی که با این موارد درمان نشود بخاطر ضعف اعتقاد است که به این موارد اعتقاد ندارند و برای خود درمان‌ها را پیچیده می‌کنند و بنابراین بیماری او هم پیچیده‌تر خواهد شد.
    • درمان به اعتقاد شخص بستگی دارد و درمان نوعی نسخه اعتقادی است.
    • معصوم میفرماید که آن کسی که دارو را در گیاه تلخ قرار داده است می‌تواند درمان را در گیاه شیرین هم قرار دهد.
    • اعتقاد نقش مهمی در درمان دارد.
    • عسل میکروب کش است و آنتی باکتریال است.
    • معصوم استفاده از مُسَکن را نهی کرده است.
    • شخصی پیش امام صادق ع آمد و گفت من مرضی دارم و باخوردن چند جرعه شراب درد آن ساکت میشود. امام فرمود نخور. ایشان چند نوبت نخورد و کلآ خوب شد درحالی که مدتهای زندگانی مریضی اش با خوردن مسکن (شراب) همراه او بود. امام فرموده بود که دلیل مرض تو می هست که اگر تحمل کنی از تو نا امید میشود و از بین خواهد رفت و اگر شراب بخوری این بیماری همچنان بایقی خواهد ماند.
    • حقیقت طب دانستن بیماری و داروست و کسی که این ها را بشناسد میشود طبیب.
    • حقیقت طب دانستن بیماری و درمان و کسب مهارت لازم درمقام عمل و نه اینکه در مقال تئوری باشد و بلکه در مقام عملی باشد.
    • رفق یعنی مطالفت و با خوشی و خوبی 
    • کتاب کافی: از موسی‌بن‌عمران پرسیده شده است که:بیماری از کیست و از کجاست و خداوند فرمود از من است و کفت درمان از کیست و خداوند فرمود خوب شدن هم از من است. پرسید مردم با درمان چکار میکنند و فرمود آنها دل بیمار را خوش می‌کند.
    • طب از نظر اسلامی:
      • احتمال یکم: کار طبیب روحی و روانی است که فقط بیمار را دلخوش می‌کند. طبیب کسی است که میداند  چگونه بیمار را دلخوش کند.
      • احتمال دوم: هر بیماری علتی هست و درمان نسخه آن بیماری است.(بیماری حق است و درمان علت و سبب برای بیماری است)
      • احتمال سوم: نه تنها دلخوش کردن است و نه اینکه تنها علت و معلول بیماری‌ها ست. بلکه اعتقاد مهم است و اگر کسی به چیزی عقیده داشته باشد اثر میکند.
      • احتمال چهارم: دارو مؤثر است اما مهم تمام اقتضا با اذن خداوند است. دارو وقتی اثر میکند که خداوند اذن بدهد.
      • نتیجه: برای شفای بیماری هم اذن خدا لازم هست و هم اعتقاد به دارو و هم خود دارو و هم باید بیمار دلخوش باشد و روحیه بیمار خوب باشد.
    • بعضی دارو‌ها به مرور زمان اثر خود را ازدست داده است. به دلیل اینکه مردم اعتقاد خودشان را از دست داده اند به آن بیماری.
    • اینکه میگویند میکروب‌‌ها مقاوم شده است برای برخی بیماری‌ها درست نیست بلکه درست این است که اعتقاد مردم به آن برگشته است و دیگر اثر نمی‌کند.
    • حتی برای برخی بیماران تغییر جلد روی دارو دیگر اثر نمی‌کند.
    • حضرت علی ع: درمان تو درون توست.
    • بیماران روحیه خودشون رو از دست میدهند  که مریض می‌شوند.

    دانلود

    صوت جلسه  ششم


    خلاصه جلسه ششم:
    • همه چیز در ذهن انسان انسان در مخیل انسان است.
    • طب صنعتی جدید، زاییده طب یونانی ست. نگاه کردند که گردو بخاطر چه ماده‌ای مغز را تقویت می‌کند و آن را بصورت صنعتی استخراج کردند.
    • معایب این طب صنعتی جدید این است که عوارض بسیار دارد.
    • کلسیم به تنهایی ضرر دارد و عوارض دارد. استخوان را تفویت میکند اما به مغز و  شش و به دستگاه عصبی آسیب می‌زند.
    • ماده‌ای بنام تانَنْ» جلوی آسیب به معده را میگیرد.
    • سلو جلوی آسیب روده به را می‌گیرد.
    • ماست که دارای کلسیم است در کنار کلسیم موادی دارد که مضرات کلسیم را دفع می‌کنند.
    • سفارش شرع است که در شبانه روز دو وعده غذا بخوریم.
    • مرحله اول طب: درک علل و اسباب بیماری
    • کلمه بیماری در عربی مرض» هست ولی کمتر از این کلمه استفاده شده است. کلماتی نظیر: داء» - بَرْسام» - سُقام» - شک» - ضُّر» - ضرا» - علة» - وصب» - سوء»
    • نقاهت: وقتی بیماری مقداری بهبود یافت میگویند دوران نقاهت.
    • بیماری چیست: بلایی‌ست در جسد که برآمده از خود انسان و افعال اوست این بلا به جهت عقوبت‌ست و خاصیت پاک‌کنندگی برای انسان دارد.

    دانلود

    صوت

    خلاصه جلسه هفتم:


    انواع بیماری  را از هفت لحاظ بررسی می‌کنیم:

    تقسیم بندی یکم: 

    ۱-بیماری هایی که برای انسان منفعت دارد:

    ۲-بیماری هایی که برای انسان ضرر دارد:


    تقسیم بندی دوم:

    بررسی بر اساس طبع های چهارگانه:

    ۱-دم

    ۲-مـُرّه(صفرا و سودا)

    ۳-بلغم


    تقسیم بندی سوم:

    1-بیماری که درمان دارد

    2-بیماری که درمان ندارد


    تقسیم بندی چهارم:

    ۱-بیماری که برای بزرگسالان است

    ۲-بیماری که برای کودکان است

    • ازمعصوم سوال شده: آیا حضرت عیسی مانند بقیه مردم مریض می‌شده؟ فرمودند:بله ایشان بیمار می‌شدند، بیماری ایشان عجیب بود بطوریکه در کودکی به بیماری بزرگسالان مبتلا می‌شد و در بزرگسالی به بیماری کودکان مبتلا می‌شد. در کودکی به بیماری پهلو درد شد که این بیماری برای بزرگسالان است. و وقتی به این بیماری مبتلا شد به حضرت مریم می‌فرمود که مادر عسل و سیاه‌ٔدانه و زیتون برایم تهیه کن و از اینها خمیر تهیه نما و برای من بیاور و حضرت عیسی ع دارو را بو کرده و بعد آن را میخورد.

    تقسیم بندی پنجم:

    ۱-بیماری های بدخیم یا همان خبیث نظیر جذام و پیسی و غیره

    ۲-بیماری های خوش خیم و غیر خبیث

    • امام صادق ع: نیست درمانی برای بیماری بد خیم و خبیث بهتر از گِل حریر(تربت امام حسین ع)


    تقسیم بندی ششم:

    ۱-بیماری هایی که منشا آن از درون است

    ۲- بیماری هایی که منشا آن از بیرون هست

    • حدیث: هر بیماری از سیر معده هست و بغیر از تب
    • حدیث: هر بیماری از درون است بجز تب که از بیرون وارد بدن می‌شود و عامل بیرونی دارد.
    • نکته: هفتاد نوع بیماری داریم که از عوارض آن تب است


    تقسیم بندی هفتم: 

    ۱- بیماری های که زشت است:

    • انبیا و اولیا از آن به خدا پناه می بردند
    • مومنان به این بیماری های مبتلا نمی‌شوند
    • بیماریی‌هایی نظیر:شائنه
    • شین یعنی چیزی که ظاهر انسان را بد و خراب کند.مانند جزام و پیسی و دیوانگی و خبل[که حرکت انسان را مختل می‌کند و دست و پای انسان از لحاظ حرکت ناهماهنگ شود ظاهر انسان را خراب کند] و موارد غیره

    ۲- بیماری که زشت نیست


    تقسیم بندی هشتم:

    به علل غیر مستقیم به بدن نفوذ کرده است:مثلا منشا گناه و یا بخاطر چشم


    تقسیم بندی نهم: 

    علل مستقیم


    تقسیم بندی دهم:

    بعضی از بیماری‌ها از آن به عنوان تهفه و چیز با ارزش یاد شده است. مثلا کسی که خالص شده و خدا برای او این بلا را می‌فرستد.

    ۱-تب

    ۲-سردرد

    ۳-ورم ملتهمه

    • امام سجاد ع: تب جزو بهترین بیماری هست که همه جای بدن را در گیر می‌کنند (بعضی بیماری ها هست که فقط یک قسمت بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما تب همه بخش‌های بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد)


    شرح تقسیم بندی اول:

    بیماری‌هایی که نفع دارد:بیماری‌هایی که نباید آن را درمان کرد بلکه با درمان آن ممکن است انسان مریض‌تر شود

    اولین بیماری که نافع است: سرماخوردگی(زکام) است

    • معصوم ع می‌فرماید زکام را درمان نکنید بلکه جلوی کل بیماری‌های ژنتیکی را می‌گیرد و جذام را برطرف می‌کند.
    • سرماخوردگی خودش درمان و پیشگیری است و نباید آن را درمان کرد.
    • حضرت رسول ص:از سرما خوردگی بدتان نیاید بلکه آن ایمنی از بیماری جذام است.
    • امام صادق ع: حضرت رسول ص از بیماری سرماخوردگی خود را درمان نمی‌کرد و می‌فرمود نیست کسی مگر اینکه ژن جذام داشته باشد و اگر مبتلا به سرماخوردگی شود این زکام سبب سرکوب شدن ژن جذام است.
    • نکته این است که در حدیث از کلمه خاصی برای سرکوب شدن ژن جذام توسط زکام استفاده شده است به این معنی که ژن جذام توسط زکام خوار و ذلیل شده و از ترس زکام سرجای خودش مخفی خواهد ماند.
    • حضرت رسول ص: نیست کسی از فرزندان آدم مگر اینکه دو نوع ژن داشته باشد ۱- ژنی که در سر است و سبب پیدایش جذام می شود ۲-ژنی در بدن او سبب بوجود آمدن پیسی می‌شود.
    • سرماخوردگی چیزی هست که در سر هست.
    • سرماخوردگی مواد زاید سر که باعث بروز جذام می‌شود را از بدن انسان خارج می‌کند.
    • روایت: سرماخوردگی سربازی است از سربازان خداوند که خداوند آن را می‌فرستد به سمت بیماری تا بیماری را برطرف نماید.
    • نکته: در این روایت عنوان شده است که تمامی بیماری‌های ژنتیکی(عامل بیماری از ژن باشد)
    • نکته: خیلی از بیماری ها منشا ژنتیکی است. مثلا سرطان سبب فلان بیماری ژنتیکی است.
    • حتی امامان ما خوشحال می‌شدند و مشتاق بودند که کسی از فرزندانشان به بیماری سرماخوردگی مبتلا بشود.
    • یکی از مشکلات این است که انسان مبتلا به سرماخوردگی نشود. زیرا برای اینکه به بیماری دیگر مبتلا نشود باید به سرماخوردگی دچار شود
    • نکته: باید توسط سرما خوردگی فضولات از بینی خارج شود.
    • بیشتر علتها و اسباب ابتلا به بیماری های ژنتیکی و جذام، خوردن شاهی است که در فصل زمستان هست.
    • فصل زمستان فصل ابتلا به بیماریهای ژنتیکی است
    • زمستان فصل سرماخوردگی است.
    • خوردن شاهی نهی شده است بخصوص در شب.
    • بصورت عادی مدت زمان سرماخوردگی سه روز است. ولی اگر درمان نشد می‌توانیم با انفیه خود را درمان کرد که اصلا توصیه نمی‌شود و درمان نکنید بهتر است.
    • درمان سرماخوردگی سُعُوطْ کردن انفیه است.(سعوط یعنی ریختن دارو در بینی.)
    • انفیه عطسه آور است و آب زاید سر را خارج می‌کند.همان آب‌های زایدی که می‌خواست با سرماخوردگی در مدت سه روز بیرون بیاید در مدت ده دقیقه از سر خارج می‌کند.(همان خلط دهان و آب ریزش بینی).
    • روش تهیه انفیه: سیاه دانه ۲ واحد  و کُنْدُشْ(ریشه نوعی گیاه) یک واحد. این دو را آسیاب کند و استفاده نمایند.


    دومین بیماری که نافع است و ابتلاء به آن نوعی درمان است: جوش و دمل 

    • روایت از حضرت رسول ص:  از جوش و دمل(منظور همان جوشی که چرکی بوده وبا فشار خارج می‌شود. مهم جوشی است که داخل آن خونابه و چرک باشد چه سفید چه سیاه)  بدتون نیاید، زیرا این پیشگیری از پیسی(بَرَصْ) است.
    • اگر کسی خود را از جوش درمان کرد مبتلا به پیسی خواهد شد.
    • حدیث: هر گاه ژنی که عامل پیسی است در بدن شروع به حرکت یا جهش کند خداوند جوش را می‌فرستد تا مواد زائدی که در آن ژن وجود دارد توسط آن دمل از بدن خارج شود.
    • حدیث:اگر کسی دید که مبتلا به سرماخوردگی شد و جوش شد خدا را شکر کند.

    بیماری سومی که نافع است و ابتلاء به آن درمان است: ورم ملتهمه یا همان ورم زیر پلک یا ورم پلک

    • حضرت رسول ص:‌ از ورم ملتهمه یا ورم زیر پلک بدتون نیاید زیرا  این پیشگیری از کوری است. 
    • حضرت امیر ع در جنگ خیبر به این نوع بیماری مبتلا شده بود.
    • عامل این ورم ملتهمه هم ویروسی است.


    بیماری چهارم که نافع است و ابتلاء به آن نوعی درمان است: سرفه 

    • حضرت رسول ص: از سرفه بدتون نیاید زیرا آن ایمنی از فلج یا سکته مغزی است.
    • اگر می‌بینید که امروزه سکته مغزی بسیار زیاد شده بخاطر این است که تا مردم مبتلا به سرفه می‌شوند سریع خود را درمان می‌کنند.
    • سرفه زمینه سکته مغزی را برطرف می‌کند.
    • سرفه دونوع دارد: ۱- منشأ قلبی: نباید درمان کرد ۲- منشأ ریوی:  که باید درمان کرد.مثلا شش ملتهب شود
    روایت از حضرت رسول ص: 

    ۴ چیز را بدتان نیاید زیرا اینها درمان چهار چیز دیگر است:

    1-زکام: درمان و ایمنی از جذام است

    2-دمامیل(جوش و دمل): ایمنی و درمان پیسی(برص) است

    3- ورم ملتهمه زیر پلک: ایمنی از کوری است.

    4-سرفه: ایمنی از فلج و سکته مغزی است.



    نکات:

    • تمامی کودکان از دارو کراهت دارند.
    • نکته: بو کردن دارو سنت خوبی است.
    • ژن در همه بدنها وجود دارد اما میکروب در هر بدن وجود ندارد
    • اِرق یعنی ژن یا بیماری های ژنتیکی
    • امروزه هر درمان ژنتیکی که صورت میگیرد با ویروس صورت میگیرد
    • سیاه دانه را نباید بعد از آسیاب کردن نگهداشت زیرا تبدیل به سم خواهد شد(این خط در این جلسه گفته نشده و بنده[بهروز محمدی نسب] در جایی از اینترنت خواندم)
    • نکته: در طب اسلامی به کشیدن دارو در بینی سُعُوطْ می گویند. سعوط یعنی ریختن دارو در بینی.
    • سعوط روشی برای رساندن دارو به مغز یا سینوس‌ها است.
    • بیشتر سردرد و فلج و خونریزی مغز یا پلاکهایی که در مغز بوجود می‌آید توسط سعوط کردن درمان خواهد شد.

    دانلود 

    صوت این جلسه:

    خلاصه جلسه یکم :

    •   بهترین طب اجرای دستورات وحی است ومطالبی که خداوند از طریق وحی به رسول او آموزش داده است.
    • در کلام معصومین سلامتی یک پایه اساسی در زندگی بشر است.
    • شاید مهمترین نعمت بعد از ایمان به دین ، نعمت سلامتی است.
    • روایت: اگر پنج چیز برای شخصی نباشد او زندگی آرام وسعادتمند و خوش نخواهد داشت:1-صحت (سلامتی) ۲-امن (امنیت) ۳-غنا (بی نیازی باشد و نیازمند به دیگران نباشد) 4-قناعت ۵-انیس موافق(همسر و یا دوست و رفیق موافق و همراه)
    • روایت از امام علی ع: یکی از بلاها فقر است. و از فقر سخت‌تر، بیماری بدن است. از بیماری بدن سخت‌تر بیماری قلب است و یکی از نعمت ها زیادی اموال است(فراخی زندگی و عیش) و از این بهتر سلامتی بدن است و بهتر از سلامتی بدن تقوای الهی است.
    • روایت از رسول خدا ص: دونوع نعمت هست که مردم از آن غافل اند: 1-صحت(سلامتی) ۲-امنیت
    • روایت از رسول خدا ص: علم دوتا هست(و غیر از این دو علم دیگر علمی نیست): علم دین‌ها(یعنی فقه، علمی که با دین در ارتباط باشد) دوم علم طب(علمی که در رابطه با بدن باشد نظیر شیمی و فیزیک و هسته‌ای و غیره)
    • روایت از حضرت علی ع: علوم 4تا هست(محدود نکرده که فقط این 4 تا علم وجود دارد): 1-فقه ادیان 2-علم طب 3-علم نحو و قواعد عربی 4-علم ستارگان برای شناخت زمان‌ها


    نکته: مجموعه فوق از آدرس زیر دانلود شده است : 

    URL


    دانلود

    صوت جلسه دهم:

    تقسیم بندی بیماری بر اساس علل بیماری:اسباب و علل غیر مستقیم

    وقتی چند نفر در معرض یک بیماری قرار میگیرد و یک نفر بیمار و دگیری بیماری نمیشود و چند نفر با یک بیمار مبتلا به آنفولانزا یک بیمار میشود و دگیری بیمار نمیشود و یکی دارو مصرف میکند مبتلاتر میشود و دیگری دارو مصرف میکندو خوب میشود:

    از نظر اسلام علل بیماری ها را فعل و کار بشر میداند(گناه سبب بیماری است)

    اِختِلاج یعنی اضطراب

    اضطراب یعنی پرش مثلا تکه گوشتی که همانند پلک پرش داشته باشد وتکان بخورد

    ارق در کلمه به سه معنا هست: ۱- رگ خونی ۲-تکه گوشت ۳- ژن ۴- عصب

    روایت: حتی پای انسان به زمین گیر نمی کند مگر به سبب گناهان

    روایت حضرت رسول خدا ص: اضطرابی نیست مگر بخاطر گناه (ذنب)

    روایت: انسان به هیچ وجه مبتلا به میگرن نمی شود مگر بخاطر گناه و خیلی از موارد هستکه خداوند نادیده میگیرد.

    روایت داریم که عامل تب چیزی از بیرون است و از طرفی داریم که مرضی نظیر تب بخاطر گناه به سراغ انسان میایدو از این دو نتیجه میگیریم که گناه زمینه بیماری را درانسان بوجود میاورد. ویروس به تنهایی انسان را بیماری نمیکند . باید نقطه ضعفی در انسان باشد بوسیله گناه که میکروب قدرت پیدا میکند که انسان را درگیر کند

    گناه ضعف ایجاد میکند.

    روایت امام علی ع: نیست بیماری مگر از درون است مگر زخم و تب و اینها از بیرون وارد انسان میشود.

    روایت از امام علی ع: نیست پیچش رگی ویا سنگی که روی سر انسان بیافتد و نیست برخورد پای انسان با سنگ یا زمین و خراشی که شاخه های درختان در انسان زخم تولید کنند مگر بخاطر گناه و مواردی که خدا میبخشد بیشتر است

    رسول خدا ص: نیست خراش چوب یا شاخه و برخورد پا با سنگ مگر بخاطر گناه

    روایت: اضطرابی نیست(به معنی کلمه در بالا توجه شود) مگر بخاطر گناه

    گناه سبب انواع بیماری ها است.

    رسول خدا ص: مومن اگر مرتکب گناه شد مبتلا به فقر میشود و اگر قدرت داشته باشد این گناه را پاک میکند و اگر فقر گناه را پاک نکرد ایشان مبتلا به بیماری میشود و این بیماری باعث پاک شدن گناه شود

    خداوند با بیماری گناهان انسان را بیماری یا فقر یا سختی جان دادن پاک میکند و این گناهان را برای روز قیامت نمیگذارد

    خداوند گناهان کافر را در این دنیا پاک نمیکند

    روایت : خداوند اگر در همین دنیا گناهکار را عقابت کند پس خداند بزرگتر از این است که ایشان را دوباره در آخرت عقاب نماید(فقط یکبار ایشان را عقاب میکند)

    روایت امام علی ع: ایشان از سلمان عیادت کرد  و به سلمان فرمود نیست کسی از شیعیان مگر اینکه بیماری اش بخاطر گناهی است که در گذشته مرتکب شده و این درد پاک کننده آن درد باشد.

    روایت: نیست رگی که میزند و سنگی که روی انسان میافتد و میگرنی که مبتلا میشود و نیست بیماری مگر بخاطر گناه ایشان

    در روایات وقتی گفته میشود نیست بیماری یعنی تمامی بیماری-این قاعده سیاق نفی هست.

    اگر مردم این حقیقت را بفهمند که حقیقت بیماری از گناه است، دیگر کمتر گناه میکنند.

    چرا دو نفر در معرض بیماری قرار میگیرد و یکی بیماری میشود و دیگری بیماری نمیشودو این موضوع بخاطر گناه است نفر اول بخاطر گناه بدنش ضعیف تر شده و زمیناه گناه را در خودش بوجود آورده است ولی نفر دوم بدنش در برابر عوامل مختلف قوی هست و بیماری نمیشود.

    امام سجاد ع  با بیمارهای جذامی غذا میخورد و پیامبر دست جذامی را گرفت و در غذا کرد و باهم غذا خوردند.

    روایت داریم که از جذامی فرار کنید همانند فرار از شیر وحشی.

    مثلا وبا در یک شهر سرایت میکند و عده ای را که از وبا فرار میکنند را میشکد و کسانیکه در وسط معرکه وبا هستند مبتلا نمیشوند و این بخاطر عدم وجود زمینه وبا در نفرات استکه  بخاطر گناه نکردن بدنشان مقاوم است.

    بیماری جدید بخاطر گناه جدید است.

    نکته: خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند و بیماری آنها کمتر است یا اینکه اگر گناه علت بیماری است پس چرا خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند؟ اگر گناه علت بیماری است یک انسان سالم نباید پیدا شود چون همه گناه کار هستند؟

    جواب: خداوند بیماری ار علت کامله گناه را قرار نداده و در بیشتر موارد خداوند میبخشد و این موضوع به اندازه اقتضا است و نه اندازه کامل.

    گناه با موارد زیادی عقاب میشود: ۱-فقر ۲-بیماری ۳- سختی جان دادن ۴- گرفتن نعمت

    سوال: کفار در کشورهای غیر اسلامی بدن های سالم تری دارند ولی در عین حال تمامی کارهای ایشان گناه است؟ جواب: برخی از این روایت ها مخصوص مومن است و کافر اینطور نیست مثلا روایت داریم که اگر مومن مرتکب گناه شد مبتلا به بیماری می شود.

    چون در آخرت دوباره مواخذه نمیشود و این نعمت و خیر هست و خیر به کافر نمیرسد

    نکته: خداوند اگر خیر یک انسان را بخواهد عقوبت او را در این دنیا قرارمیدهد  اگر بدی بنده ای را خواست گناه اورا نگه میدارد برای آخرت.

    روایت: مومن با منزلت تر است از اینکه ۴۰ روز بگذرد و خدا کاری نکندکه گناهان او پاک شود.

    روایت: اگر مومن بداند که مصائب چقدر خوب است آرزو میکند که بدنش تکه تکه شود.

    روایت: خداوند میفرماید:اگر نه اینکه مومن ناراحت بشود سر کافر را با آهن میبستم با پیشانی بند آهنی میبستم که سردرد نگیرد.

    پس اگر کافر بیماری نمیشود بخاطر این است که مومن ناراحت نشود.

    خداوند کاری میکند که کافر بیمار نشود. و یکی از موانع بیماری بخاطر پیشرفت تکنولوژی و علمی است.

    خداوند تبارک و تعالی فرموده: اگر نه اینکه همه مردم کافر بشوند برای کافران خانه های که سقفهای آن  از نقره باشد قرار میدادیم و پلکانی که روی آنها ظاهر بشوند

    دنیا پست است و تمام دارایی و چیزی که کافر میتواند داشته باشد دنیا است و در آخرت چیزی ندارد.

    روایت: اگر گناه جان باشد این از بیماری است و اگر انسانی بر انسان دیگر مسلط باشد این انتقام است و این بیماری و فقر عقوبت است برای مومن دراین دنیا ولی کافر انتقام است از او در این دنیا و در آخرت هم عذاب خواهد شد

    روایت: از گناه بپرهیزید و برادرانتان را بر حذر کنید زیرا شما خیلی زود به عقوبت گناه مبتلا میشوید.

    نکته: انسان هرچه ایمانش قوی تر عقاب او زود تر صورت میگیرد. زیرا در آخرت عقاب نمیشود و این خوب است که تا گناه کنی زود عقاب میشوی و این موجب میشود که دیگر گناه نکنی.

    روایت: اگر میبینید که خداوند روز به روز نعمت را به شما زیاد میکند بدانید که شما دارید گناه میکنید. که به آن استدراج میگویند که ممکن است شامل سلامتی هم بشود.

    نکته: شرک و الحاد گناه بزرگی است که گناهان دیگر در کنار آن به چشم نمییاید و در روز قیامت شرک که باشد گناهان دیگر اونقدر مطرح نیست.خداوند در این دنیا برای کافران مانع قرار میدهد که به بلا مبتلا نشود.

    برای مومن نعمتی است که در این دنیا مواخذه بشود و گناهش پاک شود و در آخرت نماند.



    دانلود

    صوت جلسه نهم:

    سوال: آیا مومن و شیعه به برخی بیماری ها از نوع جذام و بیماری زشت مبتلا میشود یا خیر؟

    خیر مبتلا نمیشود و این بیماری ها مانند یک نوع نفرین و لعنت هست که امامان و فرزندان و مومنین مبتلا نمیشود.

    نکته: برخی روایات مفاد آن این استکه مومن به این قبیل بیماری ها مبتلا میشود. مثلا فلان چیز را نخورید که سبب فلان بیماری مثلا پیسی میشود. پس معلوم میشود که مومن باید به سفارش امامان عمل کند تا به این بیماری ها مبتلا نشود.

    نکته: مومن آل فرعون پسر عموی فرعون بود.

    نکته: مومن آل فرعون مبتلا به جذام بوده و انگشتان او خورده شده بود.

    نکته: شخصی بنام مُغیره احادیث معصومان را تحریف می کرد.

    امام معصوم ع: مومن به هر نحو ممکن است بمیرد اما خودکشی نمیکند.

    اولین جایی که توسط بیماری جذام خورده میشود بینی است.

    روایت از امام صادق ع: مومن آل فرعون که پسرعموی فرعون بود مبتلا به جذام بوده است.

    فرعون ۴۰۰ سال ادعا ربوبیت کرد و مومن آل فرعون ۶۰۰ سال ایمان خود را کتمان کرد

    عمرها در زمان قدیم زیاد بوده است.

    امام باقر ع: آیا خداوند مومن را مبتلا میکند . ایشان گفتند بلا اصلا مال مومن است.

    روایت : کسی که مبتلا به جذام یا پیسی است میتواند امام جماعت بایستد: ایشان فرمودند بلی

    مومن مبتلا نمیشود به این معنی استکه چون به سیره رسول خدا ص و دستورات ائمه عمل میکند پس در نتیجه به این قبیل بیماری ها مبتلا نمیشود

    مومن با بیان ائمه آگاه هست پس ازین قبیل بیماری ها مبتلا نمیشود.

    نکته: یکی از مهمترین عوامل ابتلا به بیماری پیسی همبستر شدن پدر و مادر در هنگام قاعدگی است.

    نکته: مومن با آبیکه  با آفتاب گرم شده حمام نمیکند چون ممکن است مبتلا به پیسی  شود.

    احتمال اینکه مومن به این بیماری ها مبتلا شود خیلی ضعیف است چون به این موارد مقید است.

    امام هادی ع: همانا خوردن خربزه سبب ابتلا به بیماری جذام است. منظور ناشتااست.

    روایت: اگر چه حضرت رسول فرمودند کسی که چهل سال بشود دیگر به برخی موارد دچار نمیشود ولی ممکن است بخاطر مخالفتش از امر رسول ص ممکن است به همان موارد مبتلا بشود.

    نکته: در چهل سالگی عقل کامل میشود و عبودیت انسان کامل میشود و وادارش میکند که اوامر ائمه را تبعیت نماید.

    نکته: عقیده شیعه چنین استکه شیعه هر چند که راه اشتباه برود اما در چهل سالگی به راه درست هدایت خواهد شد و در این سال دیگر به راه درست وارد شده است

    بیمار یهای خوب و پذیرفته شده : تب و سردردر و ورم ملتهمه و غیره

    نکته: به عقیده آقای تبریزیان همه بیماری ها بجز این مواردی که در بالا گفته شده است جزو بیماری زشت نیست.

    نکته: تب جزو بیماری های خوب است

    حضرت رسول ص: پیامبر از مردی از انصار عیادت کرد و ایشان از تبی که داشت به رسول شکایت کرد و ایشان فرمودند که تب پاک کننده است از طرف خداوندی که میآمرزد

    یک پاک کننده آب است که حدیث داریم که آب پاک کننده است.

    نکته: تب یک مقام ومنزلت خوبی دارد و پاک کننده انسان از گناه است و سبب داخل شدن مردم به بهشت است.

    حدیث: بهترین بیماری همان تب است که به هر قسمت از بدن یک سهمی از بلا میدهد.

    روایت: پیامبر میخواستند میخواستند به دختری ازدواج کنند: پدرش گفت که این دختر به بیماری تب هیچگاه مبتلا نشده است و ایشان با آن دختر ازدواج نکردند.

    رسول خدا ص: تب مقدمه مرگ است و زندان خدا در زمین است و جوشش تب از جهنم است و سهم هر مومنی از آتش جهنم است و مومن از آتش جهنم سهم دارد و این سهم همان تب است.

    امام باقر : زمانیکه خداوند بنده ای را دوست داشت به او نظر میکند و وقتی به او نظر انداخت برای او تهفه میفرستد وآن میگرن است یا ورم ملتهمه است.

    حدیث: خداوند میفرماید من کسی راکه دوست داشته باشم او را میکشم

    سوال: آیا میتوانیم بیماری را به خداوند نسبت دهیم درحالی که آیات و روایات میفرماید که از خود انسان است و هر خیری که به انسان میرسد از خداوند است؟

    بله بیماری از خود انسان است

    در حقیقت خداوند بیماری ها را سبب اعمال قرار داده است و مثلا فلان عمل نتیجه اش فلان چیز است.

    خداوند بیماری را سبب و علل قرار داده است(علل و معلول).

    قرآن: کسانیکه ظلم کرده اند آثار کارهای بدی که انجام داده اند به آنها خواهد رسید.

    نکته: هیچ شر به انسان نمیرسد مگر با اجازه خداوند

    تقسیم بندی بعدی ابتلا به بیماری بصورت غیر مستقیم:

    رسولان و ائمه  و پیامبران هم بیمار میشدند و دلیل این بیماری گناه نبوده است و هرچه انسان مومن تر است بلا او سخت تر است.

    روایت: وقتی رسول خداوند وقتی به تب مبتلا میشد گرمای آن از زیر پتو احساس میشد.

    حضرت عیسی ع خودش طبیب بوده اما ایشان در کودکی به بیماری بزرگسالان مبتلا میشود ودر بزرگسالی به بیماری کودکان مبتلا میشد

    قرآن: هیچ مصیبتی در زمین به کسی نمیرسد و نیست مگر اینکه نوشته شده است.

    احتمال اولی که پیامبران به بیماری ها مبتلا میشدند این استکه به منزلت  و مقام و درجه بالاتر برسند

    احتمال دوم: با صبر کردند درجه بالاتری کسب نمایند

    روایت: ۴ چیز همه مبتلا میشوند و حتی انبیا و اوصیا و حتی پیروان ایشان:۱- فقر در مال و ۲-بیماری در بدن و۳- کافری که دنبال ایشان باشد و بخواهد ایشان را بکشد و ۴- منافقی که دنبال ایشان باشدو ایشان را اذیت نماید

    روایت: چیزی که محال است آرزو نکنید. راحتی برای مومن در دنیا محال است و دنیا زندان مومن است

    احتمال ۴: برای شوق پیدا کردن برای ملاقات خداوند

    روایت: خداوند به دنیا وحی کرده است که برای اولیا خداوند سخت بگیرد تا اینکه به لقا پروردگار برسند و برای دشمنان ایشان آسان بگیرد تا اینکه به لقا ایشان امید نداشته باشد

    حدیث: دنیا برای دشمنان خداوند بهشت است و برای اولیا زندان و جهنم است

    خطبه حمام: متقین اینطوری است که بخاطر شوق به خداوند اگر مردن نبود ازشدت شوق جانش از بدنش خارج میشده است

    احتمال ۵: دوست داشتن خداوند است.

    روایت: خداوند اگر کسی را دوست داشته باشد ایشان را در بلا مبتلا میکند و ائمه پیروان ایشان صبح و شب را دربلا بسر میبرند

    خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد ایشان را با بلا محاصره میکند و اگر دعا نماید میفرماید بله عزیزم و دعای رفع بلا را به تاخیر میاندازد تا در آخرت اجر بدهد

    احتمال ۶از اینکه چرا پیامبران به بیماری مبتلا میشوند: گناه پیروان ایشان است.

    اگر خداوند پیامبران را به بیماری مبتلا نکند پیروان ایشان را عبادت میکردند چون با اذن خداوند کارهای خارق العاده میکردند و در نزد پیروان ایشان در نزد ربانیت میرفتند.

    برخی حضرت علی ع را خداوند میدانند و ایشان را عبادت کردند

    بیماری های ابتلا ،بیماری های مخصوصی است که اثری ندارد و باقی نمیماند.

    یکی از بیماریهای پیامبران کوری است که حضرت یعقوب به کوری مبتلا بود و دیگری سنگ کلیه است که حضرت یعقوب مبتلا بود.


    دانلود

    صوت جلسه هشتم:

    تقسیم بندی بیماری ها از لحاظ درمان پذیر بودن بیماری:

    سوال: آیا نوع بیماری داریم که درمان نداشته باشد؟

    پاسخ اول: باتوجه به اینکه رسول خدا  ص فرمودند: برای هر بیماری درمانی وجود دارد، پس می‌توان نتیجه گرفت که برای هر بیماری، درمانی نیز وجود دارد.
    پاسخ دوم: همچنین برخی موارد در روایات مشاهده می‌شود که فرمودند برای برخی بیماری‌ها درمانی نیست[البته در ادامه خواهیم گفت که حتی مرگ هم با دعا می‌تواند دفع شود]) نظیر:

    • حضرت رسول ص: بر حضر باشید از خوردن آب بصورت ایستاده، زیرا این سبب بیماری میشود که درمان ندارد مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی مداوا نماید.نکته: بر اساس یک روایت دیگر نخوردن آب بصورت ایستاده به شب اختصاص داده شده است.
    • روایت: اگر کسی شب جنب بشود و منی از او خارج بشود و بعد ادرار نکند ایشان به بیماری مبتلا خواهد شد که درمان ندارد(آقای تبریزیان: شاید منظور پروستات باشد)نکته: تصور میشود که باقیمانده منی در مجرای انسان برگشت کند(رفلاکس منی در ) و موجب بیماری شود.روایت: کسی که ادرار بعد از جنابت را ترک کند و نزدیک است که منی او برگشت کند به بدن او و اورا به بیماری مبتلا کند که درمان ندارد
    • روایت:(درمورد ترک تَحَنُک) کسی که عمامه بپوشد و تَحتِ حَنَک نداشته باشد (حتی در نماز) و آن را از زیر چانه اداره نکند به بیماری ای مبتلا خواهد شد که درمان ندارد.
    • راوی از امام صادق ع: پنیر بیماری که درمان ندارد می آورد. خوردن پنیر در صبح ضرر دارد و در شب نفع دارد.(این مربوط به آن زمانی میشود که در طول روز دو وعده غذا می خوردند)نکته: پنیر سریع هضم میشود و موارد دیگر را در بدن سریع هضم میکند. اگر قرار باشد کسی صبح پنیر بخورد و تا شب صبر کند، ایشان به مرضی مبتلا خواهد شد که درمان ندارد.
    • حدیث: روی قبر ادرار و غایط نکن. در آب راکد ادرار نکنید زیرا باعث بیماریمیشود که درمان ندارد مگر اینکه خداوند اراده کند و مشکل نشود.
    نکته: روایتی داریم که میفرماید عسل و سیاه دانه و مویز همه بیماری ها را  درمان میکند. البته مواردی هم استثنا بیان شده است.

    از امام صادق سوال شد که آیا از حضرت رسول هم درمورد سیاه دانه چنین چیزی بیان شده است که درمان همه بیماری هاست مگر مواردی استثنا؟ در سیاه دانه درمانی است از هر دردی به جز بیماری مرگ.

    امام صادق ع: ایشان در باره مرگ هم فرمودند دعا درمان مرگ هست.

    معصوم ع: هر بیماری دعا برای درمان دارد.

    زمانی که امام جواد ع زهر داده شد ایشان به قاتلشان فرمودند خداوند تورا به بیماری مبتلا نماید که درمان ندارد. ایشان به آکله در فرج مبتلا شد.

    روایت: بیماری است بنام مومن که این بیماری براحتی درمان نمیشود.

    روایت: نیست مومنی مگر اینکه در اندام او(یک جای بدن او) بیماری است که تا روزی که بمیرد درمان نمیشود و این کفاره گناهش خواهد بود.

    نظر آقای تبریزیان : بر اساس این رویات میتوان فهمید که بیماری هایی هست که دارویی ندارد اما دعا درمان هر بیماری است حتی مرگ.

    معنای این روایات این نیست که اگر کسی یک بار این کار را بکند به فلان بیماری مبتلا میشود. منظور این استکه در استمرار این بیماری خواهد آمد و نیز با یک بار مستعد این بیماری خواهد شد.

    تقسیم بندی بیماری : بیماری هایی که زشت است. ظاهر انسان را خراب کند. مثل دیوانگی یا پیسی یا جذام یا غیره

    از روایات برداشت میشود که بیشتر بیماری ها کفاره گناه است و برخی بیماری ها که از آنها با عنوان زشت یاد شده است، عقوبت است.

    روایت امام صادق ع: همانا خداوند مومن را به هر بلایی مبتلا میکند و اورا به هر نوع مرگی اورا میمیراند و هیچگاه به جنون وبی عقلی مبتلا نمیکند.

    آیا نمیبینی که پیامبر خدا ایوب به همه چیز بدن او و اموال او و خانواده و اولاد او مسلط کرد ولی شیطان را بر عقل ایوب مسلط نکرد.

    روایت دیگر آمده که شیطان به همه بدن ایوب مسلط شد مگر چشم و گوش و عقل و قلب  و زبان وی.

    خداوند مومن را به بیماری دیوانگی مبتلا نمیکند.

    نکته: شیعه از نظر تبریزیان یعنی افراد خاص که روی زمین تقریبا پنج یا شش نفر باشند و گرنه بقیه محب هستند. و شیعه که همینطوری گناه نمیکند

    نکته:برخی میگویند ذات الجنب همان برصام یا التهاب پرده دیافراگم است. که وقتی شدید میشود حالت دیوانگی به انسان دست میدهد و عدم هماهنگی در افعال انسان رخ میدهد.

    پیامبر میفرماید من منزلتم پیش خداوند بالاتر از آن استکه خداوند مرا به ذات الجنب مبتلا نماید(پیرو اینکه روزی پیامبر بیمار شد)

    روایت : معصوم به کسی فرمود که تو با دَویله یا همان آپاندیس از بین میروی و این بیماری برای اهل جهنم است.

    دویله یک غده یا زخمی در شکم است که منفجر میشود و موجب مرگ میشود.(تبریزیان: بررسی شد و چیزی در شکم بجز آپاندیس پیدا نشد که منفجر بشود و انسان بمیرد).

    امام باقر ع: عبرت بگیرید به ما و دشمنان ما و مرگ ما و مرگ آنها و آنها با زخم یا دویله از دنیا میروند و ما با چیزی که خداوند بخواهد از دنیا میرویم.

    روایت: انها با بیماری و زخم و دویله میمیرند و لی ما با  بَطَن یا همان اسهال یا کشته شدن یا همان شهادت از دنیا میرویم.

    روایت: همانا ما و شیعیان ما با بطن یا شمشیر از دنیا میرویم و دشمنان ما با دویله از دنیا میرند.

    دولیه در لغت: التهابی یا دملی در شکم که صاحب آن را میکشد.

    روایت میگوید که آپاندیس جزو بیماری زشت است.

    رویات داریم که مومن اگر چهل سال شد به برخی بیماری ها ی زشت مبتلا نیمشود.

    رسول خدا ص: نیست مسلمانی که در اسلام چهل سال عمر کند و خداوند سه نوع بیماری را از او دور میکند : جذام و برص یا همان پیسی و جنون

    معنای این حدیث این است که این سه نوع بیماری برای کم سن و سالان نیست. برای بزرگسالان است.

    امام صادق ع: خداوند شش بیماری را از شیعیان دور میکند: جنون و جذام و پیسی و فرزندی از    - از اینکه  گدایی کند با دست خودش

    امام صادق ع: پیسی شبیه لعنت است و ما و فرزندان ما و شیعیانم ما مبتلا به این بیماری نمیشود

    امام باقر ع: مومن بر خدا بیست حق و خصلت دارد: یکی از آنها بیماری هاییکه زشت است. و برص و جذام مبتلا خداوند از این بلاها حفظ کند.

    روایاتی استکه خداوند مومنان را به برخی بلایا مبتلا میکند-برخی بیماری ها مال مومن است.

    نکته: حتی مومن موجود در دربار فرعون به جذام مبتلا شد

    اَلَم در علم طب اسلامی یعنی درد.

    صوت:

    URL

    دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۱:

    علیت گناه برای بیماری:

    دومین علت غیر مستقیم بیماری گناه است

    اگر چیزی را شرع واجب کرده این استکه برای انسان خوب است و اگر شرع چیزی را حرام کرده است به این معنی استکه  برای انسان ضرر دارد و موجب بیماری انسان است.

    روایت: سوال شد چرا خداوند خمر و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ معصوم پاسخ میدهد: خداوند انسان ها را خلق کرده و میداند که چه چیزی برای بدن انسان خوب است، ان راکه برای او صلاح است حلال کرده است  و میداند چه چیزی برای او ضرر داردو  آن موارد را برای او حرام کرده است. و مواردی که برای بدن او ضرر دارد در زمانی که حیاط بدن به آن نیاز دارد آن را حلال کرده است

    روایت: خداوند نوشیدنی ای را حلال نکرده مگر اینکه منفعت دارد برای بدن و برعکس

    مثل: مثل زهر و سم و مردار و خون و گوشت درنده ها و پرنده هایی که چنگال دارد و قانوسه ندارد و تخمی که دوطرف آن همسان باشد و ماهی که پولک ندارد.

    قانوسه: معده اول در مرغان یا چینه دان

    نکته: تمامی محرمات برای انسان آسیبی دارد

    همبستر شدن در حال حیض سبب میشود که فرزند ناقص و معلول بدنیا بیاید و با ظاهر زشت بدنیا بیاید

    این گناهی است که همه باید رعایت کنند و عرب جاهلیت هم برای ن حیض اتاقی جداگانه قرار میداد

    سوال: آیا در حال حیض حمل محقق میشود یا خیر؟ امروزی ها میگوین که در حال حیض حمل محقق نمیشود

    نکته:۱۲ تا ۱۸  ماه خانم زمان احتمال انعقاد نطفه است

    نکته:روز اول قاعدگی میشود روز یکم

     نکته: اسپرم دوروز بیشتر زنده نمیمان و میگویند که  تخمک هم یک روز بیشتر زنده نمیماند-برخی میگویند برعکس است و یعنی اسپرم یک روز و تخمک دو روز

    نکته: شب ۱۴ تخمک میاید پایین

    -درروایت: کسیکه در حیض همبستر شود فرزند او زشت خواهد شد و نفرموده که نطفه در آن هنگام منعقد شود هرزمان که منعقد شود زشت خواهد شد وقتی که در حین حیض همبستر شده باشد

    در آن ماه وگرنه در ماه بعدی احتمال ضعیف است

    ۲- خوردن هر خمر و مسکر: 

    روایت : خداوند خمر را حرام کرد بخاطر فساد بدن

    کسی که بخورد سبب لرزش بدن میشود و احتمال ابتلا به پارکینسون را افزایش داده و جرعت ارتکاب به گناه و را افزایش میدهد

    نور و رنگ صورت از بین میرود و رنگ صورت مات میوشد

    سبب بسیاری از بیماری ها میشود

    عقل انسان را دگرگون و ازبین میبرد و احتمالا در دراز مدت بطور کامل ازبین ببرد و سبب مرگ میشود بخصوص اگر بیماری خمر را بخورد

    اگر بیمار خمر بخورد او را میگشد حتی یک قطره آن ممکن است سبب مرگ شود

     تشنگی را بیشتر میکند همچون آب دریا

    سبب جرعت به به محارم میشود.

    قساوت قلب میشود و دندان ها را سیاه میکند و سبب بدبویی دهان میشود و انسان را از خداوند دور میکند و عقوبت خداوند را نزدیک میکند و خمر شراب شیطان است.

    ۳-:

    حرامی که خیلی از شرایع آسمانی آن را حرام کرده اند

    سبب فساد و پیدایش بیماری و معلولیت است

    امام علی ع: مبادا گنید  که ۶ عقوبت دارد و سه تا در دنیا و سه تا در آخرت: 

    دنیا: 1-طراوت و نور صورت را ازبین می برد 2- سبب قطع روزی میشود 3-عمر را کوتاه میکند. رفتن به آتش جهنم را سریع میکند

    نکته: در آمیزش جنسی قلب خیلی پرکار خواهد شد.

    رسول خدا ص: اگر زیاد و علنی شد بعد از من مرگ ناگهانی زیاد می‌شود.

    روایت: کسی که کمتر از ۱۴ روز بیمار شود و از دنیا برود به مرگ ناگهانی از دنیا رفته است.

    موت الفُجْعِه: مرگ ناگهانی در اثر بیماری

    سبب بیماری ایدز و بیماری‌های دیگر می‌شود.

    نکته: بدن انسان طوری تنظیم شده است که عمر خوبی کند

    4-خوردن مردار

    روایت: کسی از مردار نمی‌خورد مگر اینکه بدنش سست و ضعیف شود و نیروی او به تحلیل می‌رود و نسلش قطع می‌شود و نمی‌میرد مگر با مرگ ناگهانی.

    بافت بدن ظعیف میشود و استقامت خود را ازدست میدهد و نیروی او ضعیف میشود(همه نیروها نظیر جنسی و تفکر و قلب و .) 

    نسلش قطع میشود و مقدار اسپرم کم میشود و فعالیت جنسی ضعیف می‌شود.

    مرگ ناگهانی: سکته قلبی  و مغزی

    بیماری خوره: اعضای بدن خورده میشود.

    روایت: خوردن میت موجب مرگ ناگهانی و خوره و قساوت قلب می‌شود.

    گوشت میته گوسفند و دیگر حیوانات به این دلیل حرام است که خون در بدن او میماند و منجمد شده ولی در ذبح خون از بدن آن خارج می‌شود. خون است که موجب تمام موارد بالا میشود.

    گوشت میته سنگین است. به جهت ماندن خون در مردار گوشت سنگین می‌شود و قابل هضم نیست. چون گوشت به همراه خون خورده میشود.

    میته موجب قساوت قلب می‌شود

    گناه اثر وضعی حتما می‌گذارد. ولی در صورت توبه عقوبت نمی‌شود.


    دانلود

    صوت جلسه دهم:

    تقسیم بندی بیماری بر اساس علل بیماری:

    اسباب و علل غیر مستقیم

    گاهی بیماری در شخصی نفوذ میکند و در دیگری نقوذ نمی‌کند(مثلا دونفری که در  جوار ویروس آنفولانزا قرار میگیرند) یا مصرف دارو  به نحو برابر، در یکی اثر میکند و در دیگری اثر نمیکند، این گونه موارد  از نظر اسلام دلایلی نظیر گناه بیان شده است.

    اسلام علت بروز بیماری‌ها  را فعل و اعمال  انسان‌ها می‌داند. یعنی گناه سبب بیماری است.

    اِختِلاج یعنی اضطراب

    اضطراب یعنی پرش مثلا تکه گوشتی که همانند پلک پرش داشته باشد وتکان بخورد

    ارق در کلمه به سه معنا هست: ۱- رگ خونی ۲-تکه گوشت ۳- ژن ۴- عصب

    روایت: حتی پای انسان به زمین گیر نمی کند مگر به سبب گناهان

    روایت حضرت رسول خدا ص: اضطرابی نیست مگر بخاطر گناه (ذنب)

    روایت: انسان به هیچ وجه مبتلا به میگرن نمی شود مگر بخاطر گناه و خیلی از موارد هستکه خداوند نادیده میگیرد.

    روایت داریم که عامل تب چیزی از بیرون است و از طرفی داریم که مرضی نظیر تب بخاطر گناه به سراغ انسان میایدو از این دو نتیجه میگیریم که گناه زمینه بیماری را درانسان بوجود میاورد. ویروس به تنهایی انسان را بیماری نمیکند . باید نقطه ضعفی در انسان باشد بوسیله گناه که میکروب قدرت پیدا میکند که انسان را درگیر کند

    گناه ضعف ایجاد میکند.

    روایت امام علی ع: نیست بیماری مگر از درون است مگر زخم و تب و اینها از بیرون وارد انسان میشود.

    روایت از امام علی ع: نیست پیچش رگی ویا سنگی که روی سر انسان بیافتد و نیست برخورد پای انسان با سنگ یا زمین و خراشی که شاخه های درختان در انسان زخم تولید کنند مگر بخاطر گناه و مواردی که خدا میبخشد بیشتر است

    رسول خدا ص: نیست خراش چوب یا شاخه و برخورد پا با سنگ مگر بخاطر گناه

    روایت: اضطرابی نیست(به معنی کلمه در بالا توجه شود) مگر بخاطر گناه

    گناه سبب انواع بیماری ها است.

    رسول خدا ص: مومن اگر مرتکب گناه شد مبتلا به فقر میشود و اگر قدرت داشته باشد این گناه را پاک میکند و اگر فقر گناه را پاک نکرد ایشان مبتلا به بیماری میشود و این بیماری باعث پاک شدن گناه شود

    خداوند با بیماری گناهان انسان را بیماری یا فقر یا سختی جان دادن پاک میکند و این گناهان را برای روز قیامت نمیگذارد

    خداوند گناهان کافر را در این دنیا پاک نمیکند

    روایت : خداوند اگر در همین دنیا گناهکار را عقابت کند پس خداند بزرگتر از این است که ایشان را دوباره در آخرت عقاب نماید(فقط یکبار ایشان را عقاب میکند)

    روایت امام علی ع: ایشان از سلمان عیادت کرد  و به سلمان فرمود نیست کسی از شیعیان مگر اینکه بیماری اش بخاطر گناهی است که در گذشته مرتکب شده و این درد پاک کننده آن درد باشد.

    روایت: نیست رگی که میزند و سنگی که روی انسان میافتد و میگرنی که مبتلا میشود و نیست بیماری مگر بخاطر گناه ایشان

    در روایات وقتی گفته میشود نیست بیماری یعنی تمامی بیماری-این قاعده سیاق نفی هست.

    اگر مردم این حقیقت را بفهمند که حقیقت بیماری از گناه است، دیگر کمتر گناه میکنند.

    چرا دو نفر در معرض بیماری قرار میگیرد و یکی بیماری میشود و دیگری بیماری نمیشودو این موضوع بخاطر گناه است نفر اول بخاطر گناه بدنش ضعیف تر شده و زمیناه گناه را در خودش بوجود آورده است ولی نفر دوم بدنش در برابر عوامل مختلف قوی هست و بیماری نمیشود.

    امام سجاد ع  با بیمارهای جذامی غذا میخورد و پیامبر دست جذامی را گرفت و در غذا کرد و باهم غذا خوردند.

    روایت داریم که از جذامی فرار کنید همانند فرار از شیر وحشی.

    مثلا وبا در یک شهر سرایت میکند و عده ای را که از وبا فرار میکنند را میشکد و کسانیکه در وسط معرکه وبا هستند مبتلا نمیشوند و این بخاطر عدم وجود زمینه وبا در نفرات استکه  بخاطر گناه نکردن بدنشان مقاوم است.

    بیماری جدید بخاطر گناه جدید است.

    نکته: خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند و بیماری آنها کمتر است یا اینکه اگر گناه علت بیماری است پس چرا خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند؟ اگر گناه علت بیماری است یک انسان سالم نباید پیدا شود چون همه گناه کار هستند؟

    جواب: خداوند بیماری ار علت کامله گناه را قرار نداده و در بیشتر موارد خداوند میبخشد و این موضوع به اندازه اقتضا است و نه اندازه کامل.

    گناه با موارد زیادی عقاب میشود: ۱-فقر ۲-بیماری ۳- سختی جان دادن ۴- گرفتن نعمت

    سوال: کفار در کشورهای غیر اسلامی بدن های سالم تری دارند ولی در عین حال تمامی کارهای ایشان گناه است؟ جواب: برخی از این روایت ها مخصوص مومن است و کافر اینطور نیست مثلا روایت داریم که اگر مومن مرتکب گناه شد مبتلا به بیماری می شود.

    چون در آخرت دوباره مواخذه نمیشود و این نعمت و خیر هست و خیر به کافر نمیرسد

    نکته: خداوند اگر خیر یک انسان را بخواهد عقوبت او را در این دنیا قرارمیدهد  اگر بدی بنده ای را خواست گناه اورا نگه میدارد برای آخرت.

    روایت: مومن با منزلت تر است از اینکه ۴۰ روز بگذرد و خدا کاری نکندکه گناهان او پاک شود.

    روایت: اگر مومن بداند که مصائب چقدر خوب است آرزو میکند که بدنش تکه تکه شود.

    روایت: خداوند میفرماید:اگر نه اینکه مومن ناراحت بشود سر کافر را با آهن میبستم با پیشانی بند آهنی میبستم که سردرد نگیرد.

    پس اگر کافر بیماری نمیشود بخاطر این است که مومن ناراحت نشود.

    خداوند کاری میکند که کافر بیمار نشود. و یکی از موانع بیماری بخاطر پیشرفت تکنولوژی و علمی است.

    خداوند تبارک و تعالی فرموده: اگر نه اینکه همه مردم کافر بشوند برای کافران خانه های که سقفهای آن  از نقره باشد قرار میدادیم و پلکانی که روی آنها ظاهر بشوند

    دنیا پست است و تمام دارایی و چیزی که کافر میتواند داشته باشد دنیا است و در آخرت چیزی ندارد.

    روایت: اگر گناه جان باشد این از بیماری است و اگر انسانی بر انسان دیگر مسلط باشد این انتقام است و این بیماری و فقر عقوبت است برای مومن دراین دنیا ولی کافر انتقام است از او در این دنیا و در آخرت هم عذاب خواهد شد

    روایت: از گناه بپرهیزید و برادرانتان را بر حذر کنید زیرا شما خیلی زود به عقوبت گناه مبتلا میشوید.

    نکته: انسان هرچه ایمانش قوی تر عقاب او زود تر صورت میگیرد. زیرا در آخرت عقاب نمیشود و این خوب است که تا گناه کنی زود عقاب میشوی و این موجب میشود که دیگر گناه نکنی.

    روایت: اگر میبینید که خداوند روز به روز نعمت را به شما زیاد میکند بدانید که شما دارید گناه میکنید. که به آن استدراج میگویند که ممکن است شامل سلامتی هم بشود.

    نکته: شرک و الحاد گناه بزرگی است که گناهان دیگر در کنار آن به چشم نمییاید و در روز قیامت شرک که باشد گناهان دیگر اونقدر مطرح نیست.خداوند در این دنیا برای کافران مانع قرار میدهد که به بلا مبتلا نشود.

    برای مومن نعمتی است که در این دنیا مواخذه بشود و گناهش پاک شود و در آخرت نماند.


    صوت:

    URL

    دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۲:


    5-حرام پنجم که سبب بیماری میشود: خوردن خون است

    • شیطان حرام را لذیذ جلوه می‌دهد
    • خوردن خون حرامی است که قرآن صریحتا آن را نهی کرده است
    • روایت: خوردن خون موجب میشود که خورنده خون مبتلا  به آب زرد شود. آن آبی است که در شکم جمع شود و طبیبان مجبور میشوند که شکم را سوراخ کرده و آن را خالی کنند. شکم سفت میشود. قساوت قلب میشود
    • به کمی مهر و محبت دچار شده و بیرحم می‌شود و دیگران از او درامان نخواهند بود. حتی دوست او هم در امان نخواهد بود و ممکن است دوست خود را بکشد.
    • روایت:  خوردن خون سبب فساد بدن‌هاست. سبب ابتلا به آب زرد میشود (سینوس کبدی یا سیروس کبدی) کبد مشکل پیدا میکند و سفت میشود وباید سوراخ کنند
    • دهان را بد بو میکند و بدن را بد بو میکند و انسان را بد اخلاق میکند و سبب قساوت قلب می‌وشد و بی مهر و رحم می‌شود تا اینکه فرزند و والد و رفیق خودش را بکشد.
    • روایت: رنگ انسان را دگرگون میکند و بیشتر سبب ابتلا به جزام(بیماری های ژنتیکی) خوردن خون است.
    • در شرق زمین، خوردن خون رایج است و به این دلیل پوست آنها به رنگ زرد است.

    ششمین موردی که سبب ابتلا به بیماری میشود  خوردن طحال است که حرام است

    • طحال در حقیقت یه جور خون است که همان مشکلاتی که خوردن خون سبب میشود طحال هم سبب میشود بخصوص اینکه طحال ماهیت خون فاسد است و به همراه مضرات
    • خون مضرات دیگر هم دارد
    • روایت : طحال نباید خورده شود زیرا ماهیت طحال خون است
    • کسی از امام علی ع پرسید : با وجود اینکه طحال و کبد(جگر) یکی هستند اما چرا خوردن طحال حرام و خوردن جگر حلال است. امام پاسخ داد که این دو یکی نیستند و با هم فرق دارند . امام
    • فرمود دوظرف آب و طحال و جگر بیاورید. فرمود آن دو را از وسط برش داده و در آب قرار داده و آن را در آب بمالید. دیدند که پس از گذشت زمان از مالیدن این دو  جگر تغییر نکرده و سفید تر شده
    • اما طحال منحل شده و تنها رگ و پوست و مقداری غشا باقی ماند.
    • طحال هیچی جز خون نیست
    • روایت : طحال خانه خون فاسد بدن است
    • وقتی خون فاسد میشود یعنی 
    • ترکیبات خون کلوبول سفثدی وقرمز وپلاکت وقتی میمیرند
    • میمیرند آنگاه میروند به طحال
    • طحال در حقیقت یه جور صاف کننده خون و صافی خون است.
    • روایت: طحال نخورید زیرا خانه خون اس و مضغه شیطان است
    • مُضغِه یعنی جویده  یعنی یک تکه گوشت که در دهان قرار داده و می جود و به آن میگویند مضغه
    • منظور از جویده شیطان: میگروب وقتی به بدن حمله میکند یک درگیری در بدن اتفاق می افتد و گاهی گلوبول سفید غلبه میکند و گاهی میکروب ها غلبه میکند و گلوبولها را میجود و جویده را دور
    • میاندازد و مواد گلوبول  را میمکد و این جویده شده ها میرود به طحال
    • ااحتمال دوم: خود طحال جویده شیطان است.
    • روایت: طحال سهم شیطان است از گوسفند
    • این مواد زاید به طحال میرود  ودر آنجا خورد میشود و در آنجافرستاده میشود به کبد و از کبد به کیسه صفرا فرستاده میشود
    • مواد زاید از طحال به کیسه صفرا  و بعد به روده
    • موادی که در کیسه صفرا هست همام مواد در طحال است.
    • همان فسادی که خون به بدن وارد میکند در طحال و مردار یکسان است.

    هفتمین گناه که سبب بیماری هست: خورن غدد که در گوشت است و خوردن آن سبب ابتلا به جذام است

    • امام علی ع: اگر کسی گوشت بخرد باید غده های آن را جدا کند و آن سبب تحریک ژن جذام است.
    • وقتی گفته می‌شود سبب جذام میشود، منظور تمام بیماری‌های ژنتیکی است که شاخص بیماری ژنتیکی همان جذام است

    هشتمین گناه و حرام که سبب بیماری میوشد خوردن گوشت خوک است که قرآن صریحا آن را نهی کرده است.

    • خوک در اصل انسان بوده و نسخ شده و به خوک تبدیل گشته است و خوردن گوشت انسان حرام است.
    • خَنزیل یعنی گوشت خوک
    • انسان از وقتی که پا روی زمین گذاشت همه موارد (آب هوا و خاک و . ) سیر تنازلی داشته است. بهترین‌ها و زیباترین انسان‌ها آدم بوده است که از بهشت آمده.
    • این خوک‌هایی که در طبیعت هستند از نسل همان انسان‌هایی هستند که نسخ شده و به خوک تبدیل شده است
    • بنظر آقای تبریزیان میمون انسان بوده و نه اینکه انسان میمون بوده و به انسان تبدیل شده است(آیه قرآن: کسانی که سد درست کردند در روز شنبه یا یکشنبه تعدی کردند و ماهی ها را شکار کردند را ما میمون تبدیل کردیم-بنی اسرائیل بودند)
    • کثیف ترین غذاها غذای خوک است.

    نهمین گناه خوردن گل و خاک است:

    • نهی شدید و اکید در مورد آن وارد شده است
    • حضرت  رسول ص: خداوند آدم را از گل آفریده است و خوردن گل بر نسل او حرام کرده است
    • بیشترین ترفندهای شیطان(دام) تا اینکه به انسان آسیب برساند خوردن گل است.
    • گل سبب بیماری در بدن است و سبب هیجان و حرکت بیماری‌های نهفته است.
    • هرکس خاک یا گل بخورد بدنش ضعیف میشود، به قدری که نشسته نماز خواهد خواند و این درحالی است که پیش‌تر توان ایستاده نماز خواندن را داشته است.
    • حضرت رسول ص: اگر کسی گل بخورد اگر بمیرد خودش به مرگ خود با خوردن گل کمک کرده است.(نوعی خود کشی و قتل نفس خودش)
    • منظور یک بار و دوبار خوردن نیست بلکه استمرار است. زیرا در روایت هست: کسی که بر خوردن گل استمرار داشته باشد در قتل نفس خودش شریک خواهد بود.
    • خورن گل سبب کدام بیماری میشود: روایت: مبتلا به خارش در بدن و سبب بواسیر و سبب بیماری بد را به هیجان آوردن و چهره انسان را زشت میکند و سبب از بین رفتن نیرو و قوت است.
    • نکته: برخی بیماری‌هایی که سبب خارش می‌شودبییماری خونی و بیماری کبد است

    تنبیه هایی که در اسلام در نظر گرفته شده است:

    • در تئوری اسلامی عمده ترین سبب بیماری، گناه است و اگر اسباب دیگری برای بیماریوجود داشته باشد، آن هم در ذیل گناه می‌گنجد.
    • روایت: گناه سبب بیماری میشود. نکته انیجاست که نفرموده گناه غذایی سبب بیماری میشود پس هرگونه گناه موجب بیماری خواهد شد.
    • روایت: نیست از شیعیان کسی که مرتکب امری که ما از آن نهی کردیم نمیمیرد مگر اینکه مبتلا به بیماری است که گناهش را برطرف کند. بلایی که در اعمال یا در بدن او باشد تا اینکه با خدا ملاقات کند تا هیچ گناهی نداشته باشد و اگر چیزی مانده باشد جان کندن برای او سخت خواهد شد تا گناهانش پاک شود.
    • رسول خدا ص: اگر مومن مرتکب گناه شد سبب ابتلا به فقر میشود و اگر این کفاره گناهش بود که بود وگرنه مبتلا به بیماری می‌شود و اگر این کفاه گناهش بود بود وگرنه مبتلا به ترس از سلطان و حاکم میشود 

    صوت:

    URL

    دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۱:

    علیت گناه برای بیماری:

    دومین علت غیر مستقیم بیماری گناه است

    اگر چیزی را شرع واجب کرده این استکه برای انسان خوب است و اگر شرع چیزی را حرام کرده است به این معنی استکه  برای انسان ضرر دارد و موجب بیماری انسان است.

    روایت: سوال شد چرا خداوند خمر و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ معصوم پاسخ میدهد: خداوند انسان ها را خلق کرده و میداند که چه چیزی برای بدن انسان خوب است، ان راکه برای او صلاح است حلال کرده است  و میداند چه چیزی برای او ضرر داردو  آن موارد را برای او حرام کرده است. و مواردی که برای بدن او ضرر دارد در زمانی که حیاط بدن به آن نیاز دارد آن را حلال کرده است

    روایت: خداوند نوشیدنی ای را حلال نکرده مگر اینکه منفعت دارد برای بدن و برعکس

    مثل: مثل زهر و سم و مردار و خون و گوشت درنده ها و پرنده هایی که چنگال دارد و قانوسه ندارد و تخمی که دوطرف آن همسان باشد و ماهی که پولک ندارد.

    قانوسه: معده اول در مرغان یا چینه دان

    نکته: تمامی محرمات برای انسان آسیبی دارد

    گناهانی که سبب بیماری می‌شود:

    1-همبستر شدن در حال حیض 

    سبب میشود که فرزند ناقص و معلول بدنیا بیاید و با ظاهر زشت بدنیا بیاید

    این گناهی است که همه باید رعایت کنند و عرب جاهلیت هم برای ن حیض اتاقی جداگانه قرار میداد

    سوال: آیا در حال حیض حمل محقق میشود یا خیر؟ امروزی ها میگویند که در حال حیض حمل محقق نمیشود

    نکته:۱۲ تا ۱۸  ام روز قاعدگی ماهانه خانم ها ، زمان احتمال انعقاد نطفه است

    نکته:روز اول قاعدگی میشود روز یکم

     نکته: اسپرم دوروز بیشتر زنده نمیمان و میگویند که  تخمک هم یک روز بیشتر زنده نمیماند-برخی میگویند برعکس است و یعنی اسپرم یک روز و تخمک دو روز

    نکته: شب ۱۴ تخمک میاید پایین

    -درروایت: کسیکه در حیض همبستر شود فرزند او زشت خواهد شد و نفرموده که نطفه در آن هنگام منعقد شود هرزمان که منعقد شود زشت خواهد شد وقتی که در حین حیض همبستر شده باشد

    در آن ماه وگرنه در ماه بعدی احتمال ضعیف است


    ۲- خوردن هر خمر و مسکر: 

    روایت : خداوند خمر را حرام کرد بخاطر فساد بدن

    کسی که بخورد سبب لرزش بدن میشود و احتمال ابتلا به پارکینسون را افزایش داده و جرعت ارتکاب به گناه و را افزایش میدهد

    نور و رنگ صورت از بین میرود و رنگ صورت مات میوشد

    سبب بسیاری از بیماری ها میشود

    عقل انسان را دگرگون و ازبین میبرد و احتمالا در دراز مدت بطور کامل ازبین ببرد و سبب مرگ میشود بخصوص اگر بیماری خمر را بخورد

    اگر بیمار خمر بخورد او را میگشد حتی یک قطره آن ممکن است سبب مرگ شود

     تشنگی را بیشتر میکند همچون آب دریا

    سبب جرعت به به محارم میشود.

    قساوت قلب میشود و دندان ها را سیاه میکند و سبب بدبویی دهان میشود و انسان را از خداوند دور میکند و عقوبت خداوند را نزدیک میکند و خمر شراب شیطان است.


    ۳-:

    حرامی که خیلی از شرایع آسمانی آن را حرام کرده اند

    سبب فساد و پیدایش بیماری و معلولیت است

    امام علی ع: مبادا گنید  که ۶ عقوبت دارد و سه تا در دنیا و سه تا در آخرت: 

    دنیا: 1-طراوت و نور صورت را ازبین می برد 2- سبب قطع روزی میشود 3-عمر را کوتاه میکند. رفتن به آتش جهنم را سریع میکند

    نکته: در آمیزش جنسی قلب خیلی پرکار خواهد شد.

    رسول خدا ص: اگر زیاد و علنی شد بعد از من مرگ ناگهانی زیاد می‌شود.

    روایت: کسی که کمتر از ۱۴ روز بیمار شود و از دنیا برود به مرگ ناگهانی از دنیا رفته است.

    موت الفُجْعِه: مرگ ناگهانی در اثر بیماری

    سبب بیماری ایدز و بیماری‌های دیگر می‌شود.

    نکته: بدن انسان طوری تنظیم شده است که عمر خوبی کند


    4-خوردن مردار

    روایت: کسی از مردار نمی‌خورد مگر اینکه بدنش سست و ضعیف شود و نیروی او به تحلیل می‌رود و نسلش قطع می‌شود و نمی‌میرد مگر با مرگ ناگهانی.

    بافت بدن ظعیف میشود و استقامت خود را ازدست میدهد و نیروی او ضعیف میشود(همه نیروها نظیر جنسی و تفکر و قلب و .) 

    نسلش قطع میشود و مقدار اسپرم کم میشود و فعالیت جنسی ضعیف می‌شود.

    مرگ ناگهانی: سکته قلبی  و مغزی

    بیماری خوره: اعضای بدن خورده میشود.

    روایت: خوردن میت موجب مرگ ناگهانی و خوره و قساوت قلب می‌شود.

    گوشت میته گوسفند و دیگر حیوانات به این دلیل حرام است که خون در بدن او میماند و منجمد شده ولی در ذبح خون از بدن آن خارج می‌شود. خون است که موجب تمام موارد بالا میشود.

    گوشت میته سنگین است. به جهت ماندن خون در مردار گوشت سنگین می‌شود و قابل هضم نیست. چون گوشت به همراه خون خورده میشود.

    میته موجب قساوت قلب می‌شود

    گناه اثر وضعی حتما می‌گذارد. ولی در صورت توبه عقوبت نمی‌شود.


    دانلود

    صوت

    خلاصه جلسه هفتم:


    انواع بیماری  را از هفت لحاظ بررسی می‌کنیم:

    تقسیم بندی یکم: 

    ۱-بیماری هایی که برای انسان منفعت دارد:

    ۲-بیماری هایی که برای انسان ضرر دارد:


    تقسیم بندی دوم:

    بررسی بر اساس طبع های چهارگانه:

    ۱-دم

    ۲-مـُرّه(صفرا و سودا)

    ۳-بلغم


    تقسیم بندی سوم:

    1-بیماری که درمان دارد

    2-بیماری که درمان ندارد


    تقسیم بندی چهارم:

    ۱-بیماری که برای بزرگسالان است

    ۲-بیماری که برای کودکان است

    • ازمعصوم سوال شده: آیا حضرت عیسی مانند بقیه مردم مریض می‌شده؟ فرمودند:بله ایشان بیمار می‌شدند، بیماری ایشان عجیب بود بطوریکه در کودکی به بیماری بزرگسالان مبتلا می‌شد و در بزرگسالی به بیماری کودکان مبتلا می‌شد. در کودکی به بیماری پهلو درد شد که این بیماری برای بزرگسالان است. و وقتی به این بیماری مبتلا شد به حضرت مریم می‌فرمود که مادر عسل و سیاه‌ٔدانه و زیتون برایم تهیه کن و از اینها خمیر تهیه نما و برای من بیاور و حضرت عیسی ع دارو را بو کرده و بعد آن را میخورد.

    تقسیم بندی پنجم:

    ۱-بیماری های بدخیم یا همان خبیث نظیر جذام و پیسی و غیره

    ۲-بیماری های خوش خیم و غیر خبیث

    • امام صادق ع: نیست درمانی برای بیماری بد خیم و خبیث بهتر از گِل حریر(تربت امام حسین ع)


    تقسیم بندی ششم:

    ۱-بیماری هایی که منشا آن از درون است

    ۲- بیماری هایی که منشا آن از بیرون هست

    • حدیث: هر بیماری از سیر معده هست و بغیر از تب
    • حدیث: هر بیماری از درون است بجز تب که از بیرون وارد بدن می‌شود و عامل بیرونی دارد.
    • نکته: هفتاد نوع بیماری داریم که از عوارض آن تب است


    تقسیم بندی هفتم: 

    ۱- بیماری های که زشت است:

    • انبیا و اولیا از آن به خدا پناه می بردند
    • مومنان به این بیماری های مبتلا نمی‌شوند
    • بیماریی‌هایی نظیر:شائنه
    • شین یعنی چیزی که ظاهر انسان را بد و خراب کند.مانند جزام و پیسی و دیوانگی و خبل[که حرکت انسان را مختل می‌کند و دست و پای انسان از لحاظ حرکت ناهماهنگ شود ظاهر انسان را خراب کند] و موارد غیره

    ۲- بیماری که زشت نیست


    تقسیم بندی هشتم:

    به علل غیر مستقیم به بدن نفوذ کرده است:مثلا منشا گناه و یا بخاطر چشم


    تقسیم بندی نهم: 

    علل مستقیم


    تقسیم بندی دهم:

    بعضی از بیماری‌ها از آن به عنوان تهفه و چیز با ارزش یاد شده است. مثلا کسی که خالص شده و خدا برای او این بلا را می‌فرستد.

    ۱-تب

    ۲-سردرد

    ۳-ورم ملتهمه

    • امام سجاد ع: تب جزو بهترین بیماری هست که همه جای بدن را در گیر می‌کنند (بعضی بیماری ها هست که فقط یک قسمت بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما تب همه بخش‌های بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد)


    شرح تقسیم بندی اول:

    بیماری‌هایی که نفع دارد:بیماری‌هایی که نباید آن را درمان کرد بلکه با درمان آن ممکن است انسان مریض‌تر شود

    اولین بیماری که نافع است: سرماخوردگی(زکام) است

    • معصوم ع می‌فرماید زکام را درمان نکنید بلکه جلوی کل بیماری‌های ژنتیکی را می‌گیرد و جذام را برطرف می‌کند.
    • سرماخوردگی خودش درمان و پیشگیری است و نباید آن را درمان کرد.
    • حضرت رسول ص:از سرما خوردگی بدتان نیاید بلکه آن ایمنی از بیماری جذام است.
    • امام صادق ع: حضرت رسول ص از بیماری سرماخوردگی خود را درمان نمی‌کرد و می‌فرمود نیست کسی مگر اینکه ژن جذام داشته باشد و اگر مبتلا به سرماخوردگی شود این زکام سبب سرکوب شدن ژن جذام است.
    • نکته این است که در حدیث از کلمه خاصی برای سرکوب شدن ژن جذام توسط زکام استفاده شده است به این معنی که ژن جذام توسط زکام خوار و ذلیل شده و از ترس زکام سرجای خودش مخفی خواهد ماند.
    • حضرت رسول ص: نیست کسی از فرزندان آدم مگر اینکه دو نوع ژن داشته باشد ۱- ژنی که در سر است و سبب پیدایش جذام می شود ۲-ژنی در بدن او سبب بوجود آمدن پیسی می‌شود.
    • سرماخوردگی چیزی هست که در سر هست.
    • سرماخوردگی مواد زاید سر که باعث بروز جذام می‌شود را از بدن انسان خارج می‌کند.
    • روایت: سرماخوردگی سربازی است از سربازان خداوند که خداوند آن را می‌فرستد به سمت بیماری تا بیماری را برطرف نماید.
    • نکته: در این روایت عنوان شده است که تمامی بیماری‌های ژنتیکی(عامل بیماری از ژن باشد)
    • نکته: خیلی از بیماری ها منشا ژنتیکی است. مثلا سرطان سبب فلان بیماری ژنتیکی است.
    • حتی امامان ما خوشحال می‌شدند و مشتاق بودند که کسی از فرزندانشان به بیماری سرماخوردگی مبتلا بشود.
    • یکی از مشکلات این است که انسان مبتلا به سرماخوردگی نشود. زیرا برای اینکه به بیماری دیگر مبتلا نشود باید به سرماخوردگی دچار شود
    • نکته: باید توسط سرما خوردگی فضولات از بینی خارج شود.
    • بیشتر علتها و اسباب ابتلا به بیماری های ژنتیکی و جذام، خوردن شاهی است که در فصل زمستان هست.
    • فصل زمستان فصل ابتلا به بیماریهای ژنتیکی است
    • زمستان فصل سرماخوردگی است.
    • خوردن شاهی نهی شده است بخصوص در شب.
    • بصورت عادی مدت زمان سرماخوردگی سه روز است. ولی اگر درمان نشد می‌توانیم با انفیه خود را درمان کرد که اصلا توصیه نمی‌شود و درمان نکنید بهتر است.
    • درمان سرماخوردگی سُعُوطْ کردن انفیه است.(سعوط یعنی ریختن دارو در بینی.)
    • انفیه عطسه آور است و آب زاید سر را خارج می‌کند.همان آب‌های زایدی که می‌خواست با سرماخوردگی در مدت سه روز بیرون بیاید در مدت ده دقیقه از سر خارج می‌کند.(همان خلط دهان و آب ریزش بینی).
    • روش تهیه انفیه: سیاه دانه ۲ واحد  و کُنْدُشْ(ریشه نوعی گیاه) یک واحد. این دو را آسیاب کند و استفاده نمایند.


    دومین بیماری که نافع است و ابتلاء به آن نوعی درمان است: جوش و دمل 

    • روایت از حضرت رسول ص:  از جوش و دمل(منظور همان جوشی که چرکی بوده وبا فشار خارج می‌شود. مهم جوشی است که داخل آن خونابه و چرک باشد چه سفید چه سیاه)  بدتون نیاید، زیرا این پیشگیری از پیسی(بَرَصْ) است.
    • اگر کسی خود را از جوش درمان کرد مبتلا به پیسی خواهد شد.
    • حدیث: هر گاه ژنی که عامل پیسی است در بدن شروع به حرکت یا جهش کند خداوند جوش را می‌فرستد تا مواد زائدی که در آن ژن وجود دارد توسط آن دمل از بدن خارج شود.
    • حدیث:اگر کسی دید که مبتلا به سرماخوردگی شد و جوش شد خدا را شکر کند.

    بیماری سومی که نافع است و ابتلاء به آن درمان است: ورم ملتهمه یا همان ورم زیر پلک یا ورم پلک

    • حضرت رسول ص:‌ از ورم ملتهمه یا ورم زیر پلک بدتون نیاید زیرا  این پیشگیری از کوری است. 
    • حضرت امیر ع در جنگ خیبر به این نوع بیماری مبتلا شده بود.
    • عامل این ورم ملتهمه هم ویروسی است.


    بیماری چهارم که نافع است و ابتلاء به آن نوعی درمان است: سرفه 

    • حضرت رسول ص: از سرفه بدتون نیاید زیرا آن ایمنی از فلج یا سکته مغزی است.
    • اگر می‌بینید که امروزه سکته مغزی بسیار زیاد شده بخاطر این است که تا مردم مبتلا به سرفه می‌شوند سریع خود را درمان می‌کنند.
    • سرفه زمینه سکته مغزی را برطرف می‌کند.
    • سرفه دونوع دارد: ۱- منشأ قلبی: نباید درمان کرد ۲- منشأ ریوی:  که باید درمان کرد.مثلا شش ملتهب شود
    روایت از حضرت رسول ص: 

    ۴ چیز را بدتان نیاید زیرا اینها درمان چهار چیز دیگر است:

    1-زکام: درمان و ایمنی از جذام است

    2-دمامیل(جوش و دمل): ایمنی و درمان پیسی(برص) است

    3- ورم ملتهمه زیر پلک: ایمنی از کوری است.

    4-سرفه: ایمنی از فلج و سکته مغزی است.



    نکات:

    • تمامی کودکان از دارو کراهت دارند.
    • نکته: بو کردن دارو سنت خوبی است.
    • ژن در همه بدنها وجود دارد اما میکروب در هر بدن وجود ندارد
    • اِرق یعنی ژن یا بیماری های ژنتیکی
    • امروزه هر درمان ژنتیکی که صورت میگیرد با ویروس صورت میگیرد
    • سیاه دانه را نباید بعد از آسیاب کردن نگهداشت زیرا تبدیل به سم خواهد شد(این خط در این جلسه گفته نشده و بنده[بهروز محمدی نسب] در جایی از اینترنت خواندم)
    • نکته: در طب اسلامی به کشیدن دارو در بینی سُعُوطْ می گویند. سعوط یعنی ریختن دارو در بینی.
    • سعوط روشی برای رساندن دارو به مغز یا سینوس‌ها است.
    • بیشتر سردرد و فلج و خونریزی مغز یا پلاکهایی که در مغز بوجود می‌آید توسط سعوط کردن درمان خواهد شد.

    صوت:

    URL

    دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۳:



    عمومیت گناه نسبت به ایجاد بیماری:

    آیا هر گناهی میتواند سبب بیماری شود؟
    حدیث: حضرت رسول ص: هرگام مومن گناهی مرتکب شود خداوند او را به فقر مبتلا میکند و اگر این فقر کفاره گناهش نبود اورا به بیماری مبتلا می‌کند واگر باز هم کفاره گناهش نبود اورا به ظلم و ترس از سلطان یا حاکم مبتلا میکند.
    برداشت از حدیث:
    ۱:برخی کناهان کفاره اش فقر است و برخی کفاره اش بیماری و برخی کفاره اش ظلم سلطان و ترس از سلطان است (به جهت شدت آن گناه) 
    ۲-روایت اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید آنگاه شرورهای شما بر شما مسلط میشوند و آنگاه اگر دعا کنید اجابت نخواهد شد.
    ۳-کفاره گناه تابع مقدار گناه است پس هر گناهی میتواند سبب هرگونه کفاره باشد چون ممکن است آن کوچک را به دفعات انجام دهد و مقدار آن زیاد شده و کفاره اش بشدت سنگین شود
    4-بیماری پاک کننده گناه است.
    روایت: نیست بیماری مگر بخاطر گناه.  یعنی هر گناهی میتواند سبب بیماری شود. تمامی بیماری ها سبب گناه هست.
    روایت: خداوند انسان را خلق کرده و اورا میشناسد و غذاهای مفید را حلال و مضر را حرام کرده است.
    برداشت از روایت: غذا می‌تواند سبب بیماری شود.
    روایت: مضطرب نمیشود رگ یا ژنی (اِرق) و پا با زمین برخورد نمیکند مگر بخاطر گناه
    روایت: سنگ روی انسان نمی‌افتد و خراش چوبی به انسان وارد نمیشود مگر بخاطر گناه
    تبریزیان: غفلت هر آن و لحظه ممکن است صورت بگیرد
    روایت: از گناهان بپرهیزید روزی کم نمیشود و بلایی نازل نمیشود مگر بخاطر گناه حتی خراش و افتادن در گودال و مصیبتی که انسان دچار میشود
    نتیجه گیری: گناه میتواند سبب هر بیماری شود.
    نتیجه گیری ؛ هدف بیماری، پاک کردن گناه است.
    روایت: نیست پرنده ای که شکار میشود مگر بخاطر اینکه تسبیح را ترک کرده است.
    تبریزیان: ممکن است در هر لحظه ای ممکن است اثرات منفی گناهانی که مرتکب شده ایم(و غافل هستیم) به ما نازل شود. باید منتظر پیامدهای گناهان باشیم و از گناهان به درگاه خداوند طلب مغفرت نماییم
    گناهانی وجود دارد که عموم آن را گناه میپندارند: نظیر دروغ و غیبت و تهمت و اسراف و شکنجه حیوانات و ظلم و تخریب طبیعت و خوردن اموال یتیم و گرفتن حق مردم و غیره 
    گناهانی هست که تمامی ادیان آسمانی آن را گناه میندارند: و خوردن شراب و همبستر شدن در حیض و ترک یاد خدا و ذکر خدا 
    گناهانی هست که از ضروریات دین اسلام هست: خوردن گوشت مردار و خوردن خون و خوک
    گناهان واقعی که اختلاف هست: آلوده کردن فضا و آب و تغییر در خلقت خدا ایجاد کردن - کارهای ژنتیکی کردن که مثلا کاری کند که گاو و گوسفند گوشت بخورد و غیره
    تمامی مکروهات سبب نقص در زندگی میشود و مکروه یعنی برای انسان ضرر دارد. ممکن است منجر به بیماری شود
    ترک مستحبات هم ممکن است نتیجتا منجر به بیماری شود.
    روایت: روزه بگیرید تا سالم بمانید: یعنی آدم‌های مریض روزه گرفتن موجب سالم شدن می‌شود اما اگر توانایی روزه گرفتن دارد  و آدم‌های سالم روزه بگیرید تا سالم تر شوید.
    روایت: هم و غم سبب بیماری میشود. اصرار به انجام موضوعی و اگر آن موضوع صورت نگرفت ایشان گرفته و ناراحتی بسیار زیاد دچار میشود.

    سبب مستقیم و غیر مستقیم

    گناه سبب غیر مستقیم برای بیماری هست
    مثلا کسی که با چاقو دستش زخم شده است. در این مثال چاقو سبب مستقیم و گناه سبب غیر مستقیم است.
    چه مکانیزمی است که توسط آن عمل منجر به گناه میشود:
    روایت: نَفسْ چیزی است که در بدن انسان جریان پیدا میکند هم می‌تواند گرم و هم‌میتواند سرد باشد.
     اگر نفس گرم بود:
    مایه‌ی شر میشود
    به چیزی که دارد راضی نمی‌شود،
    احساس راحتی می‌کند
    آدم را می‌کشد
    حالت سبکی پیدا می‌کند
    دلخوش و سرخوش می‌شود درحالی که  این خوشحالی در چهره او نمایان می‌شود
    فجور می‌کند
    می‌کند
    میرقصد
    بذل و بخشش بدون حساب می‌کند
    از حال عادی خارج میشود
    اگر نفس سرد بود:
    غمگین می‌شود(مهموم)
    محزون می‌شود(محزون)
    بی‌حرکت می‌شود(س)
    پژمرده و مأیوس می‌شود
    در ادامه حدیث: این موارد همان عوارضی هست که سبب بیماری میشود و راه بیماری از این موارد هست و این نمیباشد مگر بخاطر گناه و خطا و عوارض موافق با یک نوع غذا یا نوشیدن هست که در یک زمان صورت گرفته است و آن زمان با آن غذا یا نوشیدنی موافق نیست(آن غذا و آن زمان با هم همخوانی نداشته و سنگین است) و آن بخاطر گناه هست که سبب درد و انواع بیماری هست و بینایی و شنوایی و جوارح او و رگ ها و ژن ها و اعضای بدنش سربازان خدا هستند و آماده حمله به خود انسان هست و از هر جزء می‌تواند تورا بیمار کند
    نتیجه گیری:
    گناه شروع سلسله اسباب بروز و پیدایش بیماری است.
    چیزی که سبب مستقیم بیماری میشود خوردن غذای یا نوشیدنی است که در زمان مناسبی نباشد.(زمان بیولوژیکی بدن یا زمان روز)
    عامل مستقیم غذا یا نوشیدنی در غیر وقت و عامل غیر مستقیم خود گناه و نافرمانی خداوند
    گناه سبب میشود که غذای طیب در زمانی خورده شود که بشود خبیث (از حالت گوارا به حالت پلید در آید)
    دگر گونی در ساعت میشود ناموافق بخاطر گناه
    ساعت ناموافق: زمانی که بدن آمادگی پذیرش آن غذا را ندارد
    انسان گاهی مثلا در وقت ظهر بدنش آمادگی پذیرفتن غذا ندارد و نباید بخورد. بدن آمادگی ندارد.
    مثلا نیاز دارد به غذای سنگین برای اینکه فعالیت سنگین دارد و اگر در زمانی که فعالیت سنگین ندارد غذای سنگین بخورد او را در جهت بیمار خواهد کشاند

    آیا گناه سبب بیماری دیگران میشود یا خیر:

    قرآن همه قوم صالح شتر را پی نکرده و تنها به آن راضی بودند بخاطر همان تمامی این قوم عقوبت شدند
    مثلا کسی برود و آب یک منطقه را آلوده کند درنتیجه کاری کرده تا خیلی ها بیماری شوند و بخاطر اینکه سکوت کرده اند و راضی هستند به این کارخانه و موارد مشابه به عقوبت آلودگی آب دچار می‌شوند.
    خداوند به فرزندان بنی اسرائیل می‌فرماید که چرا انبیاء خداوند را کشتید، درحالی که آنها نکشتند و پدرانشان کشتند و این بخاطر آن هست که به کار آنها راضی بودند
    امام علی ع: بیماری کودک بخاطر گناه پدرو مادر مبتلا میشود تا پدر و مادر گناهانش پاک شود

    بیماری های نوظهور(بیماری هایی که در گذشته نبوده و اکنون ظاهر شده)

    روایت: هر وقت مردم گناه تازه ای مرتکب شدند درحالی که در گذشته انجام نمیدادند، خداوند بلایی حادث میکند از بلاهایی که در گذشته نبوده است و جدید حادث میشود
    روایت امام علی ع: داروی خودت در خودت هست اما نمیبینی- بیماری تو از خودت است اما نمیدانی
    تئوری اسلامی این است که بیماری جدید معلول گناه هست. هر نقصی در این عالم بوجود میاید از انسان است.

    صوت: 

    URL

    دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۴:

     اسباب و علل غیر مستقیم بیماری

    1-گناه

    • آیا گناه سبب مرگ می‌شود یا خیر؟ خیلی از بیماری‌ها کشنده است و در نهایت بیمار می‌میرد و این دلیلی است بر سبب مرگ در پی بیماری حاصل از گناه.
    • گناه سبب نزدیک شدن اجل می‌شود و جلو افتادن زمان فوت می‌شود.
    • روایت: کسانی که به سبب گناه می‌میرند بیشتر  اند از آنهایی هستند که با اجل عادی می‌می‌رند. کسانی که به سبب احسان عمر میکنند بیشتر اند از کسانی که به عمر عادی عمر می‌کنند

    بیماری‌های استثنا شده

    • برخی بیماری هستند که این بیماری‌ها به سبب گناه حادث نمی‌شوند
    • روایت: خداوند مومن را به هر بلایی و اورا میمیراند به هر نحو مرگی،‌ اما او را به بی عقلی مبتلا نمی‌کند.
    • نشان آن هم حضرت ایوب است که به خیلی بلایی دچار شد اما به بی عقلی دچار نشد.
    • روایات دیگر داریم که مومن به جذام و پیسی و بیماری های شائنه (دسته بیماری‌هایی که چهره را زشت می‌کند)  مبتلا نمی‌شود.(عدم ابتلا به بیماری بی‌عقلی از همه محکم‌تر است و محال است که مومن دچار بیماری بی‌عقلی شود زیرا با عقل توحید خداوند را می‌تواند بگوید و خداوند این را از او نمی‌گیرد)
    • دلیل آن هم این استکه چون با دستورات اسلام از عوامل این بیماری آشنا هست پس آن را رعایت کرده و  دجار بیماری بیماری پیسی و جذام و موارد شائنه نمی‌شود و اگر به دستورات اسلام گوش نکند(خلاف کند) ممکن است که دچار شود.

    برخی بیماری‌ها که اگر انسان گناه کند به این موارد مبتلا می‌شود

    • روایت: تب سهم هر مومنی از آتش جهنم هست
    • روایت: یک شب تب گناهان یک سال را پاک می‌کند
    • بیشتر گناه با تب برطرف می‌شود
    • روایت: هیچ اضطراب رگی (ارق) حاصل نمی‌شود و ابتلایی به میگرن صورت نمی‌گیرد برای مومن مگر بواسطه گناه
    • گناه سبب سردرد می‌شود
    • کسی که گناه کند ممکن است به همه گناهان مرتکب شود ولی این موارد در روایت‌ها تصریح و تأکید شده است.
    • بیماری گناهان را پاک می‌کند: روایت: مومن به مبتلا به بیماری و خستگی و اذیتی و اندوهی(حزن) و اندوه (هم و غم) مبتلا نمی‌شود مگر بخاطر کفاره گناه او
    • اگر کسی گناه کند موانع بیماری برطرف می‌شود و خداوند شرایط را فراهم می‌کند تا او بیماری شود تا اینکه کفاره گناهش باشد و با این‌گناهان در روز قیامت مواخذه نشود
    • روایت: هرگاه خداوند خیری برای بنده اش بخواهد او را در این دنیا عقوبت می‌کند و هرگاه اراده کند تا شری به بنده‌اش برسد، گناهانش را نگه‌داری میکند تا اینکه روز قیامت برسد تا آنجا عقوبت شود
    • بیمار شدن افراد(پاک شدن گناهان) یک علل غایی دارد و هدفی دارد
    • روایت از حضرت رسول ص: هر بدنی که تذکیه نمی‌شود و زکاتش پرداخت نمی‌شود این ملعون است درهر 40 روز یک بار باید بدن زکات بدهد و اصحاب گفتند یا رسول‌الله  ص زکات بدن چیست؟  فرمود اینکه بدن مبتلا به آفتی شود. زمانی که اصحاب این را شنیدند ترسیدند و رسول خدا این ترس را دید فرمود: این خراشی که در بدنش بوجود می‌یاید و سنگی که به او می‌افتد و  پایی که با زمین برخورد میکند و مبتلا به مختصر بیماری می‌شود و خاری که در دست یا پایش فرو رود و مشابه این را فرموند تا اینکه به  پرش چشم انسان هم اشاره کردند.
    • روایت: بیماری برای مومن پاک کردن  و رحمت است و برای کافر تأدیب و شکنجه و نفرین است و همواره این بیماری همراه مومن است و از او جدا نمی‌شود تا انیکه تمام گناهان اورا پا کند
    • روایت: میگرن و سردرد یک شب کل گناهان را می‌ریزد مگر کبائر
    • گناه علت فاعلی یک بیماری است ولی پاک شدن گناه(کفاره بودن گناه) علت غایی است.
    • وجود گناه سبب بیماری و بیماری علت پاک شدن گناه است.
    • چیزی که سبب بیماری است خود گناه است و چیزی که توسط بیماری پاک می‌شود، خود گناه نیست بلکه اثر گناه است.
    • آیا بیماری برای مومن خوب است یا اینکه بد؟ از روایت‌های زیادی استخراج می‌شود که بیماری برای انسان خوب است زیرا کفاره است و پاک کنند است واین موارد مفید است. پس گناه خیر است
    • روایت: بیماری فقط گناه را پاک می‌کند و ثواب ندارد.
    •  روزی ابوذر مبتلا به بیماری شدید شد و پیش حضرت رسول ص رفت و حضرت رسول به او فرمودند که چگونه صبح کردی و ابوذر گفت که شب را صبح کردم با تب و پیامبر فرموند که صبح کردی در یک تکه از باغ‌های بهشت. درگیر زندگی بودی و خداوند بوسیله این تب گناهانی که در دینت خدشه می‌کند آمرزید و  بشارت باد بر تو ای ابوذر
    • روایت: بیماری برای مومن رحمت و تطهیر و پاک کننده است
    • روایت از رسول خدا ص: برای بیماری چهار خصلت هست: ۱-گناهانش نوشته نمی‌شود ۲-تمام اعمال خیر او و عبادتی که در حال سلامتی انجام میداد هر چند در بیماری انجام ندهد و بخاطر بیماری نتواند انجام دهد برای او نوشته می‌شود ۳-بیماری او میرود سراغ همان عضو از بدن او و گناه آن را از آن عضو خارج می‌کند ۴-اگر بمیرد میمیرد درحالی که گناهانش آمرزیده شده است واگر زنده بماند با گناه آمرزیده شده زنده مانده است
    • روایت: برای بیماری سه منفعت هست: ۱- در بیماری یاد خدا می‌افتد۲-درحال بیماری اگر دعا کنید مستجاب می‌شود ۳- بیماری گناه را از بین می‌برد
    • روایت: مردی سراغ حضرت رسول ص آمد و پیامبر به ایشان گفت تب را می‌شناسی و ایشان گفتند که تب چیست؟ پیامبر  فرمودند: دردی که سر را فرا می‌گیرد و گرمی که در بدن است و آن مرد فرمود که هیچگاه به تب مبتلا نشدم. حضرت پس از رفتن این مرد به اصحاب فرمود کسی که دوست دارد یکی از اهل جهنم را ببیند به این مرد نگاه کند
    • نشانه اهل جهنم بودن است برای کسی که به تب و درد مبتلا نشود
    • روایت: این را دوست ندارم که کسی در دنیا مبتلا به بیماری و دردی نشود
    • امام علی ع: سلامتی خودش دردی و بیماری است.(بعنوان بیماری است چون عاملی برای پاک شدن نمی‌شود)
    • روایت: برای اهل بلا در آخرت درجاتی است که این درجات به وسبله عمل بدست نمی‌آید و این درجه بوسیله بلا بدست می‌آید و این درجات بقدری بزرگ است که شخص در آخرت آرزو می‌کرد که بدنش بوسله بلایا تکه تکه می‌شد
    • روایت: کسی به حقیقت ایمان نمی‌رسد مگر اینکه این سه خصلت را داشته باشد: ۱- مرگ برای او محبوب‌تر است از زندگی ۲- فقر برای او محبوب تر است از غنا ۳-بیماری برای او از سلامتی محبوب تر است
    • وصیت حضرت رسول به امام علی ع: ناله مومن از بیماری تسبیح است و وقتی از بیماری داد میزند این تحلیل(لا اله الا الله گفتن) است و خوابیدن او عبادت است و وقتی بیمار می‌شود و به این سمت و آن سمت می‌خوابد حکم جهاد است در راه خدا
    • روایت: هرگاه خداوند کسی را دوست داشت اور ا مبتلا به بلا می‌کند و دور او همه بلایا می‌گردند
    • روایت: هرگاه خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد تحفه‌ای نظیر میگرن یا تب یا ورم ملتهمه  به او می‌فرستد
    • علی رغم همه روایت‌ها  واینکه چقدر بیماری خوب است اما انسان نباید از خداوند بیماری درخواست کند و باید از خدوند عافیت بخواهد
    • ناله مومن از بیماری تسبیح است و وقتی از بیماری داد میزند این تحلیل(لا اله الا الله گفتن) است و خوابیدن او عبادت است و وقتی بیمار می‌شود و به این سمت و آن سمت می‌خوابد حکم جهاد است در راه خدا است اما عافیت نزد من برتر است
    • رسول خدا ص کسی را دید که از خداوند صبر می‌خواست و پیامبر ص فرمود از خداوند بلا خواستی و صبر با بلا هست و این کار را نکن و از خداوند عافیت بخواه
    • جمع بندی: بیماری خوب است اما انسان نباید از خداوند بیماری را بخواهد و بلکه باید از خداوند عافیت را بخواهد و سلامتی را بخواهد
    • استفاده از موارد روحیه بخش خودش از حقیقت طب است. با موارد روحیه بخش مثلا اینکه گناهان انسان با بیماری پاک می‌شود می‌توانیم امید به بیمار بدهیم و ایشان را در جهت بهبود یاری نماییم
    • حضرت موسی ع از خداوند سوال میکند که دارو از چه کسی است؟ خداوند فرمود از من است و حضرت فرمود که مردم با طبیب چکار میکنند و خداوند فرمود که دل‌هایشان را خوش می‌کنند
    • بیمار وقتی بیمار می‌شود ناراحت و ناخوش و دلخوری پیدا می‌کند و این حالت دلخوری اش را تشدید میکند و این غصه و هم و غم خودش عامل بیماری است و بیماری او را تشدید خواهد کرد و وقتی بیمار را دلخوش میکنیم سبب میشود که انگیزه او بیشتر شود  چه بسا خوشحال هم بشود
    • بیماری نظر خداوند است به بنده و وقتی خداوند کسی را بیمار میکند یعنی اینکه با او کار دارد و ایشان را دوست دارد. یک هدیه ای است برای بنده از سمت خدا

    بیماری کافر چه حکمی دارد

    • روایت: بیماری برای مومن تطهیر و رحمت است و برای کافران تأدیب و لعنت و عذاب و دور کردن از خداست: چرا؟
    • زیرا مومن وقتی می‌فهمد که این بیماری عامل پاک کنندگی دارد به خداوند امیدوار تر می‌شود
    • وقتی کسی بیمار می‌شود به سمت خداوند گرایش بیشتری پیدا خواهد کرد
    • اما: وقتی کافر مریض می‌شود دلیلی برای بیماری نمی‌بیند و تنها بدشانسی را عامل آن می‌داند و این که چرا باید من  مریض شوم،‌ خود عذاب محسوب می‌شود.
    • روایت: بیماری ها برای کافر انتقام است و سبب عذاب آخرت هم می‌شود و این نیست مگر بخاطر گناه و گناه بخاطر شهوت است
    • نوع بیماری مومن و بیمار کافر تفاوت دارد و همچنین بیماری مومن و بیماری کافر اختلاف دارد
    • امام معصوم ع: ما صبح می‌کنیم با بلا و شب می‌کنیم با بلا و اگر بلایی بیاید صبر میکنیم و به این بلاها عادت داریم ولی کافر به خوشی و رفاه و راحتی عادت کرده و بابلا مکدر می‌شود

    صوت:

    URL

    خلاصه جلسه هفدهم:  علل مستقیم بیماری

    • موارد ابتلا و گناه و اجل که در جلسه قبل گفت شد علت اول (بین علت‌ها علل اول) غیر مستقیم ببوده و علل مستقیم نیست باید چیز دیگری (غذا و نوشیدنی و هوا و فضا و ژن و اختلاف طبایع و مواردی )باشد تا علت تحقق بیماری باشد و بدن بواسطه آن بیماری شود
    • گناه موجب می‌شود که ساعت بیولوژیکی بدن به هم بریزد
    • بیشتر صحبت در پزشکی در حول این علل مستقیم است

    اولین علل مستقیم:  زیاد خوردن (اسراف در خوردن)

    • اصل اول طب اسلامی است  وخداوند طب اسلامی را در یک جمله خلاصه کرده است و فرموده است که بخورید و بنوشید و اسراف نکنید و خداوند تمام طب را در این خلاصه کرده است
    • تعریف اسراف:
      • تعریف یک از کلمه اسراف: در لغت آمده که از حد وسط را اسراف گویند. سوال حد وسط چیست؟
      • تعریف دوم: مرزی بین افراط و تفریط است.
      • سوم:راغب در مفردات: از حد و مرز هرکاری که انسان انجام می‌دهد
      • چهارم: اسراف   از حد
      • پنجم: بیش از اندازه نیاز انسان کاری را انجام دهد
      • ششم: اسراف در خوردن: خوردن بیش از اندازه سیر شدن
      • هفتم: اسراف در مقدار معین می‌شود که خروج از حد مقدار وسط را می‌گویند. یعنی اگر کسی غذای کمی بخورد و بمیرد این اسراف نیست
      • هشتم: از مرز حلال به مرز حرام خروج نماید
      • نهم: خارج شدن از مرز مقدار و نوع غذایی که برای بدن فع دارد و به مقداری که به بدن ضرر دارد
    • رسول خدا ص: هر چیزی را که میخواهی بخوری اسراف است و باید در خوردن هم در مقدار و هم در نوع جلوی نفس را بگیری(هر غذایی که دلش بخواهد)
    • امام صادق ع:  درچیزی که مصلح بدن است اسراف نیست. اسراف در این است که تلف و فساد اموال باشد و در عین حال برای بدن هم ضرر داشته باشد(تلف امواد+ضرر بدن)
    • روایت: چیزی که برای بدن صلاحیت داشته باشد اسراف نیست
    • نتیجه چیزی که برای بدن خوب باشد هرچقدر که گران هم باشد اسراف نیست
    • نتیجه: اسراف در این است که از چییزی استفاده نمایی که برای بدن ضرر داشته باشد هرچند ارزان هم باشد
    • در بحث اسراف در موضوع غذا خوردن بیشتر مراد مقدار است
    • رسول خدا ص: خداوند تبارک و تعالی ظرف پرشونده‌ای بدتر از شکم خلق نکرده است(تبریزیان: شکم اگر پر شود ضرر دارد و شر است). وقتی انسان اگر نتواند جلوی خود را بگیرد یک سوم شکم برای غذا قرار دهید و یک سوم را برای نوشیدن قرار دهید و یک سوم را برای نفس کشیدن قرار دهید. نتیجه: پس یک سوم برای نفس باید بگذاریم پس همه شکم نباید پر شود و وقتی شکم پر شد یعنی ضرر
    • روایت مهم: آدمیزاد ظرفی را بدتر از شکم پر نکند. برای آدمیزاد چند لقمه کافی است. همین قدر که کمر خود را راست نماید. اگر نتوانست جلوی خود را بگیرد پس ۱/۳ غذا و ۱/۳ نوشیدنی و ۱/۳ نفس کشیدن قرار بدهد.
    • پس از روایت نتیجه میشود که اگر بیش از یک سوم شکم را پر نماییم می‌شود اسراف
    • احراز یک سوم شکم سخت است و تقریبی است.
    • امام علی ع خطاب به امام حسن ع : آیا به شما 4 مورد بیاموزم چیزی که اگر بدانی از طب مستغنی باشی: امام حسن ع فرمود بلی: امام علی ع فرمودند: ۱- غذا نخور مگر اینکه گرسنه باشی(پای سفره نرو مگر اینکه گرسنه باشی) ۲-دست از غذا برمدار مگ راینکه اشتها داشته باشی(وقتی اشتهایت تمام شد دست از غذا بکش) ۳- غذا را خوب بجو ۴- قبل از خواب به توالت برو
    • باید وقتی اشتها برطرف شد دست از غذا برداریم
    • روایت: غذا بخور غذایی که مناسب بدنت باشد. اگر بدنت مرطوب است غذای خشک بخور و اگر بدنت سرد باشد غذای گرم بخور و اگر بدنت گرم باشد غذای سرد بخور و اگر بدنت متعادل باشد غذای متعادل بخور و اگر غذا به اندازه باشد  بدن از آن غذا استفاده می‌کند و اگر غذا به اندازه نباشد بدن از کل این غذا استفاده نمیکند و هیچ فایده نمی‌بیند (چون معده نمی‌تواند غذا را خوب هضم کند و جذب موفق صورت نمی‌گیرد). کسی که به اندازه غذا بخورد این برای بدن نافع است و آب هم همین طور اگر آب به اندازه بخورد برای او نافع است و اگر زیاد بخورد  برای او ضرر دارد و باید به اندازه آب بنوشد. دست بکش از غذا خوردن وقتی که هنوز مقداری میل و اشتها به غذا داشته باشی که این برای بدنت مفید تر است و عقل بهتر کار میکند و برای بدن هم سبک تر است
    • برای فهم: وقتی انسان میتواند دو سه لقمه بخورد آن را نخورد
    • اسراف خوردن به اندازه سیری است
    • باید از خوردن دست بکشد وقتی که هنوز میل به غذا دارد
    • همه دنیا می‌فهمند که زیاد خوردن برای بدن ضرر دارد و در شرع و روایت‌ها تصریح شده است
    • روایت: معده خانه بیماری است
    • روایت: چه بسا یک غذایی و یک بار خوردنی و اسراف کردن مانع از چند وعده غذا بشود
    • قرآن: بخورید و بنوشید و اسراف نکنید
    • هارون‌رشید طبیب نصرانی داشت که ماهر بود: این طبیب به ابن واقد که یک مورخ یود می‌گوید در قرآن شما خبری از علم طب نیست. باتوجه به اینکه علم دوتاست ۱- علم بدن و علم فقه    . پاسخ میدهد که خداوند تمامی علم پزشکی را در کتاب خود قرار داده استکه  بخورید و بنوشید و اسراف نکنید و پیامبر ما تمامی پزشکی را در یک کلمه گردآوری کرده است و فرمودند: معده خانه بیماری است. این طبیب نصرانی وقتی این را شنید گفت: قرآن و پیامبر شما چیزی دیگری باقی نگذاشته است و همین تمامی علم طب است
    • سه احتمال درست در روایت: معده خانه بیماری است وجود دارد:
      1. معده خانه غذا است و غذا بیماری زا و سبب بیماری است.(پیامبر هر غذایی که میل می‌فرمودند سپس می‌فرمودند: خداوندا برکت بده به این غذا و غذای بهتری به ما بده- تنها در مورد شیر این را نمی‌گفتند و مشابه این را می‌گفتند که موید مفید بودن شیر است). پس معلوم می‌شود که هر غذایی به جز شیر  ممکن است بیماری زا باشد. صرفا اینکه نفع آن کم باشد اینطور نیست زیرا پیامبر دنبال نفع بیشتر نیست و دنبال رفع و دفع ضرر است.
      2. معده مرز بین خارج بدن و داخب بدن است. همراه غذا ویروس و میکروب و قارچ و غذای فاسد و غذای ضرر دار و موارد دیگر هم هست. خود غذا بیماری نیست ولی موارد همراه غذا بیماری‌زا باشد.
      3. بدن انسان در زمان غذا خوردن سعی میکند که غذا را هضم کند و در این زمان قلب شروع می‌کند به پمپاژ کردن خون به سمت معده تا اینکه معده کار هضم را انجام دهد و تمام هم و غم دستگاه‌های بدن متوجه و متأثر از معده می‌شود و از کارهای دیگر و حتی قلب از خود قلب  غافل می‌ماند. سیری زیاد بیماری قلبی می‌آورد.
    • روایت: گرسنگی غذای قلب است.
    • تبریزیان: سیری گرسنگی قلب است
    • زمانی که انسان زیاد می‌خورد قلب آسیب می‌بیند و شش آسیب می‌بیند زیرا قلب قدرت پمپاز خون به معده و شش را ندارد
    • زمانی که معده پر شود مغز کار نمی‌کند و فکر انسان می‌خوابد زیرا:‌ قلب نمی‌تواند خون به مغز پمپاژ کند وکل فعالیتش به معده صرف شود
    • سیری زیاد مریضی می‌آورد
    • هر غذایی بجز شیر ضرر دارد
    • عسل طعام نیست بلکه دارو است و شفاست
    • دلیل اینکه زیاد خوردن موجب بیماری می‌شود:

      • روایت: هیچ ظرفی را انسان بدتر از شکم پر نکند: اولین موضوعی که به ذهن می‌رسد این است که غذا بیماری است
      • روایت: زیاد خوردن مکروه است: کلمه مکروه   به معنی ضرر رساندن است (به عقیده تبریزیان تمام مکروهات ضررهای دنیوی دارند)
      • روایت: خداوند از زیاد خوردن بدش می‌آید(مبغوض است). خداوند از چیزی که برای انسان سود داشته باشد بدش نمی‌آید
      • روایت: نیست  چیزی  مغبوض تر از شکم پر برای خداوند
      • روایت: فاسد شدن بدن (بیماری و ضرر و کاستی و نقص) از زیاد خوردن است
      • روایت: همانا بدن طغیان می‌کند بخاطریک وعده غذا. ظغیان بدن به معنی نافرمانی است و وظایف خودرا به خوبی انجام ندادن است.
      • روایت: شکم طغیان می‌کند
      • روایت: زیاد خوردن و زیاد خوابیدن نفس را فاسد می‌کند و برای انسان مضرت همراه می‌آورد
      • رسول خدا ص: مبادا شکم را پر کنید زیرا این سبب فساد بدن و بیماری  و سبب کسل شدن بدن از عبادت است
      • روایت: کسی که زیاد می‌خورد بدنش بیمار می‌شود و قلبش قاسی و سنگدل می‌شود
      • روایت: کم است کسی که زیاد بخورد و بیمار نشود
      • روایت: کسی که غذایش زیاد باشد سلامتی او کمتر است و خرجش زیاد می‌شود(هزینه غذا - پس از بیماری هزینه طبیب - هزینه تن پروری و با تاکسی سفر کردن و پیاده نرفتن)
      • روایت: کسی که زیاد می‌خورد  سلامتی اش کمتر است روزهای بیماری او بیشتر و روز‌های سلامتی او کمتر است و کمتر سالم می‌ماند
      • روایت: سلامتی و زیاد خوردن با هم جمع نمی‌شوند
      • روایت: هر بیماری(تمام بیماری‌ها) از پرخوری است.به جز تب که می است و از بیرون وارد می‌شود
      • روایت: سلامتی نیست با غذا خوردن(نفی کردن سلامتی با غذا خوردن)-این یعنی تمامی بیماری‌ها از پرخوری است(شاید تب هم از پرخوری باشد زیرا زمینه با پرخوری ایجاد می‌شود تا میکروب راحت وارد بدن بشود)
      • روایت: کسی که غذایش کم باشد بدنش سالم است. قلبش صاف میشود
      • روایت: اگر مردم در غذاخوردن زیاده روی نکنند بدن‌هایشان معتدل می‌ماند
      • روایت: گرسنگی غذا است. غذای روح و غذای قلب است.
      • قلب زمانی به خود می‌رسد و خود را تقویت می‌کند که معده گرسنه است و نیاز به پمپاژ خون به معده را نداشته باشد
      • روایت: گرسنگی سلامتی بدن است
      • روایت: کم خوردن جلوی زیادی از بیماری‌‌های بدن را می‌گیرد
      • نتیجه: گرسنگی و کم خوردن مانع بیماری است. زیاد خوردن میشود عدم مانع است برای بیماری
      • روایت: کمی غذاخوردن برای نفس و نگهداشتن نفس بهتر است و سبب تداوم و استمرار سلامتی است
      • روایت: گرسنگی و بیماری جمع نمی‌شوند. اگر گرسنه (استمرار) بشوی . بیمار نمی‌شوی
      • نتیجه گیری از روایت معصوم: گرسنگی و کم خوردن درمان است(زیرا امام فرمودند: گرسنگی و بیماری جمع نمی‌شوند)
      • یکی از راه‌های درمان گرسنگی و کم خوردن است
      • امام علی ع: همیشه سیر بودن سبب انواع بیماری‌هاست(فشار خون و تری‌گلیسیرین و سرطان و غیره)
      • روایت: مبادا شکم را پر کنید زیرا کسی که همیشه سیر باشد، بیماری‌هایش زیاد می‌شود و خواب‌هایش آشفته می‌شود
      • روایت: مبادا بطور مداوم سیر باشید. زیرا  ژن بیماری‌ها در بدن وجود دارد  و این سیری سبب تحریک بیماری‌ها و تهییج بیماری‌ها می‌شود و سبب برانگیختن معلولیت‌ها ست

      صوت:

      URL

      خلاصه جلسه شانزدهم: علت غیر تحقق غیرمستقیم بیماری:۱-ابتلا به جهت منزلت(پیش‌تر گفته شده) ۲- گناه ۳-اجل

      • شاید بشود بیماری را براساس این سه علت به سه دسته تقیسم کرد:۱-بیماری ابتلا ۲-بیماری گناه ۳-بیماری اجل
      • به بیماری اجل بیماری سام میگویند. 
      • بیماری ها از نظر جنس به دوسته تقسیم می‌کنند: ۱- سام(درمان و دارور در آن موثر  نیست و منجر به مرگ می‌شود)    ۲- بیماری غیر سام(درمان و دارور در آن موثر  است و منجر به مرگ نمی‌شود)
      • در بیماری سام و غیر سام هردو یکی است ولی حقیقت بیماری متفاوت است. در هردو ممکن است فرد مبتلا به بیماری اسهال شوند ولی در بیماری سام درمان و دارو  اثر نمیکند و  در بیماری غیر سام درمان موثر است و دارو اثر میکند
      • ثاثیر دارو معلول علل و اسباب است. دارو علت درمان و شفا است.در بیماری غیر اجل(غیر سام) بین دارو و بیماری سنخیت وجود دارد برای همین شفا صورت می‌یابد ولی در بیماری سام بین دارو و بیماری سنخیت وجود ندارد و دارو اثر نمیکند
      • دو نوع بیماری داریم:۱-دارو در آن موثر است  ۲- دارو در آن موثر نیست و تاره حال بیمار بدتر می‌شود
      • روایت: برای هر بیماری دارویی هست به جز بیماری سام(بیماری مرگ)
      • امام علی ع: کسی که ۲۱ دانه مویز قرمز  بصورت ناشتا بخورد مریض نمی‌شود مگر به بیماری مرگ
      • این که مراد از کلمه سام کلمه مرگ حاصل بشود بنظر بعید است.
      • رسول خدا ص: در سیاه دانه درمانی است از هر درد بجر سام
      • روایت: بیماری اسباب و علل متنوعی دارد بیماری ابتلا و بیماری عقوبت گناه و بیماری‌ای که فنا و مرگ بر اساس آن قرار داده شده است
      • رسول خدا ص: هیچ بنده‌ای این دعا را برای بیماری نمی‌خواند مگر اینکه خداوند او را خوب کند مگر اینکه مقدر شده باشد که با آن بیماری از دنیا برود: أسألُ اللهَ العظیمَ ربَّ العرشِ العظیمِ أَنْ یَشفیَکَ» (۷ مرتبه).
      • تمام طبیبان و دکترها که ادعا می‌کنند که فلان شخص را از مرگ نجات دادند این باطل است زیر اگر بیماری از نوع سام می‌بود هیج کاری نمی‌توانستند بکنند
      • اگر بیماری از نوع سام نباشد خود به خود منجر به مرگ نخواهد شد
      • آیا کلمه سام به معنی خود مرگ است یا اینکه بیماری مرگ است؟ به معنی بیماری مرگ است(سام یعنی مرگ بطور دقیق‌تر بیماری که مرگ در آن حتمی شده باشد)
      • در کتب لغت سام را مرگ معنی کرده‌اند.
      • برداشت می‌شود که کلمه سام کلمه عربی نیست
      • اصحاب از رسول پرسید که سام چیست؟ رسول ص فرمودن که الموت
      • برای هر بیماری دارویی هست الا بیماری مرگ است
      • روایت: کسی که به یک بیماری یا علتی مبتلا شود خود را با تربت امام حسین ع درمان نماید خداوند از آن بیماری او را درمان می‌کند مگر اینکه بیماری سام باشد.
      • رسول خدا ص: بیماری سام را من شفا نمی‌دهم.(مراد از سام بیماری مرگ است وگرنه اگر مراد خود مرگ بود که باید رسول خدا ص می‌فرموند: من مرده را زنده نمی‌کنم و کلمه شفا برای مرده معنی ندارد)
      • یک بیماری داریم که اسم آن سام است و دارو و درمان در آن واقع نمیشود
      • از روایت ها برداشت میشود که این بیماری سام حادث است و از زمان حضرت آدم نبوده و بعدا بوجود آمده است و اخبار آمده این گونه است که مردم در زمان حضرت ابراهیم بدون سبب می‌افتادند و بدون سبب می‌مردند
      • روایت: مردم اینه بودند که سالم و بدون علت می‌مردند(در زمان حضرت ابراهیم ع) و حضرت ابراهیم ع به خداوند دعا کرد که برای مرگ علتی و سببی قرار بده و به وسلیه این سبب مرده هم پاداشی ببرد و تسلیتی باشد برای نزدیکان و بستگان تا اینکه آمادگی داشته باشند و خداوند موم را نازل کرد که آن همان سام است و بعد از آن انواع بیماری‌های سام نازل شد.
      • حضرت نوح شدیدا بیمار بود و طوریکه شب میگفت تا صبح زنده نمی‌مانم و صبح میگفت تا شب زنده نمی‌مانم
      • بیماری سام این طور نیست که عام باشد و استثنا ندارد و این است که فقط با دعا می‌توان آن را دفع کرد
      • حضرت رسول ص : سیاه‌دانه شفا برای هر دردی است مگر سام و ایشان به مخاطب رو کرده و فرمودن که آیا به شما چیزی نشان بدهم که از هیچ چیز مستثنا نیست، مخاطب گفت بلی و حضرت رسول ص فرمود دعا چراکه قضا و قدر را برمی‌گرداند هرچقدر هم که محکم شده باشد
      • در بیماری سام اینطور نیست که هیچ چیزی در آن موثر نباشد و دعا در آن اثر دارد
      •  

       

      طب اسلامی آقای تبریزیان جلسه

      نوزدهم

      خلاصه جلسه نوزدهم: 

       

      بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صل علی محمد و آل الطاهرین و لعنت داعمه علی اعدائهم اجمعین من الآن  الی قیام یوم دین

       

      دومین اسباب و علل مستقیم بیماری نوشیدن زیاد است(اسراف در نوشیدن)

      • ماده یعنی اصل واساس
      • اسراف در نوشیدن  و زیاد آب خوردن که یکی از اسباب و علل بیماری است
      • زیاد آب خوردن بیماری زا و سبب بیماری و اصل هر بیماری است
      • بهتر است که آب را به تلذذ خورده بشود و نه اینکه آب زیاد یکباره خورده شود
      • روایت: کم آب نوشیدن سبب سلامتی و زیاد آب نوشیدن سبب بیماری است
      • روایت: نوشیدن آب سرد لذت بیشتری دارد
      • روایت: هرکس آب را با لذت در این دنیا بخورد و خداوند در بهشت نوشیدنی های بهشتی به او میدهد تا با آنها لذت ببرد-منظور ریز ریز آب بخورد و یک دفعه نخورد و با دقت و توجه آب بخورد
      • نکته: عجله در نوشیدن آب نکنید و آب را در دفعات متعدد با تلذذ میل نمایید
      • روایت: خداوند از نعمت ها در روز قیامت میپرسد و از غذا نمیپرسد و از آب میپرسد
      • به آب  نوشیدن آب باید اهمیت داد و ریز ریز خوردن و با توجه  خورد باید اهمیت داد
      • چه مقدار باید آب خورد؟
      • روایت رسول خدا ص: خداوند ظرفی بدتر از شکم که پر شونده است در صورتی که پر شود خلق نکرده است و اگر ناچار بودید یک سوم شکم را برای غذا ویک سوم برای نوشیدن و یک سوم برای نفس است
      • روایت حضرت رسول ص: آدمیزاد ظرفی بدتر از شکم را پر نمیکند و برای انسان چند لقمه که کمرش را راست کند کافی است واگر چاره ای نباشد و باید آب بخورد اینطور است که ۱/۳ آب ۱/۳ باری غذا ۱/۳ برای نفس
      • نکته: مقدار مطلوب خیلی کمتر از یک سوم است و گرنه یک سوم برای موقع ناچاری است
      • نکته: ما نمیتوانیم یک سوم را دقیقا بدانیم و بفهمیم-پس انسان باید آب وغذا را رهاکند وقتی که هنوز اندک میلی به خوردن آب یا غذا داشته باشد
      • نکته: زیاد آب خوردن مکروه است و سبب بیماری است و اصل هر بیماری است و سبب طولانی شدن هر بیماری است

      مواردی است که خوردن آب استثنا شده است:

      • نکته: خودرن آب بعد از غذا مستحب است البته درصورتی که آن غذا چرب نباشد یا گوشت نباشد زیاد آب خوردن مستحب است زیرا غذا را در معده میچرخاند و سبب هضم بهتر است
      • اگر آب نخورد ممکن است به بیماری زخم معده بشود 
      • روایت از امام رضا ع: مشکلی نیست وضرری ندارد زیاد آب خوردن بعد از غذا و در غیر این مورد زیاد آب نخور سپس امام فرمود اگر کسی به انداز حتی کف دودست غذا بخورد و بعد از آن آب نخورد ممکن است معده او پاره شود
      • روایت: ضرری نیست در زیاد خوردن آب بعد از غذا- حتی میتواند زیاد بخورد  و هم میتواند کم آب بخورد
      • نکته: اگر غذا گوشت و چرب نباشد اشکال ندارد آب بلافاصله خورده شود
      • نکته: اگر غذا چرب یا گوشت باشد بلافاصله نباید آب خورد و باید آب خوردن را به تاخیر بیاندازد
      • روایت: اگر پیامبر گوشت میخوردند در آب خوردن عجله نمیکردند
      • نکته: اگر بعد از گوشت و چرب آب بخوری موجب دفع می شود
      • روایت: نیست کسی که چربی بخورد و آب نخورد مگر اینکه این غذا برای او مفید است و بدن نفع میبرد
      • روایت:  نوشیدن آب بعد از غذای چرب سبب هیجان و تحریک و تشدید بیماریست
      • بعد از غذای چرب نباید آب خورد
      • نکته: موید یعنی تایید کننده
      • روایت: نیست کسی که از این چربی بخورد و بعد از آن آب نخورد مگر اینکه این غذا برای بدن او مفید واقع شده و جذب بدن او میشود
      • خوردن آب در هنگام غذا به هیچ وجه مفید نیست و بلکه ضرر هم دارد
      • دومین استثنا:  آب درمانی است
      • تئوری اسلامی آب درمانی را قبول میکند
      • شخصی از اصحاب امام صادق ع: کسی از امام میپرسد که من مبتلا به درد هستم و برای تسکین این درد مویز میخورم و امام فرمود : چرا با مویز درمان میکنید و چرا با  آب درمانی نمیکنی - آب چیزی است که خداوند هر
      • موجود زنده ای را از آب خلق کرده است
      • مراد زیاد آب خوردن است  وگرنه همه آب میخورند و آن شخص هم آب میخوره و امام میدانسته که ایشان آب میخورده است
      • آب درمانی برای درمان بیماری پذیرفته است
      • نتیجه: زیاد آب نخورید مگر بعد از غذا و برای درمان بیماری با آب
      •  

      نحوه آب خوردن مهم است

      • از مجموع روایات برداشت میشود که نوشیدن آب به شکل عب نهی شده است و معنی این عب: نمکیدن و ریختن آب در حلق
      • نکته: کبوتران عب میکنند و آب را به روش عب مینوشند
      • نکته: عب درمقابل مکیدن است
      • روایت از رسول خدا ص: اگر آب بخورید آن را با مکیدن بخورید و به صورت عب ننوشید 
      • روایت از رسول خدا ص: آب را بمکید و با عب ننوشید و نوشیدن با عب سبب بیماری کباد یا همان بیماری کبد است -تبریزیان میگوید: بیماری کبد اعم از یرقان و غیره  از نحوه بد آب نوشیدن است
      • روایت: از روش عب آب خوردن بیماری کباد بوجود میآید
      • روایت: رسول خدا ص در اول آب خوردن بسم الله میگفتند و آب را میمکیدند و عب نمینوشیدن  و میفرمایند که موجب بیماری کباد میشود 
      • روایتها ازخوردن آب با یک نفس نهی شده است و مکروه است
      • و این نوع نوشیدن آب به نوشیدن شتران تشبیه شده است 
      • حیم  به معنی شتران تشنه است و به نوشیدن آب به شکل شتر که یک دفعه کلی آب مینوشد را میگویند شتر همه آب خود را با یک نفس میخورد
      • اهل جهنم هم ازحمیم به شکل هیم آب میخورند
      • روایت: آب را در یک نفس نخورید و با سه نفس بخورید

      خلاصه قسمت 25

      ادامه سبب پنجم مستقیم بیمار شدن: شیطان

      • مراد از شیطان میکروب و ویروس و مشابه آن است.

      آیا شیطان جسم است ویا جسم نیست؟ برخلاف تصور همگان شیطان جسم است.

      • دسته اول:شیطان غذا می‌خورد
        • روایت از رسول خدا ص: هرگاه مرد وارد خانه خود شود و اسم خدا برزبان جاری کند و زمان خوردن غذا هم همینطور، شیطان به یاران و سربازان خود می‌گوید اینجا جای خواب و غذا ندارید و برعکس زمانی که وارد خانه شود و اسم خدا برزبان جاری نکند، شیطان می‌گوید اینجا محل خواب شما است و وقت غذا خوردن اگر نام خدا را برزبان جاری نکرد شیطان می‌گوید هم جای خواب دارید و هم غذا
        • روایت: زمانی که غذا می‌خورید بسم الله بگویید و اگر عبد بسم الله بگوید شیطان همراه او غذا نمی‌خورد و اگر بسم الله نگوید شیطان هم‌غذا خواهد شد. اگر غذا را بدون بسم‌الله خورد و در آخر بسم‌الله گفت شیطان غذایی که خورده را را استفراغ می‌کند (قی می‌کند)
        • روایت رسول خدا ص: هرگاه سفره پهن می‌شود ۴۰۰۰ ملک دور این سفره را می‌گیرند و هنگامی که بنده خدا بسم‌الله بگوید ملائکه به آنها می‌گوید این طعام مبارک‌تان باشد و این ملائکه به شیطان می‌گویند که ای فاسق خارج شو که راهی نداری و اگر اهل سفره بسم‌الله نگویند ملائکه به شیطان می‌گویند که از این غذا بخور
        • روایت: برای پیامبر غذای شدیدا گرم آوردند و ایشان فرمود خداوند به ما غذای آتش نمی‌دهد و غذای گرم برکت ندارد و شیطان هم در این غذا سهم دارد و بگذارید غذا سرد شود
        • نکته: آیا چیزی هست جز جسم که غذا بخورد؟ غذا خوردن شیطان دلیل بر جسمیت است.
        • نکته: وقتی روایت می‌گوید استفراغ می‌کند این را نشان میدهد که بدن دارد که غذا در آن ذخیره می‌شود
        • روایت: ابلیس گفت: نیست کسی از خلق‌تو مگر اینکه برای او روزی و زندگی قرار دادی، پس روزی من چیست و خداوند فرمود غذایی که اسم من بر آن جاری نشود می‌توانی از آن بخوری.
        • نکته: پس جسم دارد و ماده غذایی انسانی میخورد و استفراغ میکند و شکم دارد.پس باید خودش هم جسم باشد
        • روایت: شیطان آب دهان را در ظرف  می‌اندازد و هرآنچه بخواهد را می‌گیرد
        • روایت: ظروف غذا را بدون درب و درپوش نگذارید. زیرا اگر درب غذا را نپوشانید شیطان آب دهان خود را در آن می‌ریزد هر چه بخواهد می‌خورد
        • روایت از حضرت رسول ص: با دست راست غذا بخور زیرا شیطان با دست چپ غذا می‌خورد
        • اگر چیزی مانند روح باشد دست داشتن معنا ندارد و راست و چپ معنا ندارد
        • روایت از حضرت رسول ص: شیطان با دو انگشت و یک انگشت غذا می‌خورد با دو انگشت غذا خوردن برای شیطان است»
        • با یک انگشت غذا خوردن نوع خوردن شیطان است و با دو انگشت غذا خوردن این نوع غذا خوردن جوابره(متجبر‌ها) است و با سه انگشت نوع غذا خوردن انبیاست
        • شیطان انگشت دارد و غذا می‌خورد پس باید جسم باشد
        • شیطان غذای روی زمین افتاده را می‌خورد. روایت:شیطان بر هر کاری وارد میشود و اگرغذا روی زمین بیافتد شیطان آن را می‌خورد»
        • شیطان لباس‌‌هایی که تا نمی‌شود را می‌پوشد.
        • روایت از رسول خدا ص: لباس‌‌هایتان را تا کنید و اگر شیطان لباس تا شده ببیند نمی‌پوشد و درصورتی که  او را پخش و تا نشده ببیند آن را می‌پوشد»
        • روایت: لباس‌‌هایتان را در شب تا کنید و اگر این لباس‌ها پخش و پهن و تانشده باشد شیطان آن لباس‌‌ها را می‌پوشد
        • روایت: کسی که دست و صورتش را میشورد و اگر بسم‌الله نگوید شیطان با آن شستشو مشارکت می‌کند و اگر بخورد و  بنوشد و بپوشد و هر کاری که می‌کند سزاوار است که بسم‌الله بگوید و اگر این کار را نکند شیطان در این کارها با او مشارکت می‌کند»
        • روایت: جایی که ناخن‌ها را میچینند محل خوابیدن شیطان است و سبب فراموشی در انسان می‌شود»
        • روایت: مخفی ترین و پوشیده ترین جایی که شیطان در آن مخفی می‌شود زیر ناخن‌ها است»
        • چه چیزی زیر ناخن است: خب همان میکروب و ویروس است. آیا شیطانی که انسان را وسوسه می‌کند زیر ناخن است؟ خیر همان میکروب و ویروس است
        • روایت از حضرت رسول ص: سیبیل را رها نکنید و موهای زیر بغل و کنار آلت زیرا این موارد پناه‌گاه شیطان است و بوسیله این مکان‌ها پنهان می‌شود». پس شیطان موجودی ریز است
        • حضرت رسول ص: پارچه‌ای که چرب است و گوشت در آن قرار دارد را درخانه نگذارید زیرا محل زیست و غذا خوردن شیطان است»
        • روایت: دست و دهان بچه‌ها را از باقیمانده غذا بشویید زیرا شیطان این باقیمانده و چربی بو میکند و موجب میشود که در خواب ترس و فزع کند»
        • روایت: آشغال‌هایی که با جارو جمع می‌شود را در خانه نگه‌ندارید زیرا محل نشست شیطان است و زرنگی نکنید و خاک‌ها را در پشت درب قرار بدهید زیرا محل تجمع شیطان است»
        • روایت: ازمحل ترک لیوان آب نخورید زیرا در آن محل جمع می‌شود»
        • روایت: از دسته لیوان ننوشید و از محل شکستگی لیوان ننوشید زیرا این محل تجمع شیطان است»
        • آهن زینت شیطان است
        • روایت: خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیطان قرار داده است»
        • روایت از رسول خدا ص: سرخی و قرمزی زینت شیطان است و شیطان  قرمزی و سرخی را دوست دارد»
        • روایت: عمامه‌ای که تحت‌الحنک  نداشته باشد عمامه ابلیس است»
        • روایت: عمامه شیطان است عمامه‌ای که آن عمامه را بپوشد و تحت الحنک را زیر گردن نیاندازد»
        • روایت رسول خدا ص: تار عنکبوت خانه شیطان است»
        • روایت: درب‌هارا ببندید و ظرف‌هارا بپوشانید و سر مشک را ببیندید و شیطان این قدرت را ندارد که درپوش را بازنماید»
        • روایت: ابلیس نزد تمامی پیامبران می‌آمد(از زمان حضرت آدم تا زمان حضرت عیسی ع) و با آنها صحبت می‌کند و از آنها سوال می‌کند و شیطان به هیچ پیامبری به اندازه حضرت یحیی ع مانوس نبود(زیرا حضرت یحیی گوشه گیر بوده)»
        • روزی حضرت یحیی به شیطان گفت ای اَبا مُرّه»  دوست دارم این وسایلی که دل‌های انسان‌هارا بوسیله آن شکار میکنی را به من نشان دهی: شیطان از یک پنجره کوچک آمد (بهروز: در هوا معلق است و بصورتی که دود در هوا محو می‌شود او هم در هوا پخش است) و حضرت یحیی ع شیطان را دید و صورت او صورت میمون است و بدنش بدن خوک است و چشمانش به طول باز می‌شود و دهانش هم طولی باز می‌شود و  یک تکه استخوان است و دندان ندارد و چانه و محاسن هم ندارد و ۴ تا دست دارد و دو دست درسینه و دو دست در کتف او و اون قسمت عقب پای او در جلوی پای او است و انگشتان او به پشت است و یک قبا پوشیده و یک کمربند بسته است و این کمربند نخ‌هایی داشت و این نخ‌ها از آن آویزان بود و به رنگ‌های متفاوت و در دست او یک زنگ بزرگ بود و روی سر او کلاه خود است و روی آن کلاه خود یک تکه آهن است که آویزان است و شبیه چنگال است.
        • روایت از حضرت رسول ص: نیست مولودی که متولد می‌شود مگر اینکه شیطان با انگشت خود اورا فشار میدهد و به همین بچه با گریه بدنیا می‌آید به جز این دو نفر که حضرت مریم و حضرت عیسی ع باشد»
        • نکته: کسی که فشار وارد می‌کند باید ماده باشد
        • روایت داریم که اگر  برای نماز شب بیدار نشود و نماز شب نخواد شیطان درگوش او ادرار می‌کند
        • روایت: نیست بنده‌ای که اورا ملائکه در شب دوبار  (یکبار ویا دوبار) میکنند،‌اگر برای نماز بیدار شد که بهتر وگرنه شیطان در گوش او ادرار می‌کند-آیا نمی‌بینید که نماز شب نخوانده در طول روز کسل و سنگین است».
        • مگر می‌شود چیزی که ادرار نماید و ماده نباشد
        • روایت: باقی نمی‌ماند در صورت ابلیس تکه گوشتی مگر اینکه آن تکه تکه شود تا اینکه روح شیطان استغاثه می‌کند بخاطر آن دردی که احساس می‌کند»
        • روایت می‌فرماید که شیطان از آب بدش می‌آید
        • روایت: اهل کتاب تورات و انجیل می‌گویند: زمان طوفان حضرت نوح او در فضا ست داشت و در آنجا ماند و پرواز می‌کند مابین زمین و آسمان و آن قوتی استکه خداوند به او عطا کرده است و سربازانش روی آب شناور ماندند»
        • روایت:‌حضرت جبرئیل یک فوتی کرد و شیطان طرد شد و در حبشه افتاد»
        • روایت: برای نماز صبح خارج شدم و با یک شیطان در محله سَدّه ملاقات کردم و برای من مزاحمت ایجاد کرد تا اینکه موهای اورا احساس می‌کردم و اورا گرفتم و اورا خفه کردم و سردی زبانش را روی بدنم احساس کردم و اگر نه اینکه سلیمان دعا کرده است که خداوند قدرتی همانند او به کسی ندهد وگرنه خواهید دید که او در آن محل افتاده است و جنازه او آنجاست»
        • روایت: سلیمان ع فرمود: ملکی به من عطا کن که برای هیچکس این ملک عطا نکنی و همان جیزی که دعا کرده به او عطا شده و کسی بعد از حضرت سلیمان قدرت داده نشده که بر شیطان مسلط(به معنی خاصی که بر سلیمان داده شده) شوند تا اینکه حضرت رسول ص آن شیطان را خفه کرده و اگر دعای حضرت سلیمان نبود من به شما نشان می‌دادم»
        • نکته: شیطان در حمام هم ست دارد
        • نکته: شیطان قلب دارد و سر و دهان و لمس دارد و دما دارد و پیامبر سردی زبان اورا احساس کرده است و از آب فرار می‌کند
        • نکته: حتی اگر بگوییم که شیطان این ظواهر را ندارد و تنها آتش است. باز ماده بودن شیطان را نفی نکرده‌ایم زیرا آتش هم ماده است.

       


      خلاصه جلسه 22 و 23 و 24

      علت چهارم مستقیم ابتلا به بیماری : سرایت بیماری از یک شخص به شخص دیگر

      • در روایت‌های اسلام مسئله طَیِّرِه نهی شده است:
        • یعنی اگر کسی صبح هنگام خروج از خانه با یک پرنده زیبا مواجه بشود،بگوید خوش یُمنی آمده و برعکس اگر مثلا با پرنده نحس(در خیال آنها کلاغ) مواجه شود از کار برگشته و به خانه بازگردد که اینکار در جاهلیت مرسوم بوده
      • مسئله حام نهی شده است.
        • حام به معنی روح کشته شده با ظلم است که گفته می‌شد این روح می‌رود و می‌آید تا انتقام خونش را بگیرد
      • روایت: اگر شنیدید در شهری طاعون هست در آن وارد نشوید
      • در کتاب کافی از شیخ کلینی: سرایت وجود دارد
      • به کسانیکه دچار بلایی شده اند خیلی نگاه نکنید
      • کسی که غسل کند در آبی که کسان دیگر در آن غسل کرده است اگر دچار جذام شد کسی را سرزنش نکند
      • روایت: از جذامی فرار کنید همانند فرار از شیر جنگل
      • روایت: بیمار را بر غیر بیمار وارد ننمایید
      • زمین: وارد زمینی که وبا دارد وارد نشوید
      • روایت: طاعون رزق شیطان است و عذابی است که بر بنی اسرائیل وارد شده است
      • روایت: وقتی وارد شهری شدید پیاز آن شهر را بخورید تا بیماری آن بر شما وارد نشود
      • نکته: هوا و زمین وآب سبب ابتلا به بیماری خواهد شد
      • امروزه ثابت شده(توسط میکروسکوپ) چیزی بنام ویروس وجود دارد که از بدن بیمار به بدن سالم منتقل می‌شود و سبب بیماری می‌شود. این موضوع در روایت‌ تحت عنوان شیطان آورده شده است
      • روایت: زیاد به انسان جذامی نگاه نکنید و درصورتی که با جذامی صحبت می‌کنید حداقل دومتر فاصله داشته باشید
      • امروزه در پزشکی حدفاصل را دو متر می‌دانند
      • اگر گناه کنیم بدن ضعیف می‌شود و موجب بیمار شدن توسط سرایت فراهم می‌شود
      • اگر انسان گناه نکند مانند پیامبر توسط سرایت بیمار نمی‌شود
      • انسان خودش با گناه کاری می‌کند که زمینه و موجبات بیماری (توسط سرایت و دیگر موارد) برای او فراهم شود.
      • نکته: موضوع سرایت وجود دارد  اما علت تامه نیست بلکه نیاز به متمم و زمینه سرایت دارد. گناه مهمترین عامل برای زمینه و متمم سرایت است.
      • روایت: میتوانید از وبا فرار نمایید

      علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      • شیطان همان میکروب و ویروس است.
      • شیطان دشمن انسان است که عداوت و وسوسه می‌کند و موارد دیگر
      • امروزه کسی در دنیا نمی‌گوید که شیطان(ابلیس) او را بیمار کرده است زیرا او هزاران سال تجربه کسب کرده تا این مسئله پوشیده بماند و نتیجه این شود که مردم بجای برگشتن به خدا و دوری از علل اصلی ،به سمت داروهای شیمیایی بروند که آن هم مطلوب ابلیس است
      • با گذشت مقدار زمان کمی از مصرف دارو،  میکروب دربرابر دارو مقاوم می‌شود
      • در دنیا اعلام شده که به طب بومی خود رجوع نمایید زیرا میکروب در برابر داروهای شیمیایی امروزی قوی و مقاوم شده است
      • حقیقت شیطان:
        • ابلیس از آتش خلق شده است، (وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ-سوره حجر آیه 27) -آتشی که دود ندارد
        • سم یعنی زهر که سموم یعنی زهرها
        • شیطان از جن است(قرآن)
        • پدر اصلی جن کسی بنام جان است. جان از آتشی که دود ندارد (اسید) خلق شده است
        • ابلیس پدر شیطان‌ها است
      • نکته‌ها:
        • ویروس و میکروب از سربازان ابلیس هستند
        • روایت: سربازان ابلیس و فرزندان او از شیاطین است
        • ابلیس توانسته است که آدم و حوا را در بهشت گمراه نماید
        • آدم و حوا و شیطان و مار از بهشت اخراج شد
        • مار خودش وسیله ابلیس بوده است. مار به تنهایی نمی‌توانست وارد بهشت بشود
        • مار زیباترین پرندگان بهشت بوده است و بال داشته و ابلیس از دهان مار با حوا صحبت کرده و اورا گمراه کرده و به همین خاطر دهان مار زخم پیدا کرده
        • خداوند در قرآن فرمودند: هبوط کنید همه‌تان
        • خداوند: به این زمین هبوط کنید در حالی که برای همدیگر دشمن هستید.
        • دشمن کسی است که خواهان مرگ یا آسیب طرف دیگر می‌باشد
        • دشمن بیشتر با جون طرف کار دارد
        • انسان و مار دشمن جانی هستند
        • انسان و شیطان هم دشمن هستند و هدف او این است که همدیگر را نابود کنند
        • بهشت حضرت آدم، فردوس و خلد نبوده (هرکی  به فردوس وارد شود از آن خارج نمی‌شود)
        • بهشت حضرت آدم شاید در همین دنیا بوده اما در کره و سیاره دیگر که با وسیله باید جابجا شوند
        • روایت: زمانیکه خداوند به حضرت آدم ع امر کرد که به زمین نازل شودند، ابلیس هم به این زمین آمد که زن(جفت) نداشت و مار هم به زمین آمد در حالی که شوهر نداشت.(نکته: ابلیس جنس نر و مار جنس ماده بوده) وابلیس تولد مثل و امور جنسی اش با خود و ذریه و فرزندان او از خودش است و ذریه آدم از زن او یعنی حوا بوده و خداوند به حضرت آدم و حوا خبر داد که مار و شیطان دشمن شماست.
        • خداوند به سبب عبادت‌های شیطان به او مزد داد که یکی از آن موارد ماندن تا روز معلوم باشد و دیگری تولد دو فرزند به ازای تولد هر فرزند انسان
        • همیشه فرزندان ابلیس دوتا دوتا متولد می‌شود و یکی یکی نیست
        • ابلیس ماندگار است و از بین نمیرود و تا روز معلوم
        • برخی از شیاطین توبه کرده و ایمان آوردند. بیشتر فرزندان ابلیس کافر است
        • روایت: ابلیس هرچه فرزند آورد کافر است و این فرزندان زاد و ولد نکرده و تخم می‌گذارند و فرزندان آنها مذکر هستند و ماده نیست
        • نکته مهم: شیطان ماندگار است وتلف نمی‌شود
        • نکته مهم: دوتا دوتا متولد می‌شود.
        • روایت: شیطان یک موجود رقیق(میان اجزای آن فاصله است) است و  غذا خوردن آن به شکل تبسم هست (غذا را همراه با هوا وارد بدن می‌کند). دلیل آن این استکه  به آسمان می‌روند و استراق سمع ملائکه آسمان را کنند
        • روایت: شیطان می‌تواند در بدن انسان جریان پیدا کند همانند جریان خون (نگفته در همان جریان خون جریان پیدا میکند)
        • امروزه فهمیدند که در کنار رگ‌های خونی رگ‌های سفید و باریک‌تر از رگ‌های خونی وجود دارد که به آنها می‌گویند لَنف» که خون سفید در آن جریان دارد که شیطان در آن نفوذ و جریان پیدا می‌کند که گلوبول سفید در آنجاست
        • احتمال: پس شیطان چیز بزرگی نیست و باید بتواند در این مجاری جریان پیدانماید. همانطور که خون به همه اعضای انسان می‌تواند برسد پس شیطان هم می‌تواند
        • روایت: همانا شیطان به آنجایی از بدن انسان میرسد که خون می‌تواند به آنجا برسد
        • روایت: شیطان جریان پیدا میکند در بدن آدمیزاد مانند جریان خون و با گرسنگی مجاری شیطان را تنگ کنید
        • نکته: با تشنگی قطر رگ کمتر می‌شود
        • منظور از جریان در رگ‌های خونی یا لنف این است که شیطان موجودی ریز است
        • آن به قدری کوچک است که قابل رویت نیست
        • قرآن: شیطان شمارا می‌بیند و شما اورا نمی‌بینید
        • روایات: برخی انبیاء شیطان را دیده‌اند. رسول خدا و حضرت یحیی و حضرت موسی
        • برخی روایت می‌گویند برخی از حیوانات شیطان را می‌بیند  مثل الاغ و سگ
        • روایت: هرگاه پارس سگ را بشنوید و صدای الاغ را بشنوید به خدا پناه ببرید از شیطان که همانا آنها چیزایی می‌بینند که شما نمی‌بینید
        • شیطان با چشم مصلح دیده نمی‌شود وشاید با میکروسکوپ و موارد دیگر بشود دید

      خلاصه قسمت بیست و یکم

      نحوه و حالت آب خوردن:

      • شیطان مشارکت می‌نماید در آب خوردن ایستاده در شب
      • بیماری که از ایستاده آب خوردن ناشی می‌شود بیماری سخت است.
      • روایت: ایستاده آب خوردن سبب ابتلا به بیماری سیروس کبدی است که همان آب زرد(ماء الاسفر) است.
      • این بیماری آب زرد یا سیروس کبدی :کبد سفت می‌شود و از‌آن آب ترشح می‌شود و شکم را پر کرده تا جایی که شکم سفت شود و مجبور میشوند شکم را سوراخ کنند و آن آب را خارج نمایند و درمان آن سخت است
      • بیماری های کبد بیشتر معلول نحوه آب خوردن است و آب خوردن سبب انواع بیماری های کبد است
      • ریختن آب در حلق سبب بیماری کباد است(بیماری کبد)
      • امروزه ثابت شده که خوردن آب در وسط غذا سبب بیماری کبد چرب می‌شود
      • بیماری های کبد اعم از هپاتیت و سیروس کبدی و بسته شدن مجاری کبد و چربی کبد همه این‌ها معلول نحوه آب خوردن است
      • روایت: ایستاده آب خوردن در شب سبب بیماری ماءالاسفر می‌شود
      • روایت: خوردن خون سبب بیماری سیروس کبدی است
      • ایستاده آب خوردن و خوردن خون یک وجه مشترک دارند
      • روایت‌های زیادی از نهی ایستاده آب خوردن وجود دارد و برخی بشدت لحن شدید دارد
      • رسول خدا ص: کسانی که ایستاده آب می‌خورد را پیامبر مواخذه و سرزنش کرد و این نشان میدهد که ایستاده آب خوردن زیاد ضرر دارد
      • معصوم: ایستاده غذا خوردن از ایستاده غذا خوردن بدتر است
      • روایت: خوردن آب بصورت ایستاده درروز موجب هضم غذا هست و در شب سبب بیماری می‌شود
      • نکته: روایت‌های ضررداشتن  ایستاده آب خوردن برای شب هست و روایت‌های خوب بودن ایستاده آب خوردن برای روز است
      • نکته: فعالیت شیطان در شب بیشتر است(شاید منظور بیماری و ویروس و باکتری)
      • روایت: ایستاده آب خوردن در روز سبب بیشتر شدن جریان خون در بدن است
      • سقف را بیشتر از سه متر و نیم نکنید زیرا شیطان در سقف می‌باشد
      • ایستاده آب خوردن در شب ضرر دارد و روایت‌ها نهی کنند اختصاص به روز دارد و در روز آب خوردن برای بدن نفع دارد(ضرر ندارد)
      • ایستاده غذا نخوردن شب و روز ندارد و نباید استاده غذا خورد

      علت دوم مستقیم بیماری‌ها اسراف در نوشیدن آب بود که مفصل بیان شد

      علت سوم مستقیم ابتلا به بیماری : همّ و غم

      • بیشتر بیماری‌های امروزه از غصه و استرس و ناراحتی است
      • رسول خدا ص: همواره از هم و غم به خدا پناه می‌بردند و این پناه بردن و روش‌های برطرف نمودن همّ و غم را به مردم می‌آموخت
      • رسول خدا ص: اللهم انی اعوذ بک من الهم و الحزن
      • امام علی ع: شدید ترین مخلوقات خدا (قوی) ده تا است: ۱-کوه‌ها ۲-آهن: آهن از کوه قوی تر است زیرا کوه را می‌تراشد۳-آتش: آتش از آهن قوی‌تر است زیرا آهن را گدازه می‌کند  4-آب: از آتش قوی تر است زیرا آتش را خاموش می‌کند   5-ابر از آب قوی‌تر است: آب ها را حمل میکند 6-باد از ابر قوی‌تر است: باد ابر‌ها را حمل می‌کند 7-انسان: هرچقدر باد شدید باشد بر باد غلبه می‌کند و با دست بر آن غلبه می‌کند 8- سکر و مستی: زیرا بر انسان غلبه می‌‌کند 9-خواب: با خواب مستی از بین می‌رود 10-هم و غم از خواب قوی‌تر است: انسان غصه داشته باشد بر خواب غلبه می‌کند و پس سخت ترین مخلوق خدا هم و غم است. چیزی است که از کوه و آهن و آتش و آب و انسان و همه چیز قوی‌تر است
      • امام علی ع: هم نصف پیری است
      • امام علی ع: انسان زیاد غصه و ناراحتی داشته باشد سبب پیری می‌شود
      • قرآن: حضرت یعقوب: بخاطر حزن و هم وغم مبتلا به آب مروارید شد
      • روایت: کسی به حضرت یعقوب ع عرض کرد: آیا شما ابراهیم هستید: ایشان گفت من نوه ابراهیم هستم و ایشان گفت پس چرا این مقدار پیر شدید. حضرت یعقوب ع فرمود: هم و غم وحزن مرا یه این روز انداخته
      • پیری همیشه همراه با بیماری و درد است. پس میتوان نتیجه گرفت که هم موحب درد هم هست
      • روایت حضرت رسول ص: کسیکه هم و غم او زیاد شود بدنش بیمار می‌شود
      • حضرت عیسی ع: کسی که هم و غم او زیاد میشود بدنش بیمار میشود
      • پیری یعنی چه: دستگاه‌های بدن انسان ضعیف شود و قوت اندام‌ها کم شود
      • پیری: نوعی بیماری است
      • رسول خدا ص: لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم درمان است برای 99 بیماری که کمنترین آن هم و غم است
      • بر اساس روایت: هم و غم خودش بیماری است
      • روایت: کسیکه لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم یگوید از بیماری هم و غم خوب می‌شود.(خوب می‌شود از هم و حزن)

      علت اصلی هم وغم: گناه است

      • از روایت‌ها برداشت می‌شود که علت اصلی هم و غم گناه است
      • روایت: همواره مومن متبلا به بیماری هم و غم می‌شود تا اینکه هیچ گناهی بر او نماند
      • امام صادق ع: عبد(بنده خدا) اگر گناهانش زیاد شود و اگر کار نیکی نداشته باشد که این گناهان را پاک کند خداوند اورا به بیماری حزن و اندوه مبتلا میکند تا اینکه این گناهان را پاک نماید
      • روایت: هیچ آسیبی به مومن نمی‌رسد (حتی هم و غم) برای اینکه گناهان اورا پاک نماید
      • روایت: رغبت و دوست داشتن این دنیا سبب هم و غم و اندوه است و زهد در این دنیا سبب راحتی قلب و راحتی بدن است
      • یکی از درمان‌های هم و غم: ذکر خدا زیرا الا بذکرالله تطمئن القلوب- با یاد خدا دلها آرام می‌گیرد
      • رسول خدا ص: کسی که مبتلا به فقر باشد و آن فقر از او جدا نمیشود زیاد لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم بگوید پس آن یک گنجی است از گنج‌های بهشت و درمان است از هفتاد و دو بیماری که کمترین آن هم و غم است
      • روایت: خوردن انگور هم و غم را از بین می‌برد
      • وضو گرفتن و شستن دست و صورت قبل از غذا و بعد از غذا سبب برطرف شدن هم و غم است
      • پوشیدن لباس‌های تمیز سبب برطرف شدن هم و غم است
      • پوشیدن کفش زرد و نعل زرد سبب برطرف شدن هم و غم است
      • برخلاف کفش مشکی که کفش مشکی سبب ایجاد هم و غم است
      • جزع نکردن انسان در برابر مشکلات سبب برطرف کردن هم و غم است (جزع اندوه و هم و غم به دنبال دارد)و انسان باید بجای جزع دنبال راه چاره برای درد و مشکل باشد و درصورت پیدا نکردن صبر نماید تا فرصت پیش آید و مشکل برطرف شود
      •  

      خلاصه جلسه ۳۳

       

      ادامه هفتمین علت مستقیم بیماری : حسد و چشم زخم

      • بیماری‌ای که از سنخ چشم زخم است باید از همان سنخ (پرتو یا رقیه یا ذکر و . ) درمان شود
      • وقتی فرزندان جعفر طیار را به پیامبر وارد کردند ایشان فرمودند که اینان چرا اینقدر ضعیف هستند و گفته شد که ایشان زود چشم می‌خورند
      • سُقم: بیماری که دوام داشته باشد
      • بیماری چشم زخم بلافاصله بعد از چشم زدن محقق می‌شود. زود اتفاق می‌اُفتد
      • بیماری‌هایی که منشا چشم زخم است خطرناک است و ممکن است منجر به مرگ شود
      • رُقیِّه نیست مگر بر سه چیز:۱-مار گزیدگی یا عقرب گزیدگی یا موارد گزیدگی  ۲-چشم زخم ۳-خونریزی که بند نمی‌آید
      • رقیه: یه جور دعایی که کلمه رقیه درآن هست. (مثل: ارقیک یا بسم الله ارقیک و .
      • پلاکت خون هست که موجب بد آمدن خونریزی هست و اگر تعداد پلاکت خون کم باشد خون انعقاد نیافته و بند نمی‌آید
      • احتمال هست که رابطه‌ای بین چشم‌زخم و بیماری خونی باشد.
      • احتمال دارد که رابطه‌ای بین چشم زخم و ضعف بدن باشد
      • احتمال دارد که رابطه‌ای بین چشم زخم و بیماری‌هایی که منجر به مرگ می‌شود باشد
      •  

       

       

       

       


      خلاصه جلسه ۳۲

      ادامه هفتمین علت مستقیم بیماری : حسد و چشم زخم

      • روایت از رسول خدا ص: چشم زخم حق است
      • روایت از رسول خدا ص: چشم و چشم زخم  مرد را وارد قبر و شتر را وارد دیگ میکند
      • روایت: اگر قبر ها کنده و باز شود خواهید دید که بیشتر مرده ها از چشم زخم مرده اند زیرا چشم حق است
      • روایت از حضرت رسول ص: چشم حق است و کسی که از چیزی از شئونات برادرش خوشش بیاید پس بیاد خدا باشد در آن مورد و اگر اسم خدا را بیاورد و خدا را یاد کند آسیبی به آن طرف نمی‌زند
      •   روایت: چشم زخم اثری روی سلول‌های بدن انسان و دستگاه‌های بدن انسان و کروموزوم و ژن‌های بدن انسان می‌گذارد که اگر انسان بمیرد و تبدیل به خاک شود باز این اثر محفوظ می‌ماند
      • روایت: کسی که میمیرد چیزی از او باقی نمی‌ماند به جز طینتی که از آن خلق شده است
      • انسان مرده در حالتی مانند تخم گیاهان دارد که در زیر خاک می‌ماند و اگر شرایط مناسب پیش بیاید دوباره زنده خواهد شد و تمام ویژگی‌های انسان قبل را خواهد داشت
      • قرآن: خداوند بادی می‌فرستد و ابری برمی‌انگیزد و این ابر را به یک سرزمین مرده منتقل می‌کنیم و آن را با این آب زنده می‌کنیم-انسان هم به همین شکل است
      • تمام اعمال و صفات انسان در ژن یا DNA انسان را در خود حفظ می‌کند و وقتی دوباره زنده می‌شود همین گواهی میدهد که انسان چه کار کرده است
      • به امام حسن ع و امام حسین ع چشم زخم خورده است
      • چشم زخم مخصوص انسان است و انسان با چشن خود چشم می‌زند اما چیزی که در مورد جن عنوان شده نَفس هست و آنها از ناحیه نفس به یک آدم یا کسی دیگر چشم می‌زنند و او را مریض می‌کنند. نفس جن هست که همانند چشم زخم به انسان می‌زند
      • معمولا در حین حجامت این دعا خوانده می‌شود: پناه به خداوند در این حجامت از چشم زخم .
      • نوع چشم زخم از نوع  امواج است و امواجی از چشم خارج می‌شود و به اجسام دیگر می‌خورد
      • علم ثابت کرده که از چشم امواج ساطع می‌شود
      • چون چشم زخم موج است درمان آن هم از نوع موج است و گیاه جواب نمی‌دهد.
      • پیامبر درمان چشم زخم را از نوع رقیه خواندن عنوان می‌کند
      • مواردی مثل افتادن و  شکستن پا با رقیه درمان ندارد
      • هرگاه رسول خدا ص سنگین می‌شدند و حالت کسالت و محزون داشتند (شاید از چشم زخم) آنگاه سوره حمد و معوذتین را می‌خواندند و با دو دست صورت خود را لمس  و مسح می‌کردند و آنگاه مشکل خوب می‌شد
      • چشم زخم موج یا پرتو یا امواجی را وارد بدن می‌کند.
      • از چشم زخم بترسید و دعا کنید که چشم نخورید
      • جن هم چشم دارد و نفس و از هردو میتواند چشم بزند اما بیشتر نفس او چشم می‌زند
      • جن هم آب می‌خورد و هم غذا اما بیشتر روی آب خوردن او تآکید شده است. برای انسان غذا اهمیت بیشتر دارد و برای جن آب اهمیت بیشتر دارد
      • اگر از شئونات برادر خود خوشت آمد تکبیر بگو تا او را چشم نزنی
      • در حین زدن چشم زخم نام خدا را ببرید و تکبیر بگویید و معوذتین را بخوانید و سوره حمد را بخوانید
      • انسان خودش به خودش هم می‌تواند چشم بزند
      • روایت: هرگاه ترسیدی خودت را چشم بزنی این را بخوان:‌ماشاءالله لا قوه الا بالله العلی العظیم
      • روایت: چشم زخم است و اگر چیزی از قضا و قدر سبقت بگیرد همان چشم زخم است
      • روایت: اگر از چیزی از برادرت خوشش آمد بگوید مبارک است انشالله(طلب برکت کند از خدا)
      • روایت: مردم چشمشان را به چیزی تیز نکنند و از پایین به بالا نگاه نکنند تا انیکه خداوند آن را پایین آورد
      • آیا چشم زخم مستقیما انسان را بیمار می‌کند؟ روایت: چشم زخم حق است و اگر کسی را چشم بزنند شیطان حاضر می‌شود
      • چشم گاهی بطور مستقیم تاثیر دارد که درمان آن رقیه است  و گاهی غیر مستقیم است
      • روایت میگوید که تاثیر چشم زخم در عرض شیطان است و چشم زخم در طول شیطان نیست و هرکدام بطور جداگانه تاثیر خود را دارد
      • چشم فقط بیمار نمیکند و ظرف و ظروف را هم می‌شکند
      •  

      خلاصه جلسه 31

      ادامه ششمین علل مستقیم ابتلا به بیماری: جنّ

      • کلمه شیطان د رلغت هر چیزی که از راه مخفی به انسان آسیب می‌رساند
      • نکته: در روایت‌ها هم از کلمه جن استفاده شده و هم از کلمه شیطان. پس برای موارد یاد شده از بابت آسیب به انسان مقصود هم جن هست و هم شیطان
      • دشمنی شیطان با انسان مُحرز است ولی دشمنی جن با انسان مُحرز نیست
      • مصلحت انسان و جن با هم در تضاد نیست و هرکدام مسئولیت‌های جداگانه خود را دارند و دارای جریانات خودشان است
      • در موارد خاصی جن هم می‌توند به انسان آسیب برساند
      • در مواردی انسان هم می‌تواند به جن آسیب برساند.
      • ریختن آب جوش در چاه و ادرار در آب و اسنتجا با استخوان (تطهیر بول و غائط در اصطلاح فقه استنجا نامیده می‌شود) موجب آسیب رساندن به جن خواهد شد. 
      • ممکن است انسان ندانسته به جن آسیب بزند . مثلا یک ماری پیدا میکند و میکشد و معلوم می‌شود که از جن است.
      • تقریبا می‌توان گفت دشمنی بین جن و انسان همانند دشمنی انسان با انسان است.
      • روایت از حضرت رسول ص: یا علی ع در شب اول و نیمه و آخرماه با خانم خود همبستر نشو، این ترس هست که فرزند مبتلا به خُل شدن شود زیرا جن در این اوقات زیاد با همسر خود همبستر می‌شوند
      • روایت: آیا ندیدی که کسانیکه جنون دارند در اول و وسط و آخر ماه به جنون می‌رسند(کتاب کافی ولی ضعیف السند)
      • روایت: در اول و وسط و آخر ماه همبستر نشوید زیرا فرزند مبتلا به جنون و موارد دیگر می‌شود
      • روایت از امام صادق ع: نیست خانه ای که در آن کبوتر باشد مگر اینکه به اهل آن خانه از طرف جن آفت به آسیب نخواهد رسید. سفیهان جن در خانه عبث یا بازی کنند و با کبوترها عبث کرده و با آن مشغول می‌شوند و انسان را رها می‌کنند
      • روایت: زمانی که پیامبر در فتح مکه وارد مکه شدند جن‌ها آمدند که به پیامبر آسیب برسانند(یا آتش پرتاب کنند)، پس جبرئیل به پیامبر فرمود: پناه ببر به خداوند با کلمات: و جن‌ّها هم مغلوب شدند
      • روایت رسول خدا ص: کسی که یک خانه می‌خواند و یک گوسفند را بکشد و گوشت آن را به مساکین بدهد و سپس بگوید خداوندا از من یاغیان جن وانس را دور کن آنگاه خداوند آن را دور خواهد کرد
      • روایت: هر کسیکه این آیه را زیاد بخواند مشکلی از طرف چشم زدن جن و نَّف(خارج کردن مایع با هوا-همان کاری که شیطان انجام می‌دهد و در بدن انسان می‌ریزد و موجب می‌شود انسان بیمار شود) جن به انسان نمی‌رسد
      • جن بعضی انسان‌ها را می‌رباید
      • روایت: حمام را در خانه قرار بدهید تا از اذیت و آزار جن‌ها در امان باشید
      • روایت: زمان قدیم برای آب زمزم دو حوض بود. کسی آمد از آب زمزم استفاده نماید در آن حال کسی به او گفت از این حوض ننوش و از دیگری بنوش. شخص به پیش امام رفت و امام فرمود او برادر جنّی شما بود و تورا نصیحت کرد و آن حوض مشترک بین جن و انسان است و از حوض دیگر فقط انسان‌ها استفاده می‌کنند
      • پس معلوم می‌شود که جن‌هم آب می‌نوشد
      • روایت: از استخوان‌ها استفاده ننمایید زیرا این غذای جنّ برادر جنی شما هست

      فرضیه‌هایی در بابت جن هست:

      • روایت: استخوان و پشکل غذای جن‌ها هست و این همان چیزی است که بر پیامبر شرط و عهد بستن و پیامبر فرمود که کسی درست نیست که با استخوان و پشکل استنجا نماید
      • روایت از رسول خدا ص: با پشکل و استخوان استنجا نکنید زیرا غذای برادران جنی شما هست
      • رسول خدا ص:  جنیان از پیامبر خواستند که غذای آنها را معرفی کنند.  پیامبر فرمود: هر استخوانی که اسم خدا بر آن برده شده و در دست شما می ‌افتد و یا یک تکه گوشت و یا هر پشکلی
      • رواست: تمام گوشت استخوان را پاک نکنید و سهمی برای جنیان قرار بدهید
      • رسول خدا ص :‌گروه جن منطقه ای در شام بنام "نسیبین" نزد من آمدند و چه جن‌های خوبی بودند: و از من توشه خواستند و من هم از خدا خواستم که از استخوانی و عبوری نکنند مگر اینکه در آن سهمی برایشان باشد.
      • روایت: خوردن استخوان کراهت دارد.
      • روایت: غذای جن را فاسد نکنید.
      • یکی از بیماری‌های گاو جنون گاوی است زیرا استخوان را خورد می‌کنند وسبز می‌کنند و به گاو می‌دهند و گاو مبتلا به جنون گاوی می‌شود. گاو وقتی استخوان را می‌خورد جن وارد بدن گاو می‌شود و مبتلا به دیوانگی می‌شود
      • نکته: انسان وقتی تکه استخوانی را که در آن تکه گوشتی باشد را کنار می‌گذارد پس از چند دقیقه بعد خشک خشک می‌شود زیرا جنیان آن را می‌لیسند
      • بعید نیست بین استفاده از استخوان و بیمار شدن باشد
      • روایت: بیماری طاعون از جن است.  که همان سوزن زدن جن هست. و انسان مبتلا به طاعون می‌شود
      • گزند زدن برخی پشه هم از جن است
      • روایت: کسی که صدای جن و حرف زدن جن گوش بدهد تب می‌کند
      • روایت: اگر صدای جن را بشنوی یک سال تب خواهی کرد
      • روایت: کسی از امام می‌پرسد: آیا جن انسان را خفه می‌کند و امام فرمود اگر این کلمات را بگویی نمی‌تواند توسط جن خفه شود. در صبح و شب بگوید.
      • پس معلوم می‌شود که جن انسان را ممکن است بیماری خفگی به انسان برساند.
      • خفگی در خواب و یا آسم و موارد دیگر
      • رابطه‌ای بین جن و شتران است.
      • روایت : اگر زمان نماز رسد و شما در آغل شتران باشید و پس از آن خارج شوید آیا نمیبینید وقتی شتر عصبانی شود دماغش را چگونه بالا می‌برد
      • روایت: از وسط قطار شتر (که به شکل قطار به هم می‌بندند) عبور نکنید زیرا مابین هر شتر با شتر دیگر جن یا شیطان وجود دارد
      • روایت :‌خوردن گوشت شتر از دین ابراهیم و از دین حنیف است
      • مابین سگ و جن رابطه هست. زیرا هم جن و هم سگ استخوان می‌خورد
      • روایت از رسول خدا ص: هر سگی که رنگ یک‌دست باشد (نقطه رنگ دیگری نداشته باشد) از جن است. - در باره گربه هم همینطور
      • روایت: سگ‌ها از جن‌ است ولی از جن ضعیف و اگر شخصی از شما غذا بخورد و یک سگی در نزدیکی باشد به او غذا بدهید ویا اینکه آن را دور کند زیرا اینها نفس بدی دارند.
      • روایت از رسول خدا ص: هروقت لباس را از خود کندید بسم‌الله بگوید تا جن ها این لباس‌ها را نپوشند زیرا اگر بسم ‌الله نگوید جن‌ها این لباس ها را می‌پوشند. پوشیدن لباس توسط جن به انسان ضرر دارد زیرا پیامبر  انسان را بر حذر می‌دارد. حتما انسان را آلوده می‌کنند
      • وارد شده که آهن زینت جن و شیطان است و زیور آلات جن آهن است و به آهن ولع دارند. پس نباید با آهن پخت وپز کرد و از آن النگو و زیور آلات درست کرد
      • به عقیده تبریزیان بیماری  ام اس از وقتی آمده که انسان روی تنور آهنی نان پخت می‌کند و این موضوع زیاد شده است
      • روایت: دست به آهن می‌زنی دست خود را بشور
      • جن و شیطان به آهن ولع دارند
      • جن سه قسمت است و یک قسمت از جن با ملائکه است و یک قسمت از آن پرواز می‌کند و قسمت دیگر هم به شکل سگ هست و مار
      • قرآن: حضرت موسی وقتی عصا را انداخت به مار تبدیل شد و زمانی که مار را دید میلرزید همانند اینکه جن را دیده است
      • ضعیف السند بیان و گفته شده است که پیامبر از کشتن مار در خانه نهی کرده است. 
      • روایت از حضرت رسول ص: مار ها مسخ شده جن است. یعنی جن بوده و به مار تبدیل شده است.
      • سوال: آیا جن ذاتا قابل رویت نیست و یا اینکه چیزی مانع رویت او است: از روایت برداشت می‌شود که جن ها چیزی را برای خودشان پیدا کرندند که خودشان را نامرئی می‌کند
      • بشر یعنی پوست و انسان بخاطر اینکه پوست او ظاهر هست به او بشر گفته می‌شود
      • نَوَسَ یعنی چیزی که حرکت می‌کند - انسان بخاطر ریشه این لغت انسان نامیده شده است
      • روایت:  چرا به جن، جنّ گفته شده: امام فرمود: زیرا این‌ها مخفی شدند و دیده نمی‌شوند. کلمه آورده شده در روایت یعنی پوشش(اِستِجَنَّ) یعنی مابین دو چیز پوششی باشد
      • در زمان خلق حضرت آدم ع جن در زمین بودند و آنها ظاهر بودند و در زمان نازل آدم جنیان توسط پوشش نامرئی شدند. پوششی درست کردند که دیده نشوند. لایه ای وجود دارد برای نامرئی شدن آنها
      • روایت : مُفَضَل از امام صادق ع سوال کرد: آیا در آخر امان و جن برای مردم ظاهر می‌شوند و ایشان می‌فرماید آری قسم به خدا و هم صحبت می‌کنند همانطور که انسان با اطرافیان  و خانواده خود صحبت می‌کنند. سوال شد آیا با هم راه می‌روند و امام فرمود آری قسم به خدا
      • جنیان ابتکاری پیدا کردند یا خداوند این ابتکار را در اختیار ایشان گذاشته است که پوششی برای خودشان قرار دهند و روزی خواهد آمد که انسان با علم به این پوشش دست پیدا کند و پرده را پاره کند و این موجودات را به راحتی مشاهده نماید(برآمده از روایت بالا)
      • از بعضی روایت ها برداشت می‌شود که جن در هر خانه یافت می‌شود و بودن آنها در خانه نفع دارد. (جنّ مفید) و ممکن است که این جنیان از خانه بروند و جنیان بد جایگزین شوند.
      • روایت: استخوان‌ها را کامل نکنید و کامل نلیسید و در این استخوان‌ها سهمی برای جن است و اگر استخوان‌ها را کردید از خانه خارج می‌شود چیزی که بودن آن و نفع آن بهتر است از نفع لیسیدن استخوان
      • بودن جن مفید موجب می‌شود که جن بد و شیطان طرد شود زیرا جن شیطان و جن بد را می‌بیند و آن را طرد میکند ولی انسان آن را نمی‌بیند
      • اگر جن استخوان را نلیسد میکروب می‌آید و از آن استفاده می‌کند و سبب بیماری میشود
      • اگر این جن‌های خوب برود برای خانه ضرر دارد
      • روایت: استخوان‌هارا نلیسید و مختصر بگذارید بماند زیرا زمانی که سفره پهن می‌شود آنها محترمانه از سقف می‌آیند پایین و در سفره مینشینند و با اهل خانه میخورند و غذایشان هم استخوان‌ها و لیزه‌ای که روی استخوان است می‌باشد و اگر  شما استخوان را کردید آنها چیزهایی را از خانه می‌ند و اگر فایده نداشت آن خانه را رها می‌کنند. و بودن آن برای خانه نفع دارد

      هفتم علل مستقیم ابتلا به بیماری:  حسد و چشم زخم

      یکی از اسباب مهم و عمده بیماری چشم زخم است

      • در خارج از کشور به مسئله چشم زخم اعتقاد دارند
      • همین که انسان صاحب مال و مقامی شد دیگر مردم به او توجه خواهند کرد و چشم مردم اورا چشم می‌زنند و ناکار و بیمار و می‌کشند و رشد او موجب مرگ او می‌شود- مردم مرتبه بالایی برای او فرض خواهند کردو چشم خواهند زد. انسان با چشم زخم افسرده می‌شود
      • پشه تا وقتی که خوب می‌خورد باد می‌کند و دیده شده و مردم او را می‌کشد وگرنه ریز خواهد بود و دیده نخواهد شد و زنده خواهد ماند
      • روایت: مردم نگاه‌هایشان را بسوی چیزی بالا نبرند(فرض در نفس خود از این بابت که آن چیز بالاتر از خود بوده از لحاظ مقام و نفع و غیره) مگر اینکه این را پایین ‌می‌آورند
      • روایت از رسول خدا ص: مردم کلمه  (خوش بحالش) (به) به چیزی نگویند مگر اینکه رویداد بدی برای این شیء پنهان می‌کند
      • راه چشم زخم : 
      1. نگاه
      2. خوش آمدن از عمل یا شیء یا صفت یا مقام یا مال و .
      3. آسیب دیدن
      4. زمانی تشدید می‌شود که بر زبان جاری نماید
      5. اگر از قلب آرزو کند که چیزی که انسان دارد از بین برود تأثیر 100٪ خواهد شد
      • برخی از چشم ها شور است و برخی شور نیست
      • قرآن: آیه داریم که یعقوب به فرزندان می‌فرماید: وقتی وارد مصر می‌شوید از یک در وارد نشوید و از درب‌های متفاوت وارد شوید(مفسرین این را بخاطر چشم زخم عنوان می‌کنند)
      • آیه : من شر حاسد اذا حسد
      • تفاوت حسد  با چشم زخم: در  حسد طرف آرزوی قلبی میکند که نعمت دیگران ازبین برود -  در چشم زخم طرف با چشم و زبان اندوه می‌خورد
      • روایت از رسول خدا ص: اگر چیزی باشد که از قضا و قدر سبقت بگیرد چشم زخم است
      • روایت: نزدیک است حسد از قَدَر سبقت بگیرد
      • پیامبر امام حسن و امام حسین را با معوظتین محفوظ می‌داشتند
      • کسی که حسود است باعث می‌شود که کاری کند که طرف اذیت شود.
      • امام رضا ع: انسان اگر با یک حالی خارج شد که خودش از خودش خوشش بیاید، (مثلا لباس نو یا ماشین خوبی دارد) پس وقتی از منزل خارج می شود معوذتین را بخواند
      • کسی که خودش از خودش خوشش بیاید: چشم زخم مطرح می‌شود
      • پس انسان خودش خودش را می‌تواند چشم بزند
      • چشم زخم اثرات زیادی و مرگ دارد
      • بیشتر مرگ و بیماری و بلایا از چشم زخم است
      • روایت از رسول خدا ص: چشم و چشم زخم قله کوه را می‌کند و پایین می‌آورد- این بخاطر شدت قدرت اخذ(خداوند در قرآن جاهاییکه میخواهد انتقام سخت بگیرد (مثلا با صیحه و غیره) از کلمه اخذ استفاده می‌کند) و شدت قدرت سرکوب و نابود کردن‌آن است
      • چشم زخم قدرتی دارد که انسان را پخش زمین می‌کند
      • روایت: اگر قبر‌ها شکافته شود خواهید دید که بیشتر مرده ها بوسیله چشم زخم است زیرا چشم زخم واقعیت است
      • چشم زخم باعث بیشتر مرگ‌ها است
      • چشم زخم اثرش در بدن باقی ‌می‌ماند حتی بعد از مرگ (درخاک قبر در  کنار ژن‌ها ،‌چشم زخم هم باقی می‌ماند)
      • روایت از رسول خدا ص: چشم زخم مرگ را وارد قبر کرده و شتر را وارد دیگ می‌کند
      • روایت: چشم زخم حق است
      • امام حسن ع و امام حسین ع بخاطر چشم زخم بیماری شده اند
      • اگر کسی از کسی دیگر چیزی ببیند که خوشش بیاید ماشاءالله بگوید و خدا برگت بدهد بگوید و برادرش را نکشد زیرا چشم زخم حق است 
      • مثلا عطری برایتان آوردند روی آن معوذتین را بنویسید زیرا می‌شکند و می‌پرد
      • چشم  زخم در بسیاری از روایت ها عنوان شده که حق است و واقعیت دارد
      •  

      خلاصه جلسه 30

      ادامه علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      نقاط ضعف انسان در مقابل شیطان

      1. ایستاده آب خوردن در شب
        • با این کار شیطان سریع‌تر میتواند به انسان آسیب بزند
      2. دستشویی و تخلی در روی قبر 
      3. تنها خوابیدن شب
      4. راه رفتن با یک کفش یا دمپایی(یک پایی راه رفتن)
        • روایت: چیزی که به انسان میرسد دیگر خوب شدنی نیست مگر اینکه خدا بخواهد 
      5. ادرار کردن ایستاده
        • روایت: ترس هست که شیطان بر او متلبس بشود(مبتلا به خبل بشود) 
      6. استفاده زن حایض از حنا
      7. وارد شدن در دستشویی بدون اینکه سر را بپوشاند
      8. ماندن
        • انسان اگر بخوابد جن در او طمع کرده و احساس می‌کند که زیر پتوی او کسی دیگر هم هست

      نقاط قوت شیطان

      1. خوردن گِل
        • روایت: از تورهای (شکار) شیطان است که بدن را ضعیف می‌کند
        •  ژن‌های را به حرکت در می‌آورد
        • خاک پر از ویروس است
        • بیماری های سخت را به انسان می‌رساند
        • کسی که گل بخورد انقدر ضعیف می‌شود حتی نماز را نشسته می‌خواند
      2. خوردن غذای داغ
        • روایت: شیطان در غذای داغ سهمی وجود دارد و مشارکت در غذا مینماید
      3. با دست و دهان نشسته خوابیدن 
        • چربی دور دست و دهان
        • چیزهای کثیف در محل خواب گذاشتن
      4. پوشیدن لباس قرمز و نشستن روی زین (زین اسب) قرمز است
        • شیطان رنگ قرمز را دوست دارد

      مواردی که برای انسان پیش می‌آید و آن از سبب اوست

      1. وسواس و شک کردن زیاد
      2. غذایی که  همراه زعفران و گلاب در شکم بد بو شود
      3. عجله و شتاب
      4. خمیازه و از هم کشیدگی
      5. گاهی انسان احساس میکند که باد شکم از او خارج شده و بادی خارج نشده
        • روایت آمده که وضو نگیرید مگر اینکه بو احساس کنید-صرفا حرکت موجب باطل شدن وضو نیست
      6. اُبنِه
      7. فُجور ( گری زن)
      8. ذات الجنب یا همان پهلو درد
      9. احتلام در حین خواب
      10. استحاله ایکه زن ها مستحاضا میشود و خون سرد از آنها خارج می‌شود
      11. سنگین از خواب بیدار شدن به جهت ادرار شیطان
      12. عصبانی شدن خیلی زیاد ( راه حل: بنشیند و  به زمین دست بزند یا بنشیند اگر بلند است و بلند شود اگر نشسته است و اگر محرمی نزد او هست دست او را بگیرد)
      13. انسان‌هایی که بی حیا و سنگ دل و بی رحم  و مخالفت با حق و اهل حق و ائمه و کسی که با حق عناد بخاطر مشارکت شیطان  در انعقاد نطفه  است 
      14. گریه نوزاد که به دنیا می‌آید بخاطر مس یا زدن شیطان است
        • روایت: وقتی بچه متولد می‌شود شیطان با انگشت سبابه خود به دُبر او وارد می‌نماید

      مسایل متفرقه

      1. شیطان روی صورت می‌خوابد- به شکم می‌خوابد و این گونه خواب مکروه است
      2. شیطان خواب روز ندارد و یعنی در روز نمی‌خوابد
      3. شیطان با دست چپ غذا می‌خورد و نباید با دست چپ غذا خورد
      4. شیطان در اول شب به نشاط و به هیجان می‌آید(از زمان غروب تا زمانیکه سرخی مغرب از بین برود و زمان طلوع آفتاب باز هم به هیجان می‌آید). در این دو ساعت درب ها را ببندید و پیشگیری نمایید و بچه‌هایتان را در خانه نگه‌داریدو چهار پایان را در آغل نگهدارید. بعد از گذشت دو ساعت دیگر مهم نیست و شیطان از هیجان فروکش مینماید
      5. شیطان با آفتاب همراهی می‌نماید: ۱-طلوع ۲-غروب ۳-در وسط آسمان قرار بگیرد
      6. اگر کسی با خانوم خود همبستر شود در اول و وسط و آخر ماه همبستر نشود (موجب سیپی یا خُل شدن میشود-مجنون)
      7. شیاطین میتوانند از راه دور با هم ارتباط گرفته و به انسان آسیب برسانند
      8. بعضی از انواع شیطان تخم می‌گذارد و جوجه دارد
      9. به سمت آسمان می‌رود و کلام ملائکه را گوش می‌دهد و برخی اخبار را برای  اهل زمین منتقل می‌کند
      10. در انعقاد نطفه از مشارکت می‌کند
      11. رابطه ای بین گشاد شدن رگها و پرخوری وجود دارد
      12. رابطه ای بین مرده را تنها گذاشتن در شب  است با عبث کردن شیطان
      13. سگ سیاه یا سفید یا قرمز یک‌دست شیطان است
      14. غذا خوردن شیطان به شکل وارد کردن غذا با هوا با هم است
      15. دود و درخت و میوه اسفند  شیطان را دور می‌کند
      16. دود کُندر شیطان را دور میکند
      17. کسی که کمر درد و سر درد دارد درد او برطرف میشود اگر از تسکین دهنده‌ها استفاده نکند
      18. شیطان در خانه ساکن می‌شود اگر سقف خانه بلند باشد و از سه متر ونیم بیشتر باشد (هفت یارد)
      19. قرار دادن حمام در داخل خانه
      20. کسی که وارد دستشویی میشود و می‌شود اگر بسم الله بگوید شیطان چشمش را می‌بندد
      21. خارج شدن مدفوع  و ادرار از بدن سبب سلامتی از شیطان و مریضی ‌می‌شود
      22. شیطان دور شتران جمع می‌شود و در محل ست آنها جمع می‌شوند-شتران ازمحل خلق جن خلق شده است
      23. فرزندی که نطفه‌اش در یا روز جمعه بعد از ظهر منعقد شود شیطان به او نزدیک نمی‌شود تا اینکه او پیر شود
      24. گاهی از زبان انسان کلماتی جاری می‌شود که از شیطان است و این از نفّ شیطان است

       

      ششمین علل مستقیم بیماری جنّ است

      • جنّ دشمن انسان نیست و شیطان دشمن انسان است
      • گاهی جنّ به انسان آسیب میرساند
      • جن بد ویاغی وجود دارد و جن خوب هم هست
      • جن‌هایی هست که دوست دارند با انسان عَبَث کنند و با انسان بازی کنند
      • جن چشم زخم دارد نسبت به انسان
      • جن مانند انسان عقل و درک و عاقل و سفیه و تدبیرو  مسلم و کافر و مومن و فاسق دارد
      • مواردی است که انسان از آسیب انسان‌های دیگر می‌ترسد. برای جن هم همان آسیب‌ها ممکن است به انسان احیه جن وارد شود
      • ممکن است انسان وارد محوطه جن شود و آنها از خود دفاع کنند
      • حالت انتقام دارند-انسان ممکن است کاری کند که سبب مرگ یک جن شوند (میگویند ریختن آب جوش در چاه ممکن است سبب مردن یک جن شود)
      • جن‌ها گاهی خودشان را نشان می‌دهند و سبب آشفتگی انسان می‌شود و اگر انسان ضعیف باشند دچار آشفتگی ‌میشوند
      • برخی از کارهایی که جن انجام می‌دهند دقیقا همان کارهایی است که شیطان انجام ‌می‌دهد پس این موارد:
        • در خانه حیوانات اهلی نگه‌دارید تا بچه‌های جن‌ها یا خود جن‌ها مشغول آنها شوند تا فرزندان انسان را رها کنند
        • سقف خانه را 3.5 متر بالاتر قرار ندهید. روایت: کسی به رسول خدا از جن شکایت کرد و ایشان گفت سقف خانه را بالاتر از سه نیم متر قرار ندهید (هفت یارد)
        • با خانم‌ها در اول و وسط و آخر ماه همبستر نشوید که ترس هست از جن و شیطان
        • حمام در خود خانه قرار بدهید تا جن در آن حمام ساکن شود
        • در محل ست آغل شتران ننشینید و نماز نخوانید زیرا شیطان و جن هست-نکته شتر وقتی عصبانی می‌شود همانند جن بینی خود را بالا می‌برد
      • جن‌ها در روزهای اول و آخر و وسط ماه با همسران خود همبستر می‌شود
      • روایت: رسلول خدا ص : کراهت دارد برای امت من که شخص با همسر خود در اول و آخر و وسط ماه همبستر شود و یاغیان جن و شیطان انسان را پوشش می‌دهند و فرزند را مبتلا به خَوَل یا همان خُل شدن می‌کنند

       

       

       

       

       


      خلاصه جلسه 29

      ادامه علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      ادامه افعال شیطان:

      1. همز
      2. نَفّ
      3. نفخ
      4. رِز
      5. انداختن بزاق دهان
        • آب دهانش را در غذا می‌اندازد و انسان را مسموم می‌کند
        • در روایات بعنوان بزاق عنوان شده
        • این کار شبیه نف است (خارج شدن مایع به همراه هوا)
        • روایت: درب ظرف‌های غذا را ببندید و اگر نکردید شیطان آب دهانش را در ظرف می‌اندازد و از ظرف هرچه دلش بخواهد استفاده می‌کند
        • تعبیر و عنوان امروزی ترشح آنزیم است
      6. مَسّ:
        • در روایات مسّ کلمه آمده و در قرآن کلمه لمس آمده است
        • مهمترین قدرت شیطان است
        • حقیقت این لمس قدرت رادار مانند شیطان است میتواند امواج اشیاء مختلف را دریافت کند و اینکه خودش موجی ساتع کند و موج برگشت آن را دریافت کند
        • قرآن: شیاطین از راه دور به هم خبر می‌دهند
        • موجی که ساتع است از اجسام را دریافت می‌کند
        • روایت: شیاطین: ما آسمان را لمس کردیم و یافتیم که در آن شهاب‌سنگ‌های بسیار و نگهبان‌های بسیار است
        • آسمان چیزی نیست که قابل دست زدن باشد و باید موج و فرکانس و . باشد
        • شیاطین پیام‌های ارسالی به یکدیگر که با امواج است را خدشه دار کرده و مانع ایجاد می‌کنند
        • (بررسی شود)خداوند قرآن کریم فرموده است: انسانی که ربا می‌خورد زمان برخواستن از جای خود حال عدم تعادل دارد و این حالت او بخاطر مسّ شیطان است.
        • شیطان میتواند پیام‌های عصبی و موجی مغز را که به اندام ارسال می‌شود دستکاری نماید و خدشه ایجاد نماید
        • روایت: با یک کفش راه نرو و زیرا اگر مسّی از شیطان به تو رسد از تو جدا نخواهد شد مگر اینکه خداوند اراده نماید
        • می‌شود برداشت شود که مسّ نتیجه است از کاری که شیطان کرده است و به شکل مس خروجی می‌دهد
      7. ادرار کردن شیطان
        • ادرار خود را در گوش انسان می‌ریزد و باعث میشود که انسان خمار شود
        • روایت: نیست بنده ای مگر اینکه ملائکه دو یا یک بار اورا بیدار میکنند تا نماز شب بخوانند و اگر بیدار نشد شیطان می‌آید در گوش او ادرار میکند. آیا شما نمی‌بینید که وقتی این چنین بیدار می‌شود خمار و کسل است
        • کسانی که نماز شب می‌خوانند با نشاط اند
        • روایت از حضرت رسول ص: این مقدار شر برای انسان زیاد است که شیطان ادرار در گوش او کند
      8. وسوسه
        • روایت: یعنی شیطان قلب انسان را در دهان خود می‌گیرد
        • قلب را از کاری که باید انجام بدهد جلوگیری میکند یا اینکه صحبت مخفی را در گوش انسان وارد می‌کند
        • مبالغه در کاری 
        • وسواس ایجاد کردن
        • جزو کارهای شیطان خنّاس است و اگر کسی یاد خدا کند او انسان را رها میکند
        • روایت: شیطان خبیث را به خراب کردن نماز بخاطر او عادت ندهید زیرا طمع می‌کند و به هر شکل عادت بدهی او هم عادت می‌کند و به کار خود ادامه می‌دهد
        • روایت: پناه می‌برم از شیطان های انس وجن. از پاهای آن و اسب‌هایشان و دوندگی‌هایشان و برگشتشان(صورت و بدن) و مکر و شری که به انسان می‌رسانند  که در سایه شب و روز است و آسیب‌هایی که ازدور به انسان میریسانند و از شر شیطانی که غایب است و شیطانی که حاضر است و  از قسمتی از شیطان که دواحش نام دارد و کارهایشان و حس (لمس کردن آنها) و لمس و لَفس(پوشیدن صورت اشیاء از انسان) و چشم زخم جن و انس  و از  شر دیده شدن مواردی که جن زده ها میبینند و خیالات و سفیدی یا سیاهی و شیطانیکه با حضرت سلیماین عهد بسته یا نبسته باشد  و از شیطان هایی که ساکن ابرهای وهوا و تاریکی ها و نورها و سایه و آفتاب و خشکی و دریا و  زمین صاف و زمین سخت کلیسا‌های مسیحیان و از مواردی که در شب ظاهر می‌شوند و در زور پخش می‌شود و  مواردی که نام ‌های آنها (اسامره و افاطره و فراعنه و عوالسه و سربازان‌آنها) و . غول (جنی که بلند قامت و بزرگ است) و سبیان (جنی که به بچه‌ها ولع دارد) 
        • شیطان گمراه کننده و شیطان بیماری کننده یکی است یا دوتاست؟ کلمه شیطان همان شیطان گمراه کننده است ولی توسعه و استعمال داده شده به هر چیزی گه به انسان آسیب میزند از راه مخفی و پنهان
      • به عقیده آقای تبریزیان این شیطان که انسان را گمراه می‌کند همان شیطان مریض کنند است
      • روایت: شیطان گمراه کننده هم انواعی دارد:1-از بیدار شدن برای نماز جلوگیری میکند و ادرار کننده است ۲-شیطان مغلوب  پیامبران  ۳-مت نام دارد و به هر شکل میتواد در آید ۴- شیطان وسوسه ۵- شیطان خناس
      • پی شیطان بیمار کننده هم انواعی دارد
      • شیطان مریض کننده نمی‌تواند از درب وسایل وارد شود(درب قابلمه)
      • روایت: پیامبر کسی را دید از او پرسید که لحن تو و نوع راه رفتن تو شبیه شیطان است تو کیستی و او گفت : من لاهیم بن لاقیس بن ابلیس هستم. پیامبر فرمود تو فاصله ای با ابلیس نداری و فقط دو پدر فاصله داری  و او گفت که من سه کار دارم: ۱-از گناه نکردن جلوگیری می‌کند (نهی میکنم از اعتصام(عصمت)) ۲- امر میکنم که با ارحام خود رابطه نداشته باشیدو صله رحم نکنید ۳- غذاها را فاسد می‌کنم

      ابزار و نقطه قوت انسان برای دفع شیطان

      1. بسم الله گفتن(تسمیه)
        • عدم مشارکت در پوشیدن و نوشیدن و مقاربت جنسی و غیره
        • روایت از رسول خدا ص: غذایی که اسم خدا برای آن آورده نشود برای شیطان حلال است
        • روایت: وقتی غذایی که در سفره گذاشته میشود بسم الله بگو
        • روایت: اگر انسان یادش رفت بعدا بگوید شیطان استفراغ می‌کند
      2. بسم الله گفتم در هنگام ورود به خانه
      3. اذان گفتن در خانه
        • روایت از رسول خدا ص: در خانه اذان بگو زیرا شیطان را دور میکند و برای فرزندان هم خوب است
      4. اذان و اقامه گفتن در گوش است
        • رویات: این عمل نوزاد را از شیطان رجیم محفوظ می‌کند
      5. پناه بردن به خداوند
        • پیامبر همواره به خداوند پناه می‌برد از شیطان
      6. نوعی ذکر: لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم - صلوات
        • رسول خدا ص: شیطان دو تاست: ۱- شیطان جن که با لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ۲-شیطان انس: که باصلوات بر محمد وآل محمد دور می‌شود
      7. قرائت قرآن سخت است برای شیطان
        • رسول خدا ص:  خواندن قرآن از روی خط قرآن برای شیاطین خیلی سخت است
      8. آویختن قرآن در منزل
        • انسان را از شیطان محفوظ می‌دارد
      9. نوعی ذکر درهنگام خروج از خانه این ذکر را بگوید: بِسْمِ اللّٰهِ ، آمَنْتُ بِاللّٰهِ ، وَتَوَکَّلْتُ عَلَى اللّٰهِ ، مَا شاءَ اللّٰهُ ، لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ.
        • روایت: اگر این ذکر را بگوید شیاطین به سمت او می‌آید ولی صورت خود را از او می‌پوشانند و منصرف می‌شوند و این با آمدن ملائکه صورت می‌گیرد
      10. قرئت سوره لقمان در هر شب
      11. تسبیح حضرت زهرا س

      اموری است که شیطان را دور میکند

      1. روزه گرفتن
      2. صدقه دادن
      3. ملاقات مومنین با یکدیگر
        • از شدت ناراحتی گوشت چهره اس تکه تکه میشود و روحش عذاب می‌کشد
      4. طولانی سجده کردن است
      5. شستن سر با صدر 
        • وسوسه شیطان را از بین می‌برد
      6. خوردن چیز‌های کهنه با چیز نو 
        • مثلا خرما یا کشمش یا چیزی دیگر از پارسال با امسال
        • رسول خدا ص: کهنه را با نو بخورید و شیطان با این کار عصبانی می‌شود
      7. نوشیدن آب آسمان
        • قرآن: رز شیطان را برطرف می‌کند
      8. بستن درب خانه در اول شب
      9. روغن زیتون را به جایی مالیدن
      10. خوردن انار شیطان وسوسه را بیمار میکند (40 روز)
      11. ایمان و اعتقاد انسان
      12. شانه کردن محاسن در هفتاد مرتبه
      13. خوردن خرمای بورنی
      14. انگشتر عقیق یمانی کید و مکر شیطان را برمی‌گرداند
      15. حیوان اهلی در خانه داشته باشیم تا اینکه شیطان مشغول این‌ها بشود و انسان و فرزندان را رها نماید
        • ابلیس وارد خانه ای که در آن خروس سفید است وارد نمی‌شود
      16. کبوتر نگهداشتن در خانه
        • با بال زدن کبوتران شیاطین ترد میشوند
      17. در حین سفر و خارج شدن از منزل  چوب همراه داشتن
        • رسول خدا ص: عصا به دست گرفتن فقر را از بین می‌برد و شیطان به او نزدیک نمیشود و با او همراه نمیشود
      18. پوشاندن سر در دستشویی
        • ایمن شدن از شیطان
      19. آب دهان انداختن به سمت چپ  و فوت کردن به سمت چپ شیطان وسوسه را دور می‌کند
      20. اسفند شیطان را از بدن ترد می‌کند

       


      خلاصه جلسه 28:

      ادامه علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      • کاری نکنید که شیطان بر شما آسیب بزند
      • روایت: شب نخوابید در حالی که دست و دهان را بعد از غذا نشسته باشید یا اثر غذ در دست نباشد و اگر کسی با دست نشسته بخوابد و اگر شیطان به او مسلط شود کسی را بجز خودش ملامت نکند
      • روایت: شیطان به بوی باقیمانده غذا حساس است و میلیسد و نفس خود را بر حذر بدارید از شیطان و کسی که شب بخوابد در حالی که در دست او بوی باقیمانده غذا هست و اگر بیمار شد کسی به جز خودش ملامت نکند
      • روایت: ایستاده آب  نخور و روی آب راکد ادرار نکن و و روی قبری تخلی نکن و بایک کفش راه نرو و تنها نخواب و اگر این کار را کنی شیطان سریعتر بر تو وارد میشود و کسی در این موارد به بیماری مبتلا نمی‌شود که از او جدا شود مگر اینکه خداوند بخواهد
      • شیطان بر عقل تسلط ندارد زیرا خداوند با عقل عبادت می‌شود
      • روایت: با یک کفش را نرو و اگر مسح‌ ای از شیطان به شما برسد به جز خدا نمی‌تواند آن را برطرف نماید
      • روایت: کسی که در آب راکد ایستاده ادرار نماید به جنون دچار می‌شود(خُل میکند). سیپی همان خُل هست
      • روایت: برای زنی که در قاعدگی است نباید حنا بگذارد و از جانب شیطان بر او وجود دارد.
      • روایت: بچه‌هایتان را دراول شب در خانه نگه‌دارید و از خارج شدن ایشان در اول شب منع کنید زیرا شیطان در اول شب بانشاط می‌شود و پخش می‌شود و هرگاه یک ساعت از اول شب گذشت آزاد کنید و در آن یک ساعت درب هارا ببندید و نام خدا را جاری نماییدو  شیطان درب بسته را بازنمیکند و ظرف هایتان و مشک ها را بپوشانید
      • روایت: ابلیس سربازان شب را از طرف مغرب می‌فرستد و از طرف مشرق که طلوع آفتاب است می‌فرستد. پس در این دوساعت (غروب و طلوع آفتاب) زیاد ذکر خدا کنید و به او از شر ابلیس و سربازان او پناه ببرید و برای فرزندان تان هم طلب دعا کنید و یادآوری و ذگر بگویید و این دو ساعت ساعت های غفلت است و مردم متوجه خطر این دوساعت نیستند.
      • نکته: بیماری بیمار در ساعت اول شب تشدید می‌شود. 
      • روایت: ظرف‌هایتنان و مشک‌هایتان را  بپوشانید و درب‌‌هایتان را ببندید و چهارپایان خود را در آغل ‌هایشان هبس نمایید از زمانی که آفتاب غروب می‌کند تا جایی که عشا شود و شیطان ها درب ظرف و درب مشکی را باز نمی‌کنند و شیاطین از محل غروب آفتاب فرستاده می‌شوند
      • روایت: آب آسمان را بخورید زیرا بدن را تطهیر و بیماری را دفع میکند و رجس شیطان از انسان دور میکند
      • رجس شیطان به بیماری تعبیر شده
      • روایت: طاهون همان رجس ای است که بر بنی اسراعیل فرستاده شده است
      • روایت از رسول خدا ص: شیطان به رسول خدا ص گفت که کار من این استکه  غذا‌هارا فاسد کنم

      افعال شیطان

      1. همز که قرآن میفرماید همزات شیطان-همز در لغت بعنی فشار آوردن و هل دادن و زدن است
        • یعنی شیطان وارد بدن انسان می‌شود و در جای حساس بدن به او فشار وارد می‌کند انسان را از کنترل خارج می‌کند و در داخل بدن ضربه وارد می‌کند و اختلال در رفتار می‌کندو انسان یک‌دفعه غش میکند
        • رسول خدا ص: از شیطان به خدا پناه می‌برم از همز و نفخ شیطان. همز شیطان موته (جنون است)است یعنی انسان عقلش را از دست بدهد (یا غش که انسان غش می‌کند حالت مرگ و بی حسی).
        • رسول خدا ص: ذالت الجنب همزه شیطان است. التهاب پرده دیافراگم سبب تب کردن است و در مراحل بعدی به مرحله هضیان میشود و گفتار چرند خواهد شد
      2. نَفّ
        • یعنی خارج کردن مایع همراه هوا(آب که با فوت از دهان خارج می‌شود)
        • این کار مار است و زهر را همراه هوا پرتاب می‌کند
        • شیطان برای بیمار کردن انسان آنزیم ‌هایی همراه با هوا پرتاب میکند و به بدن منتقل میکند
      3. نفخ
        • فوت کردن
        • امام علی ع: شیطان در دو سوراخ بینی حضرت ایوب فوت کرد و از آتشی که دود ندارد وارد او کرد و بدن او نقطه نقطه کرد
      4. رِز
        • یعنی کثیف 
        • در آیات قرآن به عذاب و بلا تعبیر شده
        • احتمال اول این است که رز از آسمان وارد می‌شود همانند طاعون (شیطان ساکن هوا است)
        • با نازل شدن باران منافع دیگری دارد و آلودگی هوا و نرمی بدن و بلایی که به سبب آلودگی وجود دارد برطرف میشود
        • قرآن : خداوند با باران رز را برطرف می‌کند
        • برخی رز را بیماری تعبیر کرده اند
        • احتمال دومی هست که رز چیزی است از نوع صاعقه و بار الکترونی یا الکتریسیته
        • روایت: عصبانی شدن و غضب یک گداخته از شیطان است که قلب آدم گداخته می‌شود و اگر کسی از شما غضبناک شود چشمانش قرمز می‌شود و رگ‌ها هم بزرگ شده و شیطان وارد این رگهای مشود و اگر کسی از این مسئله بترسد زمین را لمس کند و با اینکار رز شیطان از او برطرف می‌شود
        • معنی آن این است که اگر کسی غضبناک شود شیطان الکتریسیته در بدن او وارد می‌کند یا همان بار الکترونی است
        • روایت: تغییر حالت موجب برطرف شدن رز شیطان است
        • روایت: شیطان هرچقدر هم از هم دور باشند باهم در ارتباط هستند و به هم خبر می‌دهند و با هم هماهنگ اند
        • ثابت شده که میکروب‌ها با هم هماهنگ هستند و به هم اطلاعات رد و بدل می‌کنند
        • مراد از رجس همان بارهای الکترونی و الکتریسیته و امثال اینها یا همان امواج و امثال اینها باشد
      5.  
       
       
       
       

      خلاصه جلسه 27

      ادامه علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      این که شیطان چیست احتمالاتی مطرح هست که بیان می‌شود

      1. موجود کوچکی که تک سلولی است بنام باکتری که امروزه شناخته شده است و مویدات و شواهدات زیادی دارد که علم امروز هم آن را به اثبات رسانده است
      2. شیطان موجود بزرگی است که سلول‌های آن به هم نچسبیده‌اند(رقیق) و همانند انسان از سلول‌هایی ساخته شده است (ترکیبی از توده‌های سلولی)- سلول‌هایشان همانند ابر است که باهم ارتباط دارد ولی به هم چسبیده نیستند.
      3. قرآن: خداوند فرموده است که شیطان از جن است و جن از  "مارج من نار" است. مارج را آتش بدون دود معنا کرده اند. مانند آتش صاعقه. در حقیقت آتش صاعقه از الکترون‌های با بار منفی هست (شاید اشعه بتا)-یعنی شیطان میتواند توده الکترون باشد
        • نیروهای فاز  هم ممکن است نیروی ملائکه باشد
        • قرآن: شیطان می‌گوید: ما  آسمان را لمس کردیم و یافتیم که آسمان پر از سرباز و شهاب سنگ است
        • پس توده بار منفی و اشعه بتا میتواند به آسمان برود  و آن را لمس کند و بفهمد که آن پر از شهاب سنگ است و سرباز است
      4. خداوند در معده آتش خلق کرده است و آن که در معده است همان اسید است و اسید همانند آتش موارد را میسوزاند و اگر یک کاغذ را در اسید بگذارند خاکستر می‌شود و احتمال دارد که بگوییم شیطان یک موجود اسیدی است
        • روایت: آتیش در معده است و اگر این آتیش نبود غذا سوخت و ساز نمی‌شد
      5. شیطان از جنس امواج است و از انواع آلفا و بتا و الکترومغناطیسی است و این امواج روی انسان تأثیر می‌گذارد
      6. شیطان انواع مختلفی دارد که بعضی از آنها موجودات ریز است(مورد اول) و بعضی بزرگ‌تر و همانی که در شماره دوم گفته شد
      7. ابلیس بر انسان ها شیطانی مسلط کرده است که اسم آن "مُتِکَوِن" است و به هر شکلی که بخواده به نزد مردم می‌آید. می‌تواند در شکل درشت هیکل و میتواند به حجم کوچک به مردم ظاهر شود(مار یا ه یا هر چیز دیگر)
        • روایت :  با سه پشت به ابیلیس می‌رسد: حام بن حیم بن لاقیس بن ابلیس
        • روایت: آمد نزد پیامبر  و ایشان را مشاهده کرد و او موجود بزرگی بود و مخوف بود
        • روایت: غذایی که اسم خدا بر آن آورده نشود شیطان میتواند از آن بخورد
        • روایت: شیطان دوتاست ۱- جن ۲- انس
        • روایت: جن انواع مختلفی دارد که یک نوع آن در هوا پرواز میکند و نوع دیگر مانند ات است و نوعی است که مانند انسان است و اینها حساب و کتاب دارند
        • روایت: شیطان تخم میگذارد و جوجه برایش بوجود می‌آید
      8. یک احتمال این است که بگوییم جسمیت شیطان را قبول نکنیم (درست نیست ولی در عموم گفته می‌شود). شیطان جس م ندارد اما یاوران او جسم دارند.
        • روایت: ابلیس یار دارد که نام آن "تَمریح" است که وقتی شب میشود شرق و غرب را پر میکند.
        • روایت: اگر پاسی از شب خوابیدی بعد از آن از خانه خارج نشو زیرا خداوند جنبندگانی دارد که به آنچه امر میشود انجام می‌شود
        • روایت: ابلیس شیطانی دارد بنام "هَذا" و وقتی شب میشود شرق و غرب را پُر میکند
      9. همه این موارد که به انسان آسیب میرساند یک نقطه فرمان دارند که آن ابلیس است و این ذریه او و موارد ناشی شده از او انواع مختلف دارد و خود ابلیس در مکان دیگری مسکن گزیده باشد و وقت آزاد دارد

      نکته ها:

      • هنوز نتواسته ایم حقیقت شیطان را بفهمیم اما صرفا آگاهی بیشتری پیدا کردیم.
      • گفته می‌شود که ابلیس تشکلیلاتی و کاخ دارد و مسکن او در آسمان است و این مواردی که در زمین دیده میشود ذریه اوست
      • دشمنی انسان و مار و شیطان صرفا از نوع معنوی نیست و در امور ماده هم همینطور است: حیات انسان در تضعیف میکروب است و برعکس
      • شیطان سبب بیماری بعضی انبیاء شده است و در قرآن خداوند از قول حضرت ایوبفرموده: حضرت ایوب: شیطان من را خسته کرد. پس شیطان می‌تواند انسان را بیمار کند.
      • شیطان بر بدن انسان بطور کلی  تسلط دارد .قرآن: وقتی قرآن می‌خوانید به خدا از شر شیطان پناه ببرید و او تسلطی ندارد بر کسی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل نمایند. تسلط شیطان بر کسی است که او را ویل خود میدانند و به او ایمان دارند و ایشان مشرک اند
      • روایت: نسبت به مومن شیطان فقط به بدن او مسلط میشود و تسلطی بر دین آنها ندارد و تسلط پیدا کرد بر ایوب و چهره اورا زشت کرد ولی بر دین او مسلط نشد
      • شیطان بر کسانیکه اورا ولی خود قرار دادند هم بر بدن و هم بر دین ایشان تسلط دارد ولی نسبت به مومن فقط بر بدن او است و بر دین او تسلط ندارد(سند حدیث قوی است)
      • روایت: خداوند مومن را به هر بلایی مبتلا میکند و اورا به هر نحو مردنی ولی اورا به بی عقلی مبتلا نمی‌کند. آیا حضرت ایوب را نمی‌بینی که ابلیس چگونه بر بدن و فرزندان او (بعنی سبب مرگ فرزندان ایوب) اموال و بر همه چیز او مسلط شده ولی بر دین او مسلط نشد
      • شیاطین ذریه ابلیس است و  ابلیس در آسمان است و کاخ دارد و تشکیلات دارد
      • بنظر تبریزیان هستی از یک سنخ است چیزی بنام مجرد وجود ندارد . وجود ندارد چیزی که نه محکوم به زمان و نه محکوم به مکان باشد. حتی رو ح مجرد نیست و تمام هستی از یک سنخ و یک کلمه است  و آن فرمایش خداست که وقتی به شی‌ای اراده نماید به او میگوید کن فی - تمام هستی همان کلمه کن است و چرا خداوند فرموده کلمه زیرا آن کلمه حقیقت آن موج است تمام هستی حقیقت از نوع موجی دارد و تفاوت اشیاء باهم در تفاوت فرکانس‌ها هست و این فرکانس‌ها درتفاوت اندازه طول موج است.سنگ گلیه را با لیزر درمان می‌کنند و نکته: امواج و سنگ از یک سنخ است و تفاوت در نوع امواج و فرکانس‌ آن است. موجودات از مولکول است  و تمام موجودات و مولکولها و سلول ها و موارد دیگر از اتم است و اتم 99.999999999999999  (9 را تا بینهایت ادامه دهیم)خالی است و هیچ چیزی نیست(الکترون و پروتون دارد) و هیچ چیزی نیست. قرآن: علی کل شیء ما خلاء الله باطل(همه چیز غیر خدا باطل است و هیچ چیزی نیست). ما فکر میکنیم که روح و ملائکه مجرد است و بنظر ایشان اینها تفاوتشان در فرکانس آنها است. 
      • روایت از رسول خدا ص: همانگونه که اجر بر ما مضاعف هستند بلا ها هم برای ما مضاعف می‌شود. پیامبر به ذات الجنب است و این بیماری یک التهاب است در داخل ققسه سینه در دیافراگم یا پرده اطراف شش، پیامبر فرمود که خداوند این ذات الجنب را بر من مسلط نیمکند و این از همزات شیطان است.
      • درد ها هم از شیطان است. امام می‌فرماید که شیطان سبب درد می‌شود
      • خمر درمان نیست و در حقیقت انسان به خمر مجبور نمی‌شود

       

       


      خلاصه جلسه 26

      ادامه علت پنجم مستقیم ابتلا به بیماری : شیطان

      • امروزه ثابت شده که ویروس و میکروب و قارچ و آمیب‌ها وجود دارند. موجودات ریز و میکروسکپی هستند که دشمن انسان می‌باشند. این موارد در حدوث بیماری نقش مستقیم دارند و در ضرر و آسیب رساندن به انسان بسیار مؤثر  هستند
      • اصل وجودی و ضرر رساندن و دشمنی با انسان قابل انکار نیست. (اصل وجودی آن برای آسیب رساندن به انسان است)
      • زندگی انسان در از بین بردن میکروب است و که این موجودات و انسان باهم دشمن هستند
      • اسلام برای هر موضوعی به دقت احکام دارد و همه موارد ریز و درشت را ذکر کرده و به آن پرداخته اند مثل اینکه شب در حین غلط خوردن چه ذکری بگوییم و در هنگام آب خوردن و نحوه آب خوردن و با چه پا دستشویی رفتن و خلاصه همه موارد عنوان شده  حال میشود این مسئله میکروب و ویروس و موارد دیگر عنوان نشده باشد یا رسولان ما از آن غافل شده باشند و این موجوداتی که دشمن اصلی انسان هستند(ذات وجودی آن برای از بین بردن و ضرر رساندن به انسان است) را در دستورات به ما معرفی نکرده باشند
      • رسولان این موجودات را شیطان معرفی کرده اند
      • شیطان یعنی چیزی که به انسان آسیب می‌زند از راه مخفی
      • وقتی امام میفرماید که شیطان زیر ناخن است و یا اینکه موهای اضافه بدن را بزنید که مخفی‌گاه شیطان است این منظور را داشته که میکروب در آن است و نه اینکه وسواس خناس در آن است
      • 25 مورد از شناسایی میکروب در احادیث و علم پزشکی جدید:
        1. احادیث: شیطان مخلوقی رقیق است و محل ست آن هوا و میافتد روی غذا و ظرف هایی که درب ندارد-پزشکی: میکروب موجودات ریزی که قابل رویت نیستند مگر بوسیله میکروسکوپ و آن در هوا وجود دارد و در غیر هوا هم هست و موارد را آلوده میکندو هیچ جایی از میکروب و ویروس خالی نیست و در حتی آتشفشان‌ها هم است
        2. احادیث: شیطان در رگ‌ها مانند جریان خون در انسان جاری میشود و آنجایی که خون میرسد شیطان هم میرسد-پزشکی: میکروب و ویروس به هرشکلی وارد بدن انسان می‌شوند و از راه لنف خود را به تمام اعضای بدن میرسانند
        3. احادیث: شیطان با انسان غذا خورده و مینوشد و در غذا آب دهان می‌اندازد(موادی از خودش پخش میکند و غذا را آلوده می‌کند) پزشکی: میکروب و ویروس غذا و نوشیدنی ها را آلوده می‌کند و آنزیم‌هایی ترشح می‌کند
        4. احادیث: شیطان زیر ناخن می‌خوابد و ست دارد در زیر ناخن‌ها(محل اجتماع) پزشکی: میکروب‌ها در زیر ناخن جمع می‌شوند
        5. روایت از رسول خدا ص: از محل ترک لیوان و شکستگی آن آب ننوشید و این محل نوشیدن و محل ست شیطان است  پزشکی: محل شکستگی محل تجمع میکروب است
        6. روایت: شیطان علاقه به چربی و اضافه غذا دارد و در اطراف دهان و در دست میاید و بو میکند و بچه‌ها را اذیت می‌کند-پزشکی: بعد از غذا حتما دست و دهان خود را بشویید تا اینکه میکروب جمع و جذب نشود
        7. روایت: محل زیست شیطان در آشغال و خاکروبه است و میفرماید که آن را در منزل نگه‌ندارید پزشکی: آشغال‌ها محل تکثیر میکروب است و اگر آن را از منزل خارج ننمایید باعث میشود که در محل زندگی سرایت نماید
        8. روایت: شیطان با دو انگشت غذا می‌خورد  پزشکی: میکروب دو زائده  از بدنش ظاهر شده و دور غذا حلقه میزند و آن را داخل سلول خود می‌کند.(به آن نوتو میگویند)
        9. روایت: شیطان از غذایی که روی زمین می‌افتد می‌خورد - پزشکی: میکروب غذای تکه تکه شده را مصرف می‌کند
        10. روایت: زاد و ولد شیطان اینگونه است که خودش را بارور کرده و تولید مثل می‌نماید - پزشکی: میکروب خودش خودش را تکثیر میکند و باکتری به دو نصف تقسیم میشود
        11. روایت: شیطان دوتا دوتا متولد می‌شود - پزشکی:  باکتری از راه انقسام تکثیر می‌شود یعنی یک سلول می‌شود دوتا سلول تازه و جوان
        12. روایت: ظرف‌ها را بدون درپوش نگذارید و زیرا شیطان وارد شده و آب دهان انداخته و هرچقدر بخواهد می‌خورد - پزشکی: باکتری در ظروف باز آنزیم ترشح می‌نماید
        13. روایت: در آب راکد ادرار نکنید زیرا ترس از شیطان وجود دارد - پزشکی: در آب راکد ادرار کردن سبب ابتلا به مالاریا و بلهیریزیا  می‌شود که بلهیزیا یک آمیب است تک سلولی که وارد مجاری ادرار می‌شود و سبب عفونت و ادرار خونی میشود و کشنده است و بیشتر در کشور‌های افریقا است و مالاریا هم همینطور
        14. روایت: در بدن موجوداتی وجود دارند که در مقابل شیطان مبارزه می‌کنند و بین آنها جنگ شدید و سخت شکل می‌گیرد و مدافعان بدن شیطان ها را میکشند ولی ابلیس را نمی‌توانند بکشند - پزشکی: گلوبول‌های سفید با باکتری درگیر شده و این میکروب‌هارا میکشند ولی ویروس را نمی‌توانند بکشند.
        15. روایت: باران نعمتی است که آلودگی هوا را ازبین می‌برد و سبب رفع وبا می‌شود و طاعون بیماری است که خداوند آن را از هوا به بنی اسرائیل فرستاد  - پزشکی: طاعون و وبا به وسیله میکروب های در هوا و آب به انسان میرسد و باران آن را و آلودگی هوا را از بین می‌برد - امروزه وقتی زمستان مردم مریض می‌شوند با آمدن باران خیلی از این مریضی‌ها (آنفولانزا و غیره) ازیبن میرود
        16. روایت: بیماری‌ها بیشتر بخاطر داخل بدن است به جز تب که از بیرون وارد می‌شود - پزشکی: تب معلول میکروب است. درگیری گلوبول و باکتری و میکروب سبب گرم شدن بدن و تب است
        17. روایت: اگر دستت را شستی به هیچ چیز دست نزن حتی حوله، امام صادق ع من دستم را از مسح کردن حوله و غیر حوله شستم و نه اینکه به چیزی دوباره دست بزنم
        18. روایت: آب شیطان را دور می‌کند.  - پزشکی: اولین وسیله برای رفع باکتری و میکروب آب است.
        19. روایت: برای امت خودم ترس ندارم مگر از شیر زیرا میان این کف و آن حیوان شیطان وجود دارد - پزشکی: شیر را بجوشانید زیرا شیر سریع آلوده می‌شود
        20. روایت: شیطان سربازان خودش را در شب می‌فرستد(سیطان‌ها در شب با نشاط می‌شوند و فعالیتشان زیاد می‌شود) - پزشکی: بدلیل وجود نور خورشید میکروب و باکتری‌ها در شب بانشاط و فعال‌تر میشود
        21. روایت: شیطان است که آب انگور را به خمر میکند و از آب انگور تغذیه میکند تا اینکه دو سوم آن از بین میرود - پزشکی:  هر عمل تخمیر و مایعی که برای تخمیر میزنند میکروب است
        22. روایت: مسواک بزنید تا شیطان را ترد نماید  - پزشکی: مسواک بزنید تا میکروب‌های دهان را ازبین برد
        23. روایت: طحال جویده شیطان است - پزشکی: گلوبوب‌های سفید و قرمز که میکروب آن را  کشته و دور انداخته در طحال جمع می‌شود
      • نکته: گلوبول‌های سفید باکتری‌ها را می‌کشند ولی ویروس را نمی‌توانند بکشند
      • ویروس هیچگاه نمی‌میرد و اگر در شرایط بدون آب و غذا و مرگ قرار بگیرد مثل حالت مرده می‌شود و هرگاه شرایط مساعد پیدا کند دوباره شروع به رشد و احیا شدن مینماید. ویروس مرگ ندارد
      • روایت: ابلیس مرگ ندارد تا وقت معلوم
      • دستور داده شده است که در طول روز دست و صورت خود را در دفعات متعدد بشویید   -- در طول هفته حداقل هفته ای یک بار حمام کنید  -- در جنابت و موارد وجوب غسل بدن را بشویید  -- دندان را بعد از غذا خلال نمایید با چوب تمیز  -- قبل از نماز مسواک بزنید  -- مزمزه و استنشاق نمایید هرگاه که وضو گزفته اید  -- از نجاسات دوری کنید و بدن را تطهیر نمایید  -- بعد از دست زدن به سگ و خوک دست‌ها را بشویید  -- موهای سر را شانه نمایید  -- خانه هارا جارو نمایید و خاکروبه‌ها را در خانه نگه‌ندارید  -- از آب استفاده شده استفاده ننمایید  -- تار عنکبوت را از خانه‌ها پاک نمایید  -- خانه را سعی نمایید بزرگتر نمایید  -- ظرف‌ها را بشورید و دست و دهان را قبل و بعد از غذا بشویید و دست به حوله نزنید بعد از شستشو  --  بیمار را بر سالم وارد ننمایید  -- با بیمار زیاد ننشینید  -- بابیمار با حدود دومتر فاصله داشته باشید  -- از اهل بلا فرار نمایید  -- شهری که طاعون دارد وارد نشوید  -- وقتی به مرده دست می‌زنید تمام بدن را بشویید  -- گور‌ها را عمیق بگیرید
      • رسول خدا ص: پا راه نمی‌رفت.
      • شیطان در رگ‌های خون انسان جریان پیدا میکند و آن را بوسیله گرسنگی تنگ نمایید
      • روایت: هر انسانی قرین دارد(شاید این قرین همان شیطان است که در رگ او جریان خواهد داشت و نسبت به پادزهر مقاوم می‌شود)

      احتمالات:

      • شیطان موجود بزرگی است که سلول‌های آن به هم نچسبیده‌اند(رقیق) و همانند انسان از سلول‌هایی ساخته شده است (ترکیبی از توده‌های سلولی)- سلول‌هایشان همانند ابر است که باهم ارتباط دارد ولی به هم چسبیده نیستند. - دلیل آن: شیطان ‌ها برای حضرت سلیمان ساخت و ساز می‌کردند و ایشان به فرمان خدا آنها را غلظ کرد و جسمیت بخشید تا توانستند ساخت و ساز نمایند ولی در اصل رقیق هستند

      طب اسلامی آقای تبریزیان جلسه بیستم

       

      خلاصه جلسه

      ببستم

       

      نحوه خوردن آب

      • خوردن آب به شکل عَب (ریختن آب در حلق) اشتباه و نهی شده است و نحوه صحیح آب خوردن مکیدن آب است. همچنیننباید آب را با یک نفس نوشید و باید دو یا سه مرتبه نوشید
      • رسول خدا ص: هرگاه کسی از شما آب نوشد و آن را با سه نفس بنوشد: نفس اول شکر خدا است و نفس دوم شیطان دفع می‌شود و نفس سوم: شفا (برای درمان بیماری درون انسان) است.
      • روایت: شخصی به آب نوشیدن حضرت رسول ص نگاه می‌کردند (چند نوبت): ایشان در هر بار آب خوردن سه بار نفس می‌کشد و در هربار نوشیدن بسم‌الله الرحمن الرحیم می‌فرمودند و وقتی نوشیدن قطع می‌شد الحمدلله می‌فرمودند
      • فاصله دادن بین سه نوبت آب نوشیدن به اندازه یک بسم الله الرحمن الرحیم و یک الحمدلله است
      • نکته: در ظرف آب نفس نباید کشید و باید در هنگام نفس کشیدن باید ظرف را دور کرد و سپس نفس کشید.
      • روایت: کسی که در آب خوردن اول آن بسم‌الله الرحمن الرحیم بگوید و در آخر الحمدلله بگوید ضرری برای او نیست.
      • برآمده از روایت: شُرب الهیم آن است که بدون بسم‌الله الرحمن الرحیم و الحمدلله آب بنوشیم
      • نکته: در هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم ضرر را ( مخصوصا در هنگام آب خوردن) دفع می‌کند.
      • نکته: کسی که با یک نفس آب بخورد مبتلا به بیماری کبد می‌شود
      • روایت از حضرت رصول ص: نباید آب بخورد در حال ایستادن.
      • روایت: هیچکس از شما ایستاده ننوشد و کسی که ایستاده آب بخورد باید استفراغ نماید
      • روایت: کسی که ایستاده بنوشد ممکن است به بیماری مبتلا شود که هیچگاه درمان نشود
      • امیرالمومنین ع: مبادا ایستاده آب بخورید، این کار سبب بیماری می‌شود که درمان ندارد(قطع به یقین)
      • روایت معتبر از نظر سند: ایستاده آب نخور و در توالت ایستاده ادرار نکن و در آب راکد ادرار نکن، کسی که یکی از اینکارها را بکند اگر مریض شد کسی را جز خودش ملامت نکند
      • میکروب در هوا در سطوح بالاتر بیشتر است از سطوح پایین‌تر
      • روایت: معصوم کسی را دید که ایستاده آب می‌خورد و به او گقت آیا دوست داری گربه با تو آب بخورد و ایشان گفت خیر و معصوم فرمود ایشان چیزی نوشید و خورد که از خوردن با گُربه بد‌تر است.
      • روایت: ایستاده آب نخور و در آب راکد ادرار نکن که شیطان در این حالت بسیار به انسان نزدیک است یعنی سریعتر میتواند عمل نماید
      •  

       


      صوت:

      URL

      خلاصه جلسه هجدهم:  اسباب مستقیم بیماری

      اولین سبب و علت اسراف در خوردن و پرخوری است

      • روایت: هربیماری از پرخوری
      • روایت: از غذا خوردن دست بکشید زمانی که هنوز به غذا میل دارید. برای بدن و برای معده تو بهتر است
      • روایت: همانا شکم بخاطر یک غذای اضافی یا یک بار پرخوری طغیان می‌کند به این معنی که در کارها و وظایف خود خلل بوجود می‌آید
      • روایت: شکم اگر سیر شود طغیان می‌کند
      • روایت: خوردن روی سیری(غذا خورده وسیر شده و بازم غدا می‌خورد) سبب بیماری شکم می‌شود
      • اولین آسیبی که پرخوری به بدن می‌زند: آسیب به خود معده است و دومین آسیب به خود شکم است و مرحله سوم به پوست انسان آسیب می‌زند
      • روایت: حضرت عیسی ع از شهری می‌گذشت: دید بک زن و یک مرد سر همدیگر فریاد می‌کشند: ایشان از آن دو پرسید چه مشکلی دارید: مرد گفت: این خانم من هست و خانم خوبی است و کارهای خوبی هم دارد و صالح هم هست و اما من دوست دارم از او جدا بشوم. حضرت فرمود: به من بگو مشکل این خانم چیست که می‌خواهی از او جدا بشوی؟ گفت: سنی‌ندارد اما پیر نشان می‌دهد و صورتش و وجه او ظاهر کسی که پیر است را نشان می‌دهد. حضرت عیسی ع: به خانم گفت آیا دوست داری صورتت همانند گذشته بشود، پس هرگاه غذا می‌خوری مبادا سیر بشوی زیرا غذا زیاد بشود و معده سنگین بشود طراوت صورت از بین می‌رود. زن اجرا کرد و صورت ایشان با طراوت شد
      • پرخوری موجب تلف شدن پمپاژ قلب شده و استفاده شدن همه خون برای هضم می‌کند. دیگر خون مناسبی برای شش و پوست باقی نمیماند تا پوست رنگ طبیعی و اکسیژن و آب داشته باشد و قلب نمی‌تواند شادابی صورت را حفظ کند و پوست شادابی و طراوتش را از دست می‌دهد
      • پرخوری و خوردن روی سیری موجب پیسی می‌شود
      • روایت حضرت رسول ص: خوردن روی سیری سبب پیسی می‌شود.
      • روایت: ۵ چیز سبب پیسی می‌شود: یکی از آن خوردن روی سیری است.
      • روایت: قلب‌هایتان را با زیاد خوردن و زیاد نوشیدن نکشید و نمیرانید زیرا قلب مانند گیاه می‌میرد همانطور که به گیاه زیاد آب دهید(مردن به این معنی که کارایی و فعالیت خود را از دست بدهد-منظور مردن حقیقی نیست بلکه منظور ازدست دادن کارایی هست)
      • قلب دقیقا روی معده قرار گرفته است
      • زیادخوردن قلب را می‌میراند زیرا مانع تغذیه خود قلب می‌شود زیرا معده همه هم و غم‌اش این است که خون را به معده پمپاژ کند و مانع رسیدن خون مغذی به جداره قلب شده و قلب نمی‌تواند به خود برسد و خود را ترمیم و تقویت نماید
      • امروزه بیماری قلب شایع و زیاد است که یکی از دلایل آن پرخوری است
      • گرسنگی باعث می‌شود که رگ‌های قلب باز شود و عمل رساندن خون به عضلات و جداره خود قلب به خوبی انجام می‌گیرد
      • روایت: نیست چیزی مضرتر از زیادخوردن برای قلب مومن که بدتر از آن نیست
      • موارد زیادی هست که به قلب ضرر می‌رساند: سیگار و هم وغم و آلودگی هوا و روغن و چربی و کلسترول و موارد دیگر ولی بدترین آن پرخوری است

      علایم بیماری قلب:

      • کار قلب منظم هست و با بیماری قلب ،قلب نامنظم می‌شود. نوار قلب یک‌نواخت نمی‌شود(موج متعدد و گاهی ممتد صاف غیر منظم می‌زند)
      • روایت: کسی که غذایش کم شود بدنش سالم می‌شود و قلبش صاف می‌شود و کارش منظم می‌شود(صاف شدن نفس)
      • روایت: کسیکه عادت به زیاد خوردن و زیاد نوشیدن کند قلب او دچار قساوت می‌شود
      • قساوت قلب بیماری روحی است.
      • روایت: سیر نشوید زیرا نور معرفت در دل‌هایتان خاموش می‌شود
      • قساوت قلب نوعی بیماری عضو هست که در قلب تغییری صورت می‌گیرد
      • به عقیده تبریزیان: بیماری‌های روحی و بیماری‌های عضو (یعنی قلب تپنده و سایر اندام‌ها) از یک جنس و سنخ هستند. هردو نقص درقلب تپنده هستند 
      • در روایات از قساوت قلب به عنوان بیماری یاد شده است
      • حضرت عیسی ع : قلب به بیماری شدیدتر از قساوت قلب مبتلا نمی‌شود(که از کمی گرسنگی است). 
      • در روایت قلب جدای از نفس صحبت شده و قرار داده شده است.
      • روایت: قلب بیمار نمی‌شود به سخت تر از قساوت. پس نفس غیر از قلب است. و قلب غیر از نفس است.
      • نکته: اینکه دکترهای امروزی می‌گویند بسیاری از بیماری‌های از سوءتغذیه است. این درست نیست. سوءتغذیه(بدی تغذیه) زیاد خوردن است. اینگونه نیست که کسی از گرسنگی بمیرد(خیلی نادر است).
      • بیشتر مرگ‌ها و بیماری‌ها از سیری است: دیابت و بیماری قلب و نقرس و فشار خون و چربی خون و موارد دیگر
      • سوء تغذیه را باید زیاد خوردن معنا کرد. همچنین کم‌تر از نیاز هم میشود معنا کرد ولی عمومیت در کم خوردن نیست بلکه بلای امروزی بشر زیاد خوردن است
      • نکته: مردم دنبال می‌گردند و غذاهایی که اشتها آور است را فراهم کنند و نفس را تحریک کنند
      • عادت‌های بدی وجود دارد که موجب زیاد خوردن است باید جلوی این عادت‌ها را بگیریم
      • روایت: بدترین کمک برای دین قلبی است که ترسو باشد وشکمی است که سیر نمی‌شود
      • روایت: مومن یک روده دارد و وقتی پر شد دیگر نمی‌خودر و کافر هفت روده دارد و سیر نمی‌شود و همین طور میخورد
      • روایت: هرچه انسان در دنیا سیر تر باشد او گرسنه ترین انسان در روز قیامت است
      • روایت: کسی که در دنیا بیشتر آروغ می‌زند این در روز قیامت بیشتر از دیگران گرسنه می‌شود. چیزی نیست مبغوض‌تر از شکم پر در نزد خدا
      • روایت: حضرت داوود: ترک کنید یک لقمه در حالی که انسان گرسنه باشد و نیاز به این لقمه داشته باشد و اگر این لقمه را نخورد نزد من محبوب تر است از عبادت ۲۰ شب از اول شب تا آخر شب
      • روایت: کم خوردن از عفت است و زیاد خوردن از اسراف است
      • امام علی ع: بهترین کمک برای انیکه انسان کنترل خود را بدست بگیرد و عادت‌های بد را کنار بگذارد گرسنگی است
      • نکته: قلب اگر سالم باشد کل بدن سالم خواهد بود
      • کم خوردن سوء تغذیه نیست و خوردن درست است
      • امام صادق ع: برای انسان بهتر است چند لقمه که کمر او راست بماند
      • در دین ما گرسنگی مدح شده و سیری نهی شده است. روزه واجب شده است
      • کسی که زیاد بخورد سلامتی‌اش کمتر خواهد بود

      دومین سبب: اسراف در نوشیدن است

      • انسان مخلوق ضعیفی است و خداوند فرموده است که انسان را ضعیف آفریده‌ایم.
      • قرآن: بخورید و بنوشید ولی زیاد روی و اسراف نکنید
      • روایت: آب نخورید تا اینکه اشتهای‌ خوردن آب داشته باشید و درصورتی که اشتها هم دارید کم آب بخورید
      • زیاد نوشیدن سبب بیماری می‌شود
      • روایت از امام علی ع: سلامتی بدن معلول کم خوردن غذا و کم نوشیدن است
      • روایت: کسی که کم آب بخورد بدنش سالم می‌شود
      • برداشت از روایت: کم آب خوردن سبب بالاترین مرتبه سلامتی است
      • روایت: اگر مردم کمتر آب بخورند و آب خوردن را کم کنند بدن‌هایشان با استقامت خواهد بود.
      • با استفامت بودن بالاترین مرتبه سلامتی است.
      • اگر انسان زیاد آب بخورد بدنش سالم نخواهد بود
      • روایت: کمتر آب بخور خوردن آب سبب زیادی و هیجان هر بیماری می‌شود و آن را طولانی می‌کند
      • روایت: زیاد آب نخور و این زیاد آب خوردن اساس و سبب هر بیماری است
      • برداشت از روایت: آب نوشیدن را آهسته و با مکیدن و در نوبت‌های دیگر انجام دهید. با زیاد طول دادن و یواش یواش و تلذذ ولذت بردن بخورید 
      • حد نرمال این است که انسان ده بار در روز آب بخورد و اینکه آن را هم یواش و کم بخورد و آن را بقدری مزمزه نماید که از آن لذت ببرد

      صوت: 

      URL

      خلاصه جلسه پانزدهم: گناهان در بدن نگهداری و رتبه بندی می‌شوند

      • قرآن: روز قیامت اندم بدن نسبت به عمل شهادت می‌دهد(شهادت دادن تصویری یا نشانه‌هایی از عمل در خاطر او می‌ماند و در زمان نیاز آن را منعکس می‌کند)
      • این اندام با کلام شهادت می‌دهد
      • شاهد یعنی اینکه کسی یک واقعه ای را دیده است و عکس آن را در خاطر دارد و در دادگاه منعکس می‌کند
      • گفتگویی بین اندام و شخص صورت خواهد گرفت که شخص به اندامی که علیه او شهادت خواهند داد اعتراض می‌کند
      • این که اندام‌ها شهادت می‌دهد دنیوی هست و امری وما اخروی نیست. در همین دنیا اثراتی از  گناه در اندام باقی‌می‌ماند که با وسیله می‌توانیم به گناه صورت گرفته پی‌ببریم
      • این که بیماری انسان را فرا می‌گیرد بخاطر این است که اثر مانده از گناه را از آن اندام بزداید
      • حضرت رسول ص: برای شخص بیمار ۴ نفع است: ۱-قلم از او برداشته می‌شود(گناهانش نوشته نمی‌شود) ۲-ملائکه کارهایی(هر کار فضل) که قبلا در حال سلامتی انجام می‌داد و در حال بیماری نمی‌تواند انجام دهد را برای او می‌نویسد ۳- این بیماری در  سراسر اعضای بدن دنبال گناه می‌گردد و آن گناه را از از آن اعضا خارج می‌کند.(پس منظور عالم ماده است زیرا روح اعضا و اجزا ندارد)
      • نکته اینجاست که بیماری امر مادی هست و آن گناه را که خارج می‌کند هم امری مادی است. پس نگهداری گناه در اندام امری مادی است. چون اگر غیر مادی بود امر مادی در امر غیر مادی تأثیر ندارد وبرعکس زیرا باهم سنخیتی ندارند. امر غیر مادی نه ظرفی از نوع مکان و زمان دارد و غیره
      • از نظر آقای تبریزیان روح یک امر مادی هست و روح مجرد نیست. 
      • حتی جبرئیل تبدیل می‌شود به شکل یک انسان و وحی می‌کند
      • بیمار شدن یک امر مادی است و مال بدن است و در عالم ماده است.
      • رویات می‌فرماید: روح در قبر می‌ماند
      • جهنم در همین دنیا هست  و خورشید بقدری بزرگ می‌شود که زمنی را فرا می‌گیرد و تبدیل می‌شود به جهنم و کسانی که به بهشت منتقل می‌شوند انتقال پیدا خواهند کرد
      • با گناه در اعضا و جوارح تحولی رخ می‌دهد که ممکن است تحول شیمیایی باشد و ممکن است فیزیکی باشد و برخی ممکن است ژنتیکی باشد
      • حضرت رسول ص: هرگاه مسلمان بیمار شد، برای او بهترین کاری که می‌توانست انجام بشود نوشته خواهد شد و گناهانش مانند برگ درختان
      • نتیجه:پس گناهان به شاخه‌ای(به اصلی) مرتبط هست که با گناه ارتباط بین ریشه سست می‌شود و جدا می‌شود
      • رسول خدا ص: مومن اگر یک تب کند گناهانش می‌ریزد (بصورت پراکنده و مانند برگ درختان) و ناله‌اش تسبیح و فریاد او میشود تحلیل(لااله الا الله)
      • محل چسبیدن گناه و اتصال گناه شبیه شاخه درختان است و گناهان برای انسان مانند برگ است و با بیماری این برگ‌ها سست شده و جدا می‌شود
      • در ماهیت اطلاعات و مواردی که در اندام محفوظ می‌ماند روایت داریم که خود گناه محفوظ می‌ماند و نه اینکه عکس یا صورت آن یا نتیجه بلکه خود گناه محفوظ می‌ماند. روایت گفته بود که با بیماری خود گناه را از آن خارج می‌کند
      • روایت: هرگام مسلمان بیمار شود خود گناهان ساقط می‌شود (پخش و این طرف و آن طرف می‌ریزد)
      • گناهان از انواع مختلف هستند: نوشیدنی و نگاه کردنی و گفتنی و پوشیدنی و لمس کردنی و غیره و این که انسان به طور عادی نمی‌تواند این موارد را که در اندام محفوظ می‌ماند را درک نماید.
      • قرآن: می‌فرماید که شهادت داده می‌شود. یعنی اندام تصویری از گناه را منعکس ‌می‌کنند(این را می‌توان براحتی درک کرد اما اینکه خود گناه محفوظ بماند درکش سخت است)
      • حقیت گناه را باید شناخت. گناه یک تحول و تغییر ژنتیکی است و انسانی که گناه می‌کند تغییر درونی دارد که ژنتیکی است و این مواردی که مشاهده می‌شود نتیجه آن تغییر درونی است.

      گناه در کجای بدن محفوظ می‌شود

      • باید در جایی بماند تا اینکه تا روز قیامت بتواند محافظت شود.
      • سلول‌های عصبی تا موقع مرک تلف نمی‌شود و میماند
      • وما ذخیره سلول عصبی نمی‌شود زیرا قرآن می‌فرماید انسان به پوست خود می‌گوید چرا شهادت دادی
      • بنظر می‌ماند گناه در ژن‌ها محفوظ می‌ماند.
      • ژن در روایات به طینت تفسیر می‌شود و این چیزی است که هیچگاه تلف و ازبین نمی‌رود
      • در قبر هم ژن‌ها می‌ماند
      • مانند تخم گیاهان که تمامی مشخصات و محفوظات انسان را دارد و ازآن دوباره انسان می‌تواند بوجود آید.
      • در هر سلول از سلول‌های بدن ژن‌ها قرار دارند
      • سلول‌های انسان تلف می‌شوند ولی ژن‌های انسان می‌ماند (در سخت‌ترین شرایط و یا استحاله هم می‌ماند)
      • وقتی قیامت می‌شود دوباره انسان همانند تخم وقتی شرایط مناسب را مهیا دید دوباره رشد می‌کند و در صحنه م ورود می‌کند و دوباره زنده می‌شود
      • در روایت گفته شده که این ژن‌ها در قبر می‌ماند و از کلمه مستطیر استفاده شده و درمورد ویروس کلمه مستطیر استفاده شده است زیرا در شرایط نامساعد اگر به ویروس نگاه کنی می‌بینی که مرده است و تمام صفات یک مرده را دارد و وقتی شرایط مناسب پیدا می‌کند شروع به رشد و تحرک می‌نماید
      • انفجار هسته‌ای تبدیل ماده به ماده دیگر است و در این مورد هلیم به هیدروژن تبدیل می‌شود و هیدروژن تبدیل می‌شود به هلیم
      • تمام هستی از جنس موج و فرکانس است و اندازه این فرکانس‌ها فرق می‌کند
      • روایات: چیزی از سلول‌ها هست که هیچگاه از بین نمی‌رود
      • روایت: انسان وقتی محشور می‌شود با تمام سلول‌‌هایش که تلف شده و به چیز‌های دیگر تبدیل شده است محشور می‌شود
      • روایت: در م انسان به اندازه خیلی بزرگ محشور می‌شود. گفته شده است که سر انسان در روز حساب به اندازه یک کوه است
      • روایت: روز حساب فقط اندازه پوست انسان 40 یارد هست
      • گناهان محفوظ مانده آیا سبب بیماری می‌شود یا خیر؟ بله
      • روایت: بیماری برای مومن پاک کننده و رحمت است و برای کافر  لعنت  است. نتیجه: بیماری یک کثیفی هست که بیماری آن را پاک می‌کند و آن کثیفی(رجس) و نجاست برای بدن انسان ضرر دارد(اشاره به آب لجن که از بدن گناه‌کاران در روز قیامت خارج می‌شود و کسی که تشنه است آن را می‌نوشد).
      • روایت: مومنی از شیعیان به بیماری مبتلا نمی‌شوند مگر به سبب گناهی که در گذشته مرتکب شده‌اند و این بیماری و درد، پاک کننده است.
      • رسول خدا ص: بیماری انسان تمام اعضای بدن را دنبال می‌کند و گناه را از آن خارج می‌کند.
      • تطهیر یعنی خارج کردن گناه
      • پس گناه ناپاکی هست 

      خلاصه جلسه ۳۴

      نهمین علت مستقیم بیماری: ژن (اِرق)

      • ارق به معنی رگ خونی هم هست و بخاطر همین زیاد در بین مردم توجه نشده
      • حقیقت ارق همان ژنتیک است.
      • این همان چیزی است که در اسپرم مرد و تخمک زن است که وقتی با هم جمع می‌شوند منجر به انتقال صفات می‌شود
      • ژن می‌تواند صفات ظاهر و صفات پنهان را انتقال دهد
      • ژن صفات پدرها و جدهای گذشته را انتقال می‌دهد.
      • چه بسا صفتی در پدر و پدر بزرگ نباشد ولی از جد به نسل سوم منتقل شده باشد.
      • ژنتیک شکل و بیماری و موارد دیگر را برای شخص رقم می‌زند.
      • روایت‌های علم ژنتیک که از اسلام به ما رسیده بحث‌های پیشرفته‌تر از علم ژنتیک کنونی را مطرح می‌کند.
      • ژنتیک صفات ا و بیماری را انتقال می‌دهد. مثلا ژن بیماری جذام یا ژن بیماری حسبه و غیره
      • برخی می‌گویند که آیه خلق الانسان من علق»  کهعلق به معنی کِرم ریز است اشاره به ژنها و کروموزوم‌ها  دارد که شبیه کرم ریز است و قابل رویت نیستند.
      • روایت: مردی از انصار به رسول خدا ص گفت: این خانم دختر عموی من و هم همسر من است. خانم خوبی هم هست و من از او انتظار گناه ندارم و فرزندی برای من آورده که سیاه پوست شدید و بینی شدیدا پهن و موهای شدیدا ژولیده است. نه من سیاه پوست هستم و نه او  و نه اجداد ما و نه فامیل ما. این مطلب شک برانگیز است. پیامبر به این خانم فرمود: شما چه می‌گویید: ایشان گفت: قسم به خدا کسی نزدیکم نشده ( نکرده ام). پیامبر سرشان را انداختند پایین و مدتی فکر کردند و سپس به آسمان نگاه کرد و سپس رو به این مرد کرد و فرمود: بدان هر کسی از جد اصلی خود که حضرت آدم ع است ۹۹ اِرق دارد که تمامی این مواردی که بین شما و حضرت آدم است ممکن است در فرزند شما تأثیر داشته باشد. زمانی که نطفه در رحم قرار می‌گیرد این ژن‌ها مضطرب می‌شود و هرکدام از این ژن ها میخواهد که فرزند شبیه خودش باشد و این فرزند سیاه پوست از آن ارق است که از طریق  حضرت آدم ع و از طریق پدران تو به فرزندت منتقل شده و هیچکدام این ژن را ندیده اند و به فرزند تو رسیده است. از اجداد دور تو کسی هست که اینچنین سیاه پوست بوده ولی در پدران نزدیک تو کسی اینچنین نبوده است. زن گفت ای رسول ص من را نجات دادی.
      • از روایت بالا می‌شود فهمید که ۹۹ نسخه ژن از پدران به فرزندان منتقل می‌شود و این موضوع در ژنتیک موجود است که هرکدام صفاتی را انتقال می‌دهد.
      • ارق به معنی رگ خونی در حدیث بالا نقشی ندارد و این همان ژنتیک است.
      • علم امروزی می‌گوید: وقتی نطفه در رحم می‌اُفتد،‌ژن‌ها در تلاش هستند تا در اولین هسته از این نوزاد مشارکت داشته باشد. مثلا ژن سیاه بودن پوست یا ژن سبز بودن مردمک یا ژن طلایی یا زرد بودن مو و غیره می‌خواهد نقش داشته باشد.
      • هم زن ۹۹ ژن دارد و هم مرد ۹۹ ژن دارد که باهم ترکیب می‌شود و ژن نوزاد را می‌سازند
      • یکی از ژن‌ها فقط درگیر می‌شود و تنها یکی از ژن‌ها پیروز شده و بقیه پنهان خواهند بود(مثلا بین ژن زرد و سیاه و سفید و پوست بودن)
      • روایت امام علی ع: سوال پرسیدند که چرا فرزندان گاهی شبیه عمو و گاهی شبیه دایی یا خاله و غیره می‌شود: امام فرمودند: اگر مرد آرام باشد و اضطراب و هیجان نداشته باشد و  مکان و اعصاب او آرام باشد بدنی که مضطرب نیست و آرام است، این نطفه  که در رحم مستقر می‌شود فرزند در این صورت شبیه پدر و مادر خواهد بود(دل و بدن راحت باشد در حین آمیزش) واگر دل و قلب مضطرب باشد و بدنی که آرام نیست و مضطرب باشد آنگاه ممکن است در این اضطراب ژن‌های عمو یا دایی پیروز شود 
      • نکته: ژن  مشابه ژن عمو یا دایی در رحم زن چکار می‌کند؟ جز این است که صفات و ژن  از پدران و مادران انتقال پیدا می‌کند.
      • ارق در لغت سه معنی دارد: رگ خونی - تکه گوشت - ژن
      • در موقع همبستر شدن باید آرام باشیم تا فرزند شبیه پدر و مادر باشد وگرنه شبیه پدر و مادر نخواهند بود(مثلا در سفر همبستر شدن باعث می‌شود که فرزند شبیه پدر و مادر نشود)-نگرانی و اضطراب موجب شبیه نشدن به پدر و مادر و فعال شدن ژن‌ها در رحم می‌شود.
      • نکته: هرچیزی که در علوم جدید می‌بینیم از مواردی است که از معصوم آمده است.
      • روایت: اگر خداوند اراده کند و انسانی را خلق کند و زن و مرد آمیزش نماید و آب مرد می‌پرد به سوی هر ژنی از ژن های زن و این مسئله تلاش ژن‌ها به مدت هفت روز طول می‌کشد و روز هفتم آن هسته اول نوزاد شکل می‌گیرد و در روز هفتم همه صفات نهفته و ظاهر بین انسان و حضرت آدم ع که حاضر و درگیر شده بودند تمام می‌شود و  بر اساس هرکدام از ژن‌ها که خداوند می‌خواهد  نوزاد شکل خواهد گرفت.(قریب به مضموم)
      • روایت امام علی ع: با مسابقه و گلاویز شدن نطفه زن و مرد در رحم، هرکدام بیشتر باشد فرزند شبیه آن ژن خواهد بود و اگر نطفه زن بیشتر(ژن ظاهر پدران نزدیک یعنی شکل ظاهری پدران نزدکی) است ممکن است شبیه او  یا ژن‌های حاصله از او باشد. در حدیث مراد تعداد نیست زیرا تخمک فقط یکی است و اسپرم میلیون‌هاست.
      • آب آلت تناسلی  زن صرفا نقش رساننده اسپرم به تخمک دارد. آبی که اسپرم در آن شناور باشد تا به تخمک برسد.
      • روایت: اگر آب شخص(نطفه یا ژن مرد یا زن که در تشکیل هسته نقش دارد) غلبه کند و روی آب دیگری قرار بگیرد نوزاد شبیه او خواهد بود

      خلاصه جلسه ۳۳

       

      ادامه هفتمین علت مستقیم بیماری : حسد و چشم زخم

      • بیماری‌ای که از سنخ چشم زخم است باید از همان سنخ (پرتو یا رقیه یا ذکر و . ) درمان شود
      • وقتی فرزندان جعفر طیار را به پیامبر وارد کردند ایشان فرمودند که اینان چرا اینقدر ضعیف هستند و گفته شد که ایشان زود چشم می‌خورند
      • سُقم: بیماری که دوام داشته باشد
      • بیماری چشم زخم بلافاصله بعد از چشم زدن محقق می‌شود. زود اتفاق می‌اُفتد
      • بیماری‌هایی که منشا چشم زخم است خطرناک است و ممکن است منجر به مرگ شود
      • حدیث ا ز رسول خدا ص: رُقیِّه نیست مگر بر سه چیز:۱-مار گزیدگی یا عقرب گزیدگی یا موارد گزیدگی  ۲-چشم زخم ۳-خونریزی که بند نمی‌آید
      • رقیه: یه جور دعایی که کلمه رقیه درآن هست. (مثل: ارقیک یا بسم الله ارقیک و .
      • پلاکت خون هست که موجب بد آمدن خونریزی هست و اگر تعداد پلاکت خون کم باشد خون انعقاد نیافته و بند نمی‌آید
      • احتمال هست که رابطه‌ای بین چشم‌زخم و بیماری خونی باشد.
      • احتمال دارد که رابطه‌ای بین چشم زخم و ضعف بدن باشد(بخاطر روایات پسران جعفر طیار که گفته شد اینها زود چشم می‌خورند)
      • احتمال دارد که رابطه‌ای بین چشم زخم و بیماری‌هایی که منجر به مرگ می‌شود باشد
      • روایت: دنیا پست است . چگونه پست نباشد درحالی که بهترین خلط آن خون است و در بهترین حالت خون ممکن است منجر به مرگ شد (قریب به مضمون)
      • احتمال است که رابطه ای بین بیماری های ناگهانی و چشم زخم باشد.
      • نکته: مثلا ممکن است کسی بگوید مدت‌هاست مریض نشدم  با این کلمه چشم بخورد و زود مریش شود
      • احتمال دارد که رابطه بین میگرن و چشم زخم باشد (تب یا سردرد)
      • فرض است که دعاهای پناه بردن به خدا در دفع چشم زخم مؤثر باشد (دعاهای رایج، پناه بردن نفس و همسر و پدر و مادر و دیگران از شر موارد متفاوت).  معروف آن ماشالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم (سه مرتبه) که بیشتر برای چشم زننده است ولی برای چشم خورنده هم ممکن است مفید باشد. نام خدا بردن مفید است
      • فرض است که یکی از موارد دفع چشم زخم سوره حمد و موذتین باشد
      • فرض است که چشم زخم به شخص خواب یا غافل سریعتر رخ میدهد تا انسان آگاه و هوشیار و اثر آن زودتر است. روایت هست که برای خواب مواردی را رعایت کنیم. معلوم است که انسان درحال خواب در معرض ضعف بیشتر است.
      • نکته: انسان غافل و خواب که متوجه نیست در معرض آسیب بیشتری است نسبت به انسان هوشیار
      • چشم زخم موج و پرتویی هست از چشم شخص چشم زننده(شاید تخلیه انرژی و الکتریسیته)
      • فرض است که اثر چشم زخم در بدن میماند و اثر آن مادی هست. و قابل لمس و درک و شهود است. حتی بعد از مرگ هم میتوان اثر آن را دید و از بین نمیرود. با دعا چشم زخم از بدن خارج می‌شود پس معلوم می‌شود که چیزی وارد بدن شده است که با دعا میخواهیم آن را خارج نماییم.
      • فرض است که هم چشم انسان و هم چشم جن می‌تواند به انسان چشم بزند
      • فرض است که بیماری چشم زخم بیماری سخت و درمان سخت است و باید سریع آن را درمان کرد زیرا ممکن است بر قضا سبقت بگیرد و بمیرد.
      • سوال کسی که کور است می‌تواند چشم بزند: در چشم زخم نَفْس تأثیر دارد و ممکن است این انرژی از نفس و مغز او ساتع شود. فکر هم می‌تواند فرکانس تولید نماید.(وقتی از چیزی خوشش بیاید یا به آن حسرت بخورد یا بشنود از موفقیت کسی)
      • البته چشم قابلیت ساتع کردن انرژی شدید را دارد.
      • روایت: حرمت حسد از امت رسول خدا ص رفع شده مگر اینکه بر زبان جاری نماید.(وقتی بر زبان جاری کرد این برای آن شخص ثبت می‌شود وگرنه اگر در دل و مغز باشد اثر ثبتی برای شخص ندارد)
      • با حسد نَفْس تنگ می‌شود
      • اگر به زبان جاری شود و در دل عبور کند و آرزو کرده باشد که این نعمت از انسان سلب شود می‌شود حسد وگرنه در سطح خفیف بوده و اثر کمتر خواهد داشت و آن را چشم زخم می‌نامند
      • زمانیکه که بر زبان جاری کند تأثیر آن می‌شود حتمی
      • روایت: مردم نگویند به چیزی که چقدر خوب یا خوشبحالت» مگر اینکه روزگار برای آن شیء روز بدی پنهان می‌کند. در این حدیث تکیه بر قول و سخن است، پس جاری شدن بر زبان خیلی مهم است.
      • پرتو از چشم ساتع و به بدن نفر مقابل وارد می‌شود و این پرتو که اسابت می‌کند مادی است. در روایت کلمه اسابت آورده شده است. پس مادی است که مانند گلوله اسابت کردنی است.
      • اگر چشم و زبان هردو باهم فرکانس ساتع کند پس آسیب به نفر مقابل حتمی است.(حسد به همراه چشم زخم که بر زبان و چشم و قلب و دل جاری شود)

       

      هشتمین عامل بیماری: حسد

      • حسد: آرزو کردن سلب نعمت
      • حسد تیغ دولبه است. زیرا هم نفر حسود و هم نفر حسادت ورزیده شده آسیب می‌بینند. اول خود شخص آسیب می‌زند و بعد به نفر مقابل.
      • در چشم زخم که مقدمه حسد است، فقط نفر چشم خورده آسیب می‌بیند
      • اولین کاری که حسد می‌کند: عصبانی شدن شخص حسود.
      • روایت: حسود به قضا و قدر ناراحت و غضبناک و عصبانی است
      • دومین اثر حسادت: هَّم و غَم می‌آورد  و همواره اینچنین است و راحتی او سلب می‌شود
      • روایت: حسود راحتی ندارد
      • سومین اثر: زندگی حسود مکدر و تاریک میکند(دلتنگ و فشار نفس)
      • روایت:  از حسد دوری کنید که بر خود شخص هم ضرر دارد
      • حسد بدن شخص را می‌خورد و نابود می‌کند
      • روایت: سلامتی بدن از کم حسودی کردن است.
      • در آموزه ها آمده که به بالاتر از خودت نگاه نکن و به کمتر از خودت نگاه کن
      • روایت از امام علی ع: حسد بدن را بیمار میکند(بیماری سنگین و مزمن و سخت)
      • روایت از امام علی ع: حسد چیزی جز ضرر و غضب و ضعیف شدن قلب و بیماری بدن و ندارد. بدترین چیزی که قلب انسان تجربه می‌کند حسد است.
      • حسد هم قلب را بیمار می‌کند و هم بدن را بیماری می‌کند.
      • روایت: حسد سبب قلب درد است. پس شاید بیماری‌های قلبی معلول حسد است.
      • تجربه آقای تبریزیان: کسانی که خیلی به فکر داشته های دیگران اند به بیماری قلبی دچار می‌شوند.
      •  

      خلاصه جلسه: 35

      ادامه نهمین علت مستقیم بیماری: ژن (اِرق)

      • امام علی ع: نطفه زن و مرد درگیر می‌شوند و هرکدام بیشتر بود(ژن) فرزند شبیه او خواهد بود 
      • نطفه مرد همان منی ترکیبی از مایعات اسپرم  تولید شده در بیضه و  آب تولید شده پروستات(آبی که که اسپرم‌ها در آن بتوانند شنا کرده و تغذیه نمایند) که میلیون‌ها یا میلیارد‌ها اسپرم در آب منی هست که هرکدام می‌تواند فرزند تولید نماید
      • در زن: تنها یک تخمک وجود دارد (نهایتا دوتا تخمک) به همراه آبی که در تخمدان تولید و در رحم قرار می‌گیرد و نهایتاکارش انتقال اسپرم مرد به تخمک است.
      • در مسابقه بین میلیون‌ها اسپرم یک اسپرم دیوار تخمک را سوراخ کرده و وارد تخمک می‌شود.
      • انسان‌ها ژن ظاهر و ژن نهفته دارد.
      • آب پروستات و آب زن هیچ نقشی در انعقاد نطفه ندارند.
      • احتمال آن هست که شرایط غذایی و زمانی و غیره روی ژن تأثیر  گذارد: کسی که به بخورد فرزند او زیبا می‌شود.  مرد که کاسنی بخورد  فرزند پسر می‌شود. زن اگر کاسنی بخورد فرزند دختر می‌شود. در یک روز ژن‌های سفیدی و روز دیگر ژن‌های سیاهی غالب باشد.
      • روایت: اگر نطفه مرد نسبت به زن بسوی رحم سبتقت کند بچه شبیه مرد و نسل مرد می‌شود و برعکس
      • روایت از حضرت رسول ص: اگر آب مرد برتری داشته باشد از آب زن فرزند پسر خواهد بود پس شباهت به پدر و عموها خواهد بود و برعکس
      • ارق یعنی ریشه و اصل که انسان از آن بوجود آمده است

      ارتباط ژن با بیماری:

      • جهش و هیجان و حرکت و اضطراب ژن است که موجب بیماری است.
      • روایت: شام را رها نکنید حتی به سه لقمه با نمک و اگر کسی در یک شب شام نخورد یک ژن در بدن او می‌میرد و دیگر زنده نمی‌شوپد.
      • امروزه کشف می‌شود که ژن فلان بیماری کدام است(جهش یافته)
      • روایت: کسی که شب شاهی بخورد ژن جذام در او می‌زند(ژن جذام در او تحریک شده و جهش خواهد کرد)
      • روایت:کسی که ماهی بخورد و بخوابد و در درون او ماهی باشد  و بدنبال آن خرما یا عسل نخورد همواره ژن فلج روی او می‌زند تا صبح
      • روایت: همانا برگ چغندر، ژن جذام را سرکوب می‌کند. (به حالت نرمال برمی‌گرداند)
      • روایت: نیست کسی مگر اینکه ژن جذام داشته باشد و بوسیله شلغم آن را آب کنید.
      • روایت: مومن مومن نیست مگر اینکه برای برادر مومن خودش همانند بدن باشد و اگر یک ارق از بدن او بزند بقیه ارق‌هایش به یاری او می‌شتابند(این حدیث را نمی‌فهمیم)
      •  

       

       


      جلسه 36 :‌ URL

      ادامه نهمین علت مستقیم بیماری: ژن (اِرق)

      • سومین علت جهش ژن، گناه است.
      • روایت: مومنین باید به کمک هم بشتابند و به کمک هم بیایند و در صورتی که یکی از مومنین بیمار شود و ژن جهش پیدا کند دیگران هم بی‌خوابی می‌کشند.
      • در میگرن: یک رَگ در سر میزند و این سبب ابتلا به سردردر و همان میگرن می‌شود.
      • روایت: مومن مومن نیست مگر اینکه برای مومن دیگر همانند بدن باشد بگونه ایکه اگر مشکلی در او پیش بیاید انگار در او پیش آمده است
      • ژن در کل بدن هست و در هر سلول بدن وجود دارد، هست
      • روایت:نیست ژنی که جهش پیدا می‌کند و سنگی که روی سر می‌افتد و میگرن و نیست بیماری مگر بخاطر گناه
      • حضرت رسول ص: نیست کسی که بین او حضرت آدم 99 نوع ژن است و تمامی این ژن‌ها در اوصاف انسان دخل دارد(برای ژن کلمه یضرب یعنی زدن آمده است)
      • تبریزیان از روایت بالا نتیجه می‌گیرد که انسان 99 نوع است.
      • اختلاج ارق در لغت به معنی حرکت است.
      • رسول خدا ص: بسوی خداوند پناه می‌برم به خدا از شر هر رگی که نَعار (جهش ژن)است.
      • اصل نعره چیست : مگسی که درشت است و رنگ چشمش آبی است و رنگ خودش سبز است و نیشی در انتهای بدن دارد و فقط حیواناتی که سُم دارد را نیش می‌زند. داخل بینی الاغ می‌شود و درون بینی الاغ را نیش می‌زند و الاغ یکباره فرار می‌کند.
      • چیزی وارد ژن می‌شود و وقتی وارد ژن می‌شود آن ژن جهش پیدا می‌کند و سبب بوجود آمدن بیماری می‌شود (ویروس و این قبیل موارد)
      • روایت: پیامبر به خداوند پناه می‌برد از شر هرگونه ارق نفّار.
      • نعار رگی خونی که از آن خون .

       

       

       



      1. تا بجایى رسید دانش من                                                که بدانم همى، که نادانم‏
      گر همى‌‏خواهى که بِفروزى چو روز                                      هستىِ همچون شب خود را بسوز
      این عبودیت ز عشق است و نیاز                                       طاعت بى‌‏عشق مکر است و مجاز
       
      2. به عطر گل خدارا بین که در گار می‌پیچد                   ز نیلوفر که عاشق تر که در گار می‌پیچد
      مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد                           که در گُنبد ز بی عقلی صدا بسیار می‌پیچد
      صدای عاشق تنها در دل هوشیار می‌پیچد                          بیا میخانه آنجا هم صدای یار می‌پیچد
       
      3. فرمانده بمیرم که تو در تخت نباشی                             مشغول مداوای بسی سخت
      من حاضرم هر روز کفن پوش شوم                                  لیک حتی نفسی داخل این تخت نباشی
       
      4. هیچ داری از دل مهدی خبر                                             گریه های هر شبش را تا سحر
      او که ارباب تمام عالم است                                              من بمیرم سر به زانوی غم است.
       
      5. ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی                                  دل بی تو به جان آمد وقت است که بازایی
       
      6. بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی‌ها                     صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی
       
      7. آنکس که نداند و بداند که نداند                                      لنگان خرک خویش به مقصد برساند
      ولی آنکس که نداند و نداند که نداند                                  در جهل مرکب ابدالدهر بماند
       
      8. روزها همه فکر من اینست و همه شب سخنم             که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
       
      9. عشقی کز پی رنگی بود                                                عشق نبود، عاقبت ننگی بود
       
      10. ای بسا ابلیس رو که هست                                         پس به هر دستی نباید داد دست
       
      11. گفتم که روی ماهت از من چرا نهان است                 گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است
       
      12. خروس صبح زد سبوح و قدوس                                  فراکن دیده ازین خواب منحوس
       
      13. عام نادان پریشان روزگار                                            به ز دانشمند ناپرهیزگار
      کان بینایی از راه افتاد                                                    وین دو چشمش بود و در چاه افتاد
       
      14. اگر بلبل زبان می‌بست درکام                                     نه خود را در قفس می‌دید و نه در دام
      زبان آدمی با آدمیزاد                                                           کند کاری که با خس می کند باد
      ولی انجا که باشد جای گفتار                                              خموشی آورد صد نقص در کار
      اگر حرفت نزاکت بار یابد                                                  قلم را نازکی بسیار باید
       
      15. ساحل افتاده  گفت: گرچه بسی زیستم                     هیچ نه معلوم شد، آه که من چیستم
      موج زخود رفته ای تیز خرامید و گفت                              هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم(اقبال لاهوری)
       
      16. منو دلکندن از دلبر محاله                                             دلم با دلبرم در شور وحاله        
      با این آقا به این خوبی ندونم                                              کی گفته کربلا رفتن خیاله
      دمادم این دا ورد زبانم                                                        ببینم کربلات رو تا جوانم
      درون سینه آسایش ندارم                                                  نیستان را به آتش میکشانم
      ببین آشفته گشته وضع و حالم                                           دگر بشکسته حالم، پس ننالم
      ز بس که فکر دیدار تو هستم                                             حریم تو شده فکر و خیالم
      دل من  بی‌قرار کربلاته                                                      همه میگن بهشت ایوون طلاته
      دیگه اینجوری عادت کردم آقا                                            دیگه کروبلام تو روضه هاته
      کرامت میکنی با یک اشاره                                                رخ تو آسمون، چشمات ستاره
      واسه لطف نگاه مهربونت                                                 غریب و آشنا فرقی نداره
       
      17. مردان خدا، پرده پندار دریدند                                      یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
       
      18. همان دست که دادند از همان دست گرفتند               هرنکته که گفتند، همان نکته شندیدند
       
      19. جوانی با پدر گفت ای خردمند                                     مرا تعلیم بده پیرانه یک پند
      بگفتا نیک مردی کن نه چندان                                             که گردد خیره گرگ تیز دندان
       
      20. دیرآمدی ای نگار سرمست                                         زودت ندهیم دامن از دست
      معشوق که دیر دیر بینند                                                     باری به از آن که سیر بینند(گلستان سعدی)
       
      21. هفت شهر عشق را عطار گشت                                ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم(مولانا)
       
      22. خداوندا چه دشوار است انسان بودن و ماندن، دراین دنیا                        چه سختی می‌کشد آنکس، در این دنیا که انسان است
       
      23. آنچه شیران را کند روبه مزاج                                      ازدواج است، ازدواج است، ازدواج است
       
      24. سرغم عشق بوالهوس را ندهند                                  نور دل پروانه مگس را ندهند
       
      25. عمری باید تا یار آید به کنار                                          این دولت سرمد، همه کس را ندهند(سرمد کاشی)
       
      26. الهی سینه ای ده آتش افروز                                       در آن سینه دل و آندل همه سوز
      اللهی سینه‌ای درد آشنا ده                                                  دل از هردل که بستانی به ما ده
       
      27. ما سمیعیم و بصیریم وهوش ایم                                 با شما نامحرمان ما ناخوشیم
       
      28. همه دانندگان را هستمعلوم                                         که باشد مستحق پیوسته محروم
      ز تو با آنکه استحقاق دارم                                                  سر از طوق نوازش طاق دارم
      مرا تا دل بود دلبر تو باشی                                                 ز جان بگذر که جان پرور تو باشی
      ز رعنایی که دارد این نرگس مست                                   نیالاید به دست هرکسی دست
       
      29. تا میتوانی می‌گریز از یار بد                                         یار بد بدتر بود از مار بد
      مار بد تنها تورا بر جان زند                                                 یار بد برجان و بر ایمان زند
       
      30. آگاه باش عالم هستی زبهر توست                             غیراز خدا هرآنچه خواهی شکست توست
      کسانیکه چشمانشان نبودشان                                           از حرام پرشد همه وجودشان
      هرنگاه بود تیری ز حرام                                                    که برخود میخورد و نه ناموس دیگران
      سلام بر ابراهیم برآن یار خدا                                            همان شهیدی که ز دور باشد هدا
      بدان که گفت رسولش ز بهر خدا:                                    عجایب رخ نمایاند در اصلاح نگاه(بهروز-شهید ابراهیم هادی )
       
      31. گرچه بین منو تو هنوز دیوار است                              ولی برای رسیدن بهانه بسیار است
       
      32. او منتظر است که ما برگردیم                                   ماییم که در غیبت کبری ماندیم
       
      33. بی قرار توأم در دل تنگم گله هاست                         آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
      مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب                             در دلم هستی و بین من تو فاصله هاست
       
      34. همواره نبرد حق و باطل برپاست                              هر روز برای شیعیان عاشوراست
      مصداق صحیح لعنت بر یزید                                             امروز شعار مرگ بر آمریکاست
       
      35. از مرز ظریف کفر وایمان می‌گفت                           از آدم ودام های شیطان می ‌گفت
      در کربلا حسین را می‌کشتند                                             در گوشه حجره شیخ عرفان میگفت
       
      36. بنی آدم اعداء یکدیگرند                                              که در آفرینش نه یک گوهرند
      چوروزی به درد آورد روزگار                                              دگر عضو های را نباشد خیال
       
      37. چو مرد سخن نگفته باشد                                          عیب وهنرش نهفته باشد
       
      38. چشم دل باز کن که جان  بینی                                    چیزی که نادیدنیست از آن بینی
      به اقلیم عشق گر روی آوری، روزی                                 در رمضان توانی وسعت ملک لا مکان بینی
       
      39. خواجه در ابریشم و ما درگلیم                                    عاقبت ای دل همه ما در گلیم
       
      40. باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم                  وز جان و دل یارم شوی تا من خریدارتت شوم
      من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران                          اول به دست آرم تورا، وانگه گرفتارت شوم
       
      41. ما باده پرستان غم بیهوده نداریم                                اندیشه ای جز بوده و نابوده نداریم
      پاکیزه تر از چشمه ی  خورشید منیریم                             چون شام سیه دامن   آلوده نداریم
       
      42. خدایا دل  ز مو بستان به زاری                                     نمی‌آید زمو بیمار داری
      نمیدونم چرا لب لعلت به خونم                                         چرا تنه است با این آبداری(باباطاهر)
       
      43. مدعی خواست که از بیخ زند ریشه ما                       غافل ازآنکه خدا هست در اندیشه ما
       
      44. ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود            زین مثال بس مجرمی، بی نقطه محرم می‌شود
       
      45. ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم                        ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بنگریم وقال را
       
      46. اگر برمن نبودش هیچ میلی                                         چرا ظرف مرا بشکست لیلی
       
      47. این جها ن کوه است و فعل ما ندا                              سوی ما آید ندا ها را صدا
      قطره ای کز جویباری میرود                                              از پی انجام کاری میرود
       
      48. گر رسم شود که مست گیرند                                     در شهر هرآنچه هست گیرند
       
      49. اندر جهان سود بی رنج نیست                                    کسی را که کاهل بود گنج نیست(فردوسی)
       
      50. نابرده رنج گنج میسر نمیشود                                     مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد(سعدی)
       
      51. بازآ، بازآ، باز|آ، هرانچه هستی بازآ                              گر کافر و گبر و میخانه پرستی بازآ
      این درگه ما درگه نومیدی نیست                                       گر صدبار توبه شکستی بازآ
       
      52. درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد                    نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار دارد
       
      53. نگاهم با نگاهت کرد برخور                                          نمیدانم چرا حالم به هم خورد
       
      54. برو کار می کن مگو چیست کار                                  که سرمایه جاودانیست کار
      نگر تا که دهقان دانا چه گفت                                             به فرزندان، چون همی خواست خفت
      که میراث خود را بدارید دوست                                         که گنجی پیشینیان اندر اوست
      من انرا ندانستم اندر کجاست                                           پژوهیدن و یافتن با شماست
      چو شد مهر مه، کشتگه برکنید                                           همه جای آن را زیرو بالا کنید
      نمانید ناکنده جایی زباغ                                                       بگیرید از آن گنج هرجا سراغ
      پدر مرد و پوران  به امید گنج                                              به کاویدن دشت بردند رنج
      به گاو آهن و بیل کندند زود                                                 هم اینجا و هم آنجا و هرجا که بود
      قضا را در آن سال از آن خوب شخک                                زهر تخم برخاست هفتاد تخم
      نشد گنج پیدا و لی رنجشان                                               چنان چون پدر گفت شد گنجشان(ملک الشعرای بهار)
       
      55. به مجنون گفت روزی عیب جویی                              که پیدا کن به از لیلی نکویی
      که لیلی گر چه در چشم تو حوریست                               بهر جزء وی ز حسن او قصوریست
      زحئف عیب جو مجنون برآشفت                                      در آن آشفتگی خندان شد و گفت
      اگر در دیده مجنون نشینی                                                بغیر از خوبی لیلی نبینی(وحشی بافقی)
       
      56. سخن صیقلگر مرآت روح است                                سخن مفتاح ابواب فتوح است
      سخن گنج است و دل گنجور این رنج                               وزو میزان عقل و جان کهر سنج(وحشی بافقی)
       
      57. نه چندان بخور که از دهانت برآید                               نه چندان که از ضعف جانت برآید(گلستان سعدی)
       
      58. غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ                                هرگز نکند در گرانمایه به چنگ(گلستان سعدی)
       
      59. سخن گر شیرین و دلنشین بود                                  سزاوار تصدیق و تحسین بود
      چو یکبار گفتی، مگویش باز پس                                      که حلوا را یکبار خوردند بس (گلستان سعدی)
       
      60. امیدوار بود آدمی به خیر کسان                                  مارا به خیر تو امید نیست شر مرسان
       
      61. سخنی در نهان نباید گفت                                           که بر انجمن نشاید گفت(گلستان سعدی)
       
      62. پدر چون درو عمرش منقضی گشت                         مرا این یک نصیحت کرد و بگذشت
      که شهوت آتش است از وی بپرهیز                                 به خود بر، آتش دورزخ مکن تیز
      درآن آتش نداری طاقت سوز                                           به صبر آبی برآن آتش زن امروز(گلستان سعدی)
       
      63. تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی               و آنچه دانی جواب نه نیت مگوی(گلستان سعدی)
       
      64. ترحم بر پلنگ تیز دندان                                              ستمکاری بود بر گوسفندان(گلستان سعدی)
       
      65. تا بدانجا رسید دانش من                                            که بدانم که هیج ندانم(گلستان سعدی)
       
      66. گلی گفتم که مشکی یا عبیری                                   که از بوی دلاویز تو مستم
      بگفتا من گلی ناچیز بودم                                                  ولیکن مدتی با گل نشستم
      کمال همنشین در من اثر کرد                                           وگرنه من همان خاکم که هستم(گلستان سعدی)
       
      67. مراد ما نصیحت بود و گفتیم                                       حوالت با خدا کردیم و رفتیم(گلستان سعدی)
       
      68. عاقبت گرگ زاد گرگ شود                                        گرچه با آدمیزاد بزرگ شود(گلستان سعدی)
       
      69. فرق است میان آنکس که یارش در بر                      با انکه دو چشم انتظارش بر در(گلستان سعدی)
       
      70. بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران                             کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
       
      71. برو شادی کن ای یار دل افروز                                   غم فردا نشاید خورد امروز
       
      72. اندک اندک به هم شود بسیار                                      دانه دانه است غله در انبار
       
      73. از دست و زبان که برآید                                             کز عهده شکرش بدر آید
       
      74. ابر وباد و خورشید وفلک در کارند                               تا تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری
      همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردارند                            شرط انصاف نباشد که فرمان مبری
       
      75. ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز                          کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
      این مدعیان در طلبش بی خبرانند                                    کانرا که خبر شد، خبری باز نیامد
       
      76. نوری که خدا برافروزد                                                هر آنکه را خوار بود در کفر ان بسوزد
       
      77. لطف حق با تو مداراها کند                                         چون که از حد بگذرد نا گه رسوایت کند
       
      78. خدایا چنان کن که سرانجام کار                                  تو خوشنود باشی و ما رستگار
       
      79. مدعی گوید که با یک گل نمی‌آید بهار                         من گلی دارم که دنیا را گلستان می‌کند
      نشسته غرق تماشای شیعیان خودش                               کسی نیامده جز او سر قرار خودش
      چه انتظار عجیبیست که شب تا سحر                               کسی قنوت بگیرد در انتظار خودش
       
      80. خواهید که بسوی دوست پرواز کنید                            یا که زندگی دوباره آغاز کنید
      یک پنجره از اتاق تنهاییتان                                                  هر صبح بسوی کربلا باز کنید
       
      81. مارا به جبر هم که شده سر بزیر کن                          خیری ندیدیم ازین اختیارها
       
      82. خاکستر وجود مرا گگر بدهی به باد                             از شوقت روی به کربلا کند
       
      83. نشسته ام چون غباری به شوق اذن دخول                 تو خود بگو نتکانند پادری ها را
       
      84. مبر گمان ز موی سپیدم به عمر دراز                          که جوان ز حادثه ای پیر می‌شود گاهی
       
      85. شیشه پنجره را باران شست                                      از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست
       
      86. به قبرستان گذر کردم کم و بیش                                بدیدم قبر دولتمند و درویش
      نه درویش بی کفن در خاک خفته                                       نه دولت مند برد از یک کفن بیش
       
      87. دانی که خدا چرا تورا داده دو دست                            من معتقدم که اندر  آن سری هست
      با یک دست بکار خویشتن پرداز                                         با دست دگر ز دیگران گیری دست
       
      88. چو شادی بکاهد بکاهد روان                                         خرد گردد اندر میان ناتوان
       
      89. ز نیرو بود مرد را راستی                                              ز سستی گژی آید و کاستی(فردوسی)
       
      90. شکر نعمت نعمتت افزون کند                                     کفر آن، نعمت از کفت بیرون کند
       
      91. اگر آنطور که شیرازی بدست آرد دل مارا                  به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا(حافظ)
       
      92. اگر آنطور که شیرازی بدست آرد دل مارا                  به خال هندویش بخشم، سرو دست و تن و پارا
      که انسان هرچه می‌بخشد زمال خویش میبخشد              نه چون حافظ که می بخشد املاک بخارارا(صائب تبریزی)
       
      93. اگر آنطور که شیرازی بدست آرد دل مارا                   به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزارا
      که انسان هرچه می بخشد، مثال مرد می‌بخشد                نه چون صائب که می‌بخشد سرو دست و تن و پارا
      سرو دست و تن و پارا به خاک گور می بخشند                  نه بر آن عاشق شیدا که شیدایی کند بر ما(شهریار)
       
      94. نه جان و روح می بخشم و نه املاک بخارا را               مگربنگاه املاکم، چه معنی دارد این کارها
      نه  حافظ املاکی و نه صائب دست و پاها را                       فقط اینان میخواستند بگیرند وقت ماهارا
      و خال هندویش اصلاً، ندارد ارزشی اصلاً                            که با جراحی صورت، عمل کردند خال ها را
      آدمی پیر چو شد حرص جوان می‌گردد                               خواب در وقت سحرگاه گران می‌گردد(صائب تبریزی)
       
      95. آن گرسنه کاندر پی نان در به در است                         گر پندش دهی جای نان، بی ثمر است
      با او ز حلال دم مزن یا زحرام                                              کانجا که شکم گرسنه شد، گوش کر است
       
      96. بنام خداوند جان و خرد                                                   کزین برتر اندیشه بر نگذرد
       
      97. کم گوی و جز مصلحت خویش مگوی                            چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
      دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز                                          یعنی که دوبشنو ویکی بیش مگوی(خواجه نصیرالدین انصاری-اخلاق ناصری)
       
      98. اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست                       اشک کباب موجب طغیان آتش است(صائب تبریزی)
       
      99. ریشه درخت کهنسال از جوان افزون تر است              بیشتر دلبسته باشد به دنیا پیر را(صائب تبریزی)
       
      100. درویش و غنی بنده خاک این درند                                 آنانکه غنی ترند محتاج ترند(گلستان سعدی)
       
      101. بنی آدم اعضای یکدیگرند                                              که در آفرینش ز یک گوهرند
      چو روزی بدرد آورد روزگار                                                     دگر عضو هارا نماند قرار
      تو که از محنت دیگران بی غمی                                            نشاید که نامت نهند آدمی(گلستان سعدی)
       
      102. ای زبر دست زیردست آزار                                           گرم تا کی بماند این بازار
      چه کار آیدت جهانداری                                                            مردنت به که مردم آزاری(گلستان سعدی)
       
      103. چو صد سال گبر آتش فروزد                                          چو یک دم اندرو افتد بسوزد(گلستان سعدی)
       
      104. نماند ستمکار بر روزگار                                                  بماند بر او لعنت روزگار(گلستان سعدی)
       
      105. ناسزایی را چون بینی بخت یار                                       عاقلان تسلیم کردند اختیار
      چو نداری ناخن درنده تیز                                                         با ددان(درندگان)آن به که کم گیری ستیز
      هرکه با پولاد بازو پنجه کرد                                                      ساعد مسکین خود را رنجه کرد
      باش تا دستش ببندد روزگار                                                     پس به کام دشمن مغزش برآر(گلستان سعدی)
       
      106. دریاب کنون نعمتت هست به دست                                کاین نعمت و ملک میرود دست به دست(گلستان سعدی)
       
      107. اگر دانش به روزی در فروزی                                          دان، تنگ روزی تر نبودی
      به نادانان چنان روزی رسانند                                                    که دانا اندرآن عاجز بمانند(گلستان سعدی)
       
      108. ترک دنیا به مردمان آموزند                                              خویشتن سیم و غله اندوزند
      عالم آنکس بود که بد نکند                                                        نه بگوید به خلق، خود نکند(گلستان سعدی)

      خلاصه جلسه ۳۷

      • ژن یا کروموزوم یا DNA از یک طایفه هستند

      فرضیه‌های ژن:

      • ۹۹ نوع ژن در صفات انسانی فرزند نقش دارند(این ۹۹ نوع نسخه انسان است. نه اینکه ۹۹ نوع رنگ چشم داریم)

      • رسول خدا ص: نیست مگر بنده ای که بین او تا حضرت آدم ۹۹ نوع ارق نباشد

      • همراه با خروج منی موادی(آب) از تمامی سلول‌های بدن خارج و ترشح می‌شود پس به همیم جهت غسل جنابت واجب شده است

      • تا دقیقه 15 گوش داده شد و بقیه را بعدا گوش خواهم داد


      جلسه 36 :‌ URL

      ادامه نهمین علت مستقیم بیماری: ژن (اِرق)

      • سومین علت جهش ژن، گناه است.
      • روایت: مومنین باید به کمک هم بشتابند و به کمک هم بیایند و در صورتی که یکی از مومنین بیمار شود و ژن جهش پیدا کند دیگران هم بی‌خوابی می‌کشند.
      • در میگرن: یک رَگ در سر میزند و این سبب ابتلا به سردردر و همان میگرن می‌شود.
      • روایت: مومن مومن نیست مگر اینکه برای مومن دیگر همانند بدن باشد بگونه ایکه اگر مشکلی در او پیش بیاید انگار در او پیش آمده است
      • ژن در کل بدن هست و در هر سلول بدن وجود دارد، هست
      • روایت:نیست ژنی که جهش پیدا می‌کند و سنگی که روی سر می‌افتد و میگرن و نیست بیماری مگر بخاطر گناه
      • حضرت رسول ص: نیست کسی که بین او حضرت آدم 99 نوع ژن است و تمامی این ژن‌ها در اوصاف انسان دخل دارد(برای ژن کلمه یضرب یعنی زدن آمده است)
      • تبریزیان از روایت بالا نتیجه می‌گیرد که انسان 99 نوع است.
      • اختلاج ارق در لغت به معنی حرکت است. یعنی همان جهش»
      • رسول خدا ص: بسوی خداوند پناه می‌برم به خدا از شر هر رگی که نَعار (جهش ژن)است.
        • اصل نعره چیست : مگسی که درشت است و رنگ چشمش آبی است و رنگ خودش سبز است و نیشی در انتهای بدن دارد و فقط حیواناتی که سُم دارد را نیش می‌زند. داخل بینی الاغ می‌شود و درون بینی الاغ را نیش می‌زند و الاغ یکباره فرار می‌کند.
      • چیزی وارد ژن می‌شود و وقتی وارد ژن می‌شود آن ژن جهش پیدا می‌کند و سبب بوجود آمدن بیماری می‌شود (ویروس و این قبیل موارد)
      • روایت: پیامبر به خداوند پناه می‌برد از شر هرگونه ارق نفّار (فرار کننده و کوچ کننده)
      • نعّار رگی خونی که از آن خون خارج می‌شود. نَعره یعنی از آن خون فوران می‌کند
      • ارق یکی از اعضای بدن است
      • چیزی میآید و وارد ژن می‌شود و وقتی وارد شد آن ژِن جهش میابد
      • روایت از رسول خدا ص: خداوندا من شما را سپاس می‌گویم بخاطر سُ اِرقْ و شبی که خواب است
        • نتیجه: ژن اگر از حالت س خارج شود ضرر می‌رساند و جهش ژن سبب بیماری است
      • برداشتی از روایت رسول خدا ص: هیجان ژن موجب بی‌خوابی می‌شود.
      • رسول خدا ص: وقتی افطار می‌کردند با شیرینی افطار می‌کردند و اگر شیرینی نبود با آب ولرم افطار میکرد و میفرمود که کبد را پاک می‌کند و رگ‌ها و ژن‌های به هیجان آمده را تسکین می‌دهد و صفرا و سودا را تسکین می‌دهد
      • رگ جذام در هر بدنی وجود دارد
      • جذام: از ۱-می و ویروسی و ۲-ژن است. هردو باید باهم باشند که ژن جذام حرکت کند
      • رسول خدا ص: نیست از فرزندان آدم مگر اینکه دوتا ژن دارد۱-ژنی که در سر باشد و بیماری جذام را به هیجان می‌آورد ۲- ژنی در بدن که پیسی را به هیجان در میآورد. وقتی که آن ژن موجود در سر هیجان پیدا می‌کند خداوند زکام را بر آن ژن مسلط می‌کند تا آنکه موجودیت داخل ژن خارج شود و اگر آن ژن داخل بدن هیجان پیدا کند خداوند دمل را بر آن مسلط می‌کند تا آنکه موجودیت داخل ژن خارج شود. پس کسی که در بدنش زکام و دمل در آورد خدا را شکر نماید
      • معصوم ص: کسی که شاهی» در شب بخورد رگ جذام در او می‌زند و بینی او خورده شده و خون از بینی او بیرون می‌آید.
      • امام علی ع: اگر کسی از شما گوشت بخرد باید غدد را بیرون نماید زیرا ژن جذام را تحریک می‌کند و به هیجان می‌آورد
      • روایت: برگ چغندر و سنجد بخورید زیرا ژن جذام را سرکوب می‌کند
      • روایت: گوشت سنجد گوشت بدن را می‌رویاند و ژن جذام را سرکوب می‌کند
      • روایت : با چوب گل(انواع گل) و انار و نی خلال دندان نکنید زیرا ژن جذام را به هیجان در میآورد
      • روایت: کسی که شب ماهی بخورد و خرما نخورد ژن فلج شدن تا صبح بر او میزند
      • آکله: همان خوره است.
      • یک ژن خوره داریم و یک ژن فلج داریم و یک ژن پیسی داریم و خیلی  ژن های دیگر که امروزه مشاهده شده است
      • در عربی ارق سه معنی کردند:۱-ژن ۲-تکه گوشت ۳-رگ خون
      • روح است که می‌تواند حرکت کند و تماس داشته باشد

       


      خلاصه جلسه ۳۷

      • ژن یا کروموزوم یا DNA از یک طایفه هستند

      فرضیه‌های مُحتمل ژن:

      • ۹۹ نوع ژن در صفات انسانی فرزند نقش دارند(این ۹۹ نوع نسخه انسان است. نه اینکه ۹۹ نوع رنگ چشم داریم)

      • رسول خدا ص: نیست مگر بنده ای که بین او تا حضرت آدم ۹۹ نوع ارق نباشد

      • همراه با خروج منی یه موادی(آب) از تمامی سلول‌های بدن خارج و ترشح می‌شود پس به همین جهت غسل جنابت واجب شده است

      • از کنار هر مویی در هنگام همبستر شدن ماده ترشح می‌کند

      • رسول خدا ص: سوال شد چرا خداوند به غسل بعد از جنابت امر فرموده است ولی از مدفوع و ادرار امر نفرموده است که همه را بشوید؟ فرمود:زمانی که حضرت آدم ع از شجره ممنوع خورد، مواد درخت به تمام جوارح و ژن ها و پاها وپوست و غیره بدن او نفوذ کرد و زمانی که مرد با همسر خود همبستر می‌شود آب از کنار تمامی موها و سلول‌ها بیرون می‌آید.

      • شلغم ژن جذام را آب می‌کند

      • روایت: شلغم باید در زمان خودش مصرف شود وگرنه فایده زیادی ندارد.

      • شلغم یک درمان ژنتیکی است

      • کسانی که مشکل ژنتیکی دارند باید شلغم زیاد بخورند و این شلغم کل بیماری های ژنتیکی را آرام می‌کند

      • سرماخوردگی: موادی که وارد ژن شده تا موجب جهش شود را از آن ژن خارج کرده و سبب سرکوب شدن جهش ژنتیکی می‌شود

      • روایت: موادی که در سرما خوردگی از بینی خارج می‌شود همان موادی بوده که ویروس سرما خوردگی از درون ژن خارج کرده تا موجب سلامتی بدن بشود. این مواد از ژن‌های بدن خارج شده و در  سر تجمع می‌کنند و با سرماخوردگی از بدن خارج می‌شود

      • برگ چغندر

        • برگ چغندر جهش ژنتیکی را سرکوب کرده و از حرکت می‌اندازد و جهش  را آرام و ساکت می‌کند.

        • استفاده از برگ چغندر با دور ریختن ساقه و رگ‌های آن (آوند‌های آن)

      • شلغم

        • روایت: شلغم از اسرار است. شلغم را بخورید و به دشمنان ما خبر ندهید از خواص شلغم

        • شلغم جزو معدود مواردی است که مشکللات ژنتیکی را از بین می‌برد و درمان می‌کند

        • علاوه بر درمان موازین ژنتیکی آنتی باکتریال است و جلوی التهابات را می‌گیرد

      • سنجد:

        • پوست سنجد پوست را ترمیم می‌کند

        • گوشت سنجد گوشت بدن را می‌رویاند

        • هسته سنجد: درمان تمامی مشکلاتی که به استخوان ارتباط دارد: شکستگی و عدم جوش خوردن، درمان پوکی استخوان، مشکلات استخوان‌بندی

        • کسانی که کلیه‌هایشان تنبل و کم کار شده و کراتین و پروتئین و خون ترشح می کند یکی از درمان‌هایش همان سنجد است

        • کلیه را گرم می‌کند

        • اگر کلیه گرم شود کارش را به خوبی انجام خواهد داد

        • کسانی که مبتلا به ورم پاها و دست‌ها هستند بخاطر اینکه کلیه نمی‌تواند آب اضافی را دفع نماید به این خاطر است که کلیه سرد شده و تنبل شده و باید کلیه گرم کرد تا بهبود شود

        • ایمنی از بواسیر و عدم ابتلا به بواسیر

        • عدم ابتلا به پروستات

        • پاها را تقویت می‌کند

        • جهش ژنتیکی را سرکوب می‌کند

        • سنجد جزو مواردی است که درمان ژنتیکی انجام می‌دهد

      • کسیکه ماهی بخورد و بعد از آن چند عدد خرما نخورد (یه عدد خرما به بالا) اگر بخوابد ژن فلج برای او میزند تا اینکه اورا به فلج بودن مبتلا نماید یعنی او در معرض فلج بودن هست و به فلج شدن تهدید می‌شود

      • افطار کردن با آب ولرم موجب سرکوب شد جهش ژنتیکی می‌شود

      • ژنی در بدن هست که بیماری پیسی را تحریک می‌کند و اگر این ژن تحریک شود مواد داخل این ژن توسط دمل یا همان جوش‌ها از بدن خارج می‌شود تا به پیسی دچار نشویم

      • خلال کردن با چوب انار و گل و نی ژن خوره را تحریک می‌کند

      • سبب بی‌خوابی در شب به هیجان در آمدن ژن‌هاست.

      • ژن سِفاح با ژن نکاح تفاوت دارد: ژن‌های نطفه‌ای که از حرام متولد می‌شود با ژن‌های نطفه‌ای که از حلال متولد می‌شود تفاوت دارn

        • با پیشرفت علم می‌توان از طریق ژن فهمید که فرزند حلال زاده است یا

        • رسول خدا ص : هیچ ژنی از نوع سِفاح در من وجود ندارد

      • پناه بردن به خداوند در تسکین ژن مفید است و دعا در عدم جهش ژنتیکی تاثیر دارد

      • ژن‌ها به یکدیگر کمک کرده و یکدیگر را یاری نماید. یعنی ژن‌ها بر روی دیگر ژن‌‌ها تاثیر دارند

      • در بدن انسان ۳۶۰ نوع ژن وجود دارد

      • رسول خدا ص: هر روز ۳۶۰ مرتبه حمد خدا را می‌کنم که اندازه ژن‌های بدن است.

      • بیماری‌های ژنتیکی ۳۶۰ عدد است

      • ترس جزو صفات موروثی است که توسط ژن از طرف پدر و مادر به فرزند منتقل می‌شد.

      • در تشکیل نطفه ممکن است ژن موجودات دیگر نیز به ژن انسان همراه شود. یعنی ژن شیطان یا جنیان یا ملک غیره.

        • رسول خدا ص: حضرت فاطمه زهرا س از ژن جبرئیل(ملک) بوجود آمده است.

        • این موضوع شبیه حضرت عیسی ع است که ژن او هم همانند ژن ملک است.

      • این مشکلات جهش ژنتیکی که برای انسان وجود می‌آید علتی دارند و مهمترین آن گناه است

      • خوردن خَمر:

        • کسی که در ژن او حتی مقدار اندک خمر باشد آن ژن ۳۶۰ نوع آزار و اذیت خواهد دید.(توسط آن خمر چیزی وارد ژن‌ها می‌شود)

        • خوردن خمر ژن پرخوری را به هیجان در می‌آورد

      • طینت

        • در اسلام چیزی بعنوان طینت یاد شده است. انسان از آن بوجود آمده و در قبر محفوظ می‌ماند.

        • ژن‌ها در قبر  همانند تخم گیاهان است که وقتی شرایط مساعد نیست مرده است و وقتی شرایط آب و خاک برقرار باشد تخم رشد کرده و آن درخت بوجود می‌آید.

        • حدیث: در قبر همه چیز می‌پاشد مگر طینت انسان که به هیچ وجه متلاشی نمی‌شود و در قبر نیمه زنده می‌ماند

        • همانند ویروس که در شرایط بد باشد تمام شرایط مرده بودن را دارد و وقتی شرایط حیات داشته باشد هم میخورد و تمام شرایط زنده بودن را دارا خواهد شد.

      • پیری

        • بعضی ژن‌ها میمیرد و دیگر زنده نمی‌شود

        • امام علی ع: شام بخورید هرچند به کمی نان خشک(۳ لقمه با نمک). شام نخوردن موجب پیری زودرس می‌شود.

        • امام علی ع: شام بخورید اگر نخورید ژنی در بدنتان میمیرد و هیچوقت زنده نمی‌شود.

        • روایت: اگر کسی دو شب پشت سر هم شام نخورد قوتی از او می‌رود که تا ۴۰ روز به او بر نخواهد گشت

       

       

       

       

       

       

       

       


      آخرین مطالب

      آخرین ارسال ها

      آخرین وبلاگ ها

      آخرین جستجو ها